سلام مامانا میشه کمکم کنید با شوهرم سر یه بحث بی خودی دعوا کردیم شب گفت باشو میبرم خونه بابات گفتم پسرم و میبرم گفت نمیشه اون پسره منه منم به خواطر پسرم نتونستم برم قبلا یه بار بچو گرفت نزاشت ببینم بابام رفت اسرار کرد گفت حالش خیلی بده بزار بچشو ببینه مجبور شدم برگردم تو خرابش الانم تا یه چیزی میشه میگه از تو پره خیابون برو

نقطه ضعف دستش دادی
تنها راه اذیتت رو فهمیده که پسرت هست
چندبار بزاری و بری. اون بمونه و مسئولیت بچه و سرکار رفتن حساب کار دستش میاد
بعد ببینم همونایی که تو خیابون پر هستن براش بچه بزرگ میکنن یا نه فقط بخاطر یه چیزای دیگه میخوانش

چ اشغال
بخدا مردا یکی از یکی سگتر خیلی کم توشون خوب پیدا میشه
همشم بخاطر پدراشونه ک اینجور شدن چون پدر وحشی گری رو تو بچگی یاد بچشون‌میدن

کل زنا گهواره مهربونی یاد بچمون میدیم
اما شوهرامون کهرشون دعوا تنش و حشت انداختن توودل زن و بچه اس
بعدم عروس فش ما مادرا میده ک بچه وحشی تربیت کردیم
چیکار کنیم اخه با این مردای وحشی
خدا شوهرتو آدمش کنه خواهر

ب منم گفت برو امشب گف با بچه ها برو اگ ی درصو میدونستم سرحرفش هست بخدا با بچه هام مسرفتک ولی میدونم نمیده

مردا تو عصبانیت خیلی حرفا میزنن
کارخوبی کردی که نرفتی

بگو همون زنای خیابونی لایقتن‌...‌
باهاش بحث نکن اصلا ولش کن‌
فکر کن وجود نداره تا پسرت بزرگتر بشه بتونه جلوش وایسه .. دیگه نمیتونه بزور ازت بگیرش

مگه سر چی دعواتون شد.بیشعور بچت رو کرده وسیله ی عذاب دادنت

نقطه ضعف هر مادری بچشه چیکار کنی مقصر نیستی ولی اینجوری هم نیس ک میتازونه میتونی قانونی ادبش کنی

عزیزم نباید بهش نقطه ضعم نشون میدادی دیگه میدونه بی چی حساسی همونو نشونه میگیره برات

چشم مرسی باهام حرف زدین

آره همیشه به خودش میگم واگذار کردم به خدا میگم خدا جای حق نشسته

خدا کمکت کنه .واقعا خیلی بیشعور هستند اینطور مردا.

بعضی مردا چقد بی شعورن
خدا صبرت بده عزیزم