ادامه زایمان سزارین 2
خلاصه از ریکاوری چیز زیادی یادم نیس وقتی اومدم بخش بیشتر ترسیده و شوکه بودم درد داشتم نه اونقدر ک نشه تحمل کرد. البته پمپ درد داشتم که بلافاصله بعد عمل تزریق میکنن ، که تا حد زیادی دردمو خنثی کرد هزینه هم یک میلیون نیم بود. رفتار پرستار و دکترم واقعا خوب بود من ک راضی بودم راجب توالت فرنگی بگم ک دغدغه خودمم بود ، اصلا فکرشم نکنید با توالت ایرانی دسشویی برید ک با فرنگی ام اذیت هستین پس کاور یکبار مصرف توالت فراموشتون نشه حتما ،راجب سوند هم بگم درد داشت ولی در حد 6 یا 7 ثانیس میکشه ،تموم میشه ، من تا 12 ساعت بعد عمل اجازه نداشتم چیزی بخورم چند تا سرم میزنن براتون ولی تهش حس ضعف داشتم ، سعی کنید یکساعت ی بار راه برید شاید سخت باشه ولی وقتی شروع ب راه رفتن میکنید ناخوداگاه حالتون یکم جا میاد بدنتون سبک میشه انگار ، راجب وسایلی که نیازه ببرید بگم اصلا نیازی ب این لیست های بلند بالا نیس ، من برای نوزاد تشک تعویض ، پوشک و دستمال مرطوب دو دست لباس و کلاه پتوش بردم محض اطمینان یدونه سرهمی هم بردم ، برای خودمم با همون لباسایی ک رفتم برگشتم

۲ پاسخ

من ۳۸هفته سزارین اورژانسی شدم فشارم یه هو رفت بالا ۱۸ رفت بعد از کمر بی هس کردن دیدن نمیشه کلا بی هوش کردن تو ریکاوری چشامو باز کردم اصلا درد نداشتم خیلی بهم میرسیدن پرستارا من ۳روز موندم دوروز هیچی نخوردم فقد سرم داشتم بخاطر فشارم اصلا از جام تکون نخوردم سوند تا دوروز بود فشارم پایین نمیومد ولی درکل سز خیلی خوب بود سری پا شدم ۱۱روز خودم کارای خودم انجام دادم

عزیزم حالت چطوره؟ دختر خاله من ۱۵ روزه سز کرده هنوز که هنوزه سرپا نشده میگه لباسم به شکمم میخوره درد و سوزش داره شکمم از داخل هم درد داره...
منم میخوام سز کنم اینا رو میگه‌میترسم

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۳ ماهگی
تجربه زایمان-پارت 2
ویک قسمت بدی ک داشت دوبار معاینه شدم یکی برا دهانه رحمم یکی برای تحریکی ک نمیدونم واقعا دلیلش چی بود و حق اعتراض هم نداشتم چون اونا کار خودشونو میکنن.بعد از 3ساعت تلاش ک شاید بتونن بچمو بچرخونن که سفالیک بشه نشد بردن دوباره سونو دیدن بازم بریچه .لباس اتاق عمل پوشیدم سوند وصل کردن ک دردی نداشت فقط یکم سوزش داشت ولی قابل تحمل بود ساعت 10تو اتاق عمل بودم اون آمپولی ک ب کمر میزنن برای بی حسی هم من ک دردی متوجه نشدم اصلا .ساعت 10و25دقیقه دخترمو گذاشتن رو سینم عملم خداروشکر زود تموم شد دکترم گفت چون چربی نداشتی و لاغر بودی هم زود بچه بدنیا اومد هم زود بخیه زدیم تا ساعت 11و45دقیقه تو اتاق ریکاوری بودم بعدش رفتم توی بخش تا ساعت 8شب هم اجازه بلند شدن و خوردن نداشتم ساعت 8ک شد آروم آروم نشستم ک سخترینش همین بود برام و راه رفتن اونقدی سخت نبود از نظر من .و یه چیزی ک خیلی کمکم کرد همون شیاف بود ک توی تاپیک ها دیده بودم همه گفته بودن ببریم و هر 4ساعت استفاده کنیم و من استفاده کردم و اصلا درد آنچنانی نداشتم توصیه میکنم حتما شیاف همراهتون باشه .از بخیه براتون بگم ک اصلا درد نداشت وقتی کشیدم بعدش خیلی احساس سبکی داشتم.اگه سوالی دارین در خدمتتون هستم
مامان عشق مامان❤️❤️❤️ مامان عشق مامان❤️❤️❤️ ۳ ماهگی
چند تا تجربه بگم اگ ب دردتون خورد دعام‌کنید
اول اینکه سوند درد نداره یه لحظه هست یه حس سوزش فقط داره
کشیدنش هم اصلا درد نداره و از گوشه شورت درمیارن
من هممش میگقتم چجوری وقتی خون ریزی هست سوند دربیارن که دیدم اصلا از کمرم ک‌ شورتمم هست میکشن در میارن

واسه امپول بی حسی سزارین هم دردش در حد همین امپولای معمولیه شایدم کمتر حتی

ماساژ رحمی من نداشتم تو اتاق عمل انجام دادن ولی بعدش اومدن تو سرمم ی امپول زدن ک برای دفع لخته بود ک برای من دردش کم بود چون نداشتم ولی اگه لخته باشه در حد پریودی یکم بیشتر درد داره تا دقع بشه

وقتی میارنت روی تخت بخش زیرت دروشیت و پوشک میزارن و معمولا خون ریزی خیلی کمه تا بعدش ک بخوای راه بری و پوشک بزاری

واسه یبوست هم شیاف بیزاکودیل ببرین حتتتتما جوابه

سرتونو ب هیچ عنوان از توی اتاق عمل تکون ندید تا چندین شاعت حتی چپ و راست که مثل من دچار سر درد و گردن درد نشید

و مایعات زیادی بخورید تا چند روز
من تصورم این بود همون بیمارستان کافیین بخوزم کافیه ک نبود
مامان نیلان👧🏻 مامان نیلان👧🏻 ۱ ماهگی
مامان 👶🏻Raian مامان 👶🏻Raian ۳ ماهگی
سلام مامانای گل اومدم از تجربه سزارینی بگم
منی که بچه اولم طبیعی ب دنیا آوردم سر این بخاطر بند نافش مجبوری سز شدم
از اولشم استرس داشتم رفتم اتاق عمل تمام بدنم ویبره میرفت بعد عمل هم کم کم اثرات بی حسی میرفت و دردام شروع می‌شد پمپ دردم داشتم ولی اصلا اثر نداشت برام انگار الکی وصل بود شبش پرستارا سوندمو در آوردن و گفت دیگه باید آروم آروم راه بری واین خیلی سخت بود مامانم پیشم بود خیلی کمکم کرد یک ساعت تمام طول کشید تا سرویس به ب سختی رفتم خیلی درد داشتم ولی واقعا راه رفتن خوبه انگار آدم بهتر می‌شد ب سختی راه میرفتم مامانمم دستمو میگرفت منو راه میبرد روز دوم ترخیص شدم خلاصه بچم هم رفته بود دستگاه روز سوم منو خواستن بیمارستان ب بچم شیر بدم منو با اون همه درد رفتم شبشم اونجا بودم فرداش بچم ترخیص کردن
الانم دیروز بخیه هامو رفتم در آوردم بازم تو نشستن بلند شدم خیلی اذیتم آروم آروم راه میرم خلاصه ک بگم اصلا سزارینو دوست نداشتم چون تجربه هر دو تا رو دارم زایمان طبیعی رو بیشتر دوس داشتم بعد ب دنیا اومدن بچه بدن آدم سبک میشه آدم قبراق سرحال میشه بدن با بدن هم فرق میکنه خیلی راضی آن از سز ولی من اصلا راضی نبودم
مامان مهوا🐥 مامان مهوا🐥 ۲ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین ۴:
خب از ریکاوری بیرون بردنم ک ببرنم سمت بخش اینجا خیلی حس قشنگیه چون خانواده هم منتظر وایسادن و بچرو هم میارن رفتیم داخل اتاق و دوباره از تختی ک برده بودنم میخاستن انتقال بدن ب تخت اتاق اینجام درد داشت اما چون هنوز بیحسی کامل نرفته بود دردش وحشتناک نبود
داخل اتاق ک میری لباساتو عوض میکنن زیر انداز میندازن و شیاف میزارن واست
من ساعت ۷ و نیم عمل کردم و گفتن از ساعت ۳ شروع کنم اب کمپوت و کمپوت بخورم و بعد بلند بشم و راه برم ساعت ۳ و ربع پرستار اومد ک کمک کنه بلند بشم و راه برم
وحشتناک ترین قسمت سزارین اینجاست
درد خیلیییییی شدیدی میگیره با هر ذره تکونی ک مسخوری و میخای بلند بشی خلاصه با هر دردی ک بود ب کمک پرستار و همسرم بلند شدم و در حد چند قدم راه رفتم ک حالم بد شد و برگشتم ب تخت
پرستار برام شیاف گذاشت و چند دقیقه نشد ک حس دستشویی گرفتم و باز صدا زدم پرستارو و کمکم کرد رفتم سرویس وای ک روی توالت فرنگی نشستنم مثل جون کندن بود و خیلی دردناک
من اشتباه خیلی بزرگی ک کردم فقط یکبار دیگه بلند شدم و راه رفتم بخاطر دردی ک داشت و ترسی ک من داشتم دیگه بلند نشدم اما شما این اشتباهو نکنین
از ساعت ۸ شب دیگه بلند نشدم فردا صبحش پرستار اومد و فهمید ک بلند نشدم گفت ک از اولین بارم بیشتر سختت میشه و همینطور بود چون انقدر درد و سوزش داشت و من خیلی گریه کردم
مامان پناه خانوم🩷 مامان پناه خانوم🩷 روزهای ابتدایی تولد
بخوام از تجربه زایمان سزارین بگم واقعا بازم سزارین انتخاب می‌کنم...
دردش برای من واقعا غیر قابل تحمل بود.. چون خودم خیلی بد دردم
تا بعد از اتاق عمل ک هیچی نمیفهمی حتی سوند و بی‌حسی هم درد خاصی نداره فکر کن در حد همون درد سِرم
وای بعد از ریکاوری ک دردات تازه شروع میشه به معنای واقعی میمیری و زنده میشی
من ۳بار ماساژ رحمی شدم ببین درد بعد از زایمان یه طرف این ماساژ رحمی یه طرف .. شکمت بی‌حسه ها اما دردش اینقدر زیاده ک انگار دارن تیکه تیکه‌ت میکنن
چند ساعتی ک نمیشد از جا تکون بخورم خیلی زیاد سخت گذشت و چقدر هم از درد ناله کردم ولی خب بعد از راه رفتن دیگه بهتر میشی
خلاصه که به همین سختی🥲🤣
البته که من واسه ۲۶ام نوبت عمل داشتم اما نوار قلب بچه اُفت کرد فشارمم رفت بالا یهویی توی ۱ساعت دیدم اتاق عملم🥲
البته اینم بگم اگه یهویی بری واسه زایمان اصلا ترس و استرس نداری من خیلی میترسیدم از همه چیزش اما هیچیش واسم درد نداشت سوند و بی‌حسی و اینا...
زایمان دوتاش سخته...🫠
مامان اِلارا🎀 مامان اِلارا🎀 ۴ ماهگی
مامان ماهان مامان ماهان ۱ ماهگی
پارت سوم طبیعی - سزارین
تا دکترم بیاد شد ساعت یک ظهر، و بردنم اتاق عمل، اونجا وقتی میخواستم رو تخت جا به جا بشم، دکترم دید خونریزی دارم و معاینم کرد. مشخص شد با معاینه های طولانی تو زایشگاه جفتم کنده شده و خونریزی کرده، که دیگه دکترم به دکتر بیهوشی گفت اصلا وقتو تلف نکنین و بیهوشش کنین. فورا بیهوشم کردن و دیگه چیزی نفهمیدم.
ساعت یک و نیم زایمان کردم و تا ساعت پنج تو ریکاوری بودم . بعد پرستار اومد چند بار با فاصله شکممو فشار دادن که خیلی دردناک بود چون بی حس نشده بودم. بعد بردنم تو بخش، خیلی درد داشتم. برام شیاف گذاشتن.
مخصوصا که تا چند روز بعد به خاطر بی هوشی همش سرفه خشک و خارشی داشتم که واقعا دردناک بود. تا آخر شب ناشتا بودم و بعد هم تا فردا ظهر فقط اجازه مصرف مایعات داشتم. از صبح سه شنبه بهم گفتن باید راه بری ،واقعا دو سه بار اول راه رفتن خیلی سخت و دردناک بود ولی به همون اندازه هم مفید، یعنی هرچی بیشتر راه برید زودتر خوب میشید. قبل از ظهر سوندم را کشیدن و بهم شربت و شیاف کار کن دادن که چند ساعت بعد یه کمی شکمم کار کرد و مرخصم کردن.