سلام مامانای گل اومدم از تجربه سزارینی بگم
منی که بچه اولم طبیعی ب دنیا آوردم سر این بخاطر بند نافش مجبوری سز شدم
از اولشم استرس داشتم رفتم اتاق عمل تمام بدنم ویبره میرفت بعد عمل هم کم کم اثرات بی حسی میرفت و دردام شروع می‌شد پمپ دردم داشتم ولی اصلا اثر نداشت برام انگار الکی وصل بود شبش پرستارا سوندمو در آوردن و گفت دیگه باید آروم آروم راه بری واین خیلی سخت بود مامانم پیشم بود خیلی کمکم کرد یک ساعت تمام طول کشید تا سرویس به ب سختی رفتم خیلی درد داشتم ولی واقعا راه رفتن خوبه انگار آدم بهتر می‌شد ب سختی راه میرفتم مامانمم دستمو میگرفت منو راه میبرد روز دوم ترخیص شدم خلاصه بچم هم رفته بود دستگاه روز سوم منو خواستن بیمارستان ب بچم شیر بدم منو با اون همه درد رفتم شبشم اونجا بودم فرداش بچم ترخیص کردن
الانم دیروز بخیه هامو رفتم در آوردم بازم تو نشستن بلند شدم خیلی اذیتم آروم آروم راه میرم خلاصه ک بگم اصلا سزارینو دوست نداشتم چون تجربه هر دو تا رو دارم زایمان طبیعی رو بیشتر دوس داشتم بعد ب دنیا اومدن بچه بدن آدم سبک میشه آدم قبراق سرحال میشه بدن با بدن هم فرق میکنه خیلی راضی آن از سز ولی من اصلا راضی نبودم

۶ پاسخ

بستگی به دکترت داره من فقط روز اول درد داشتم از روز سوم خودم کارامو میکردم بخیه رو هم کشیدم انگار نه انگار با اینکه سزارین سومم بود من سر سزارین اول دکتر فرق میکرد تا یه ماه درد داشتم ولی دو تای دیگه رو یه دکتر انجام داد واقعا راضی بودم

برای من راحت بود سزارین
ساعت ۱۰ شب رفتم اتاق عمل و تا اوردنم تو بخش فکر کنم ۱۱ و اینا بود تخت خوابیدم تا صبح
دردام شروع شد و مامانم گفت فقط راه رفتن آرومت میکنه هر چقدر زودتر سرپا بشی برات بهتر اصلا نترس
روز اولی خیلی راه رفتم
ماشالله خیلی زودم سرپا شدم
دست دکترمم سبک بود

اکثرا کسایی که طبیعی تجربه داشتن با سز مشکل دارن

عالی عزیزم

کجا سزریان شدی هزینه چقدر بود

هزینه چقدرربود

سوال های مرتبط

مامان آیهان 👼🏻 مامان آیهان 👼🏻 ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان سزارین
من خیلی استرس داشتم شما سعی کنید اروم باشید توی اتاق که وارد میشید امپول بی حسی و میزنه که درد نداره سوند هم درد آنچنانی نداره و ترسناک نیست بعد امپول پاهات داغ میشه و دیگه چیزی نمیفهمی تا نی نی و بهت نشون بدن😍 بعدش ک میری تو ریکاوری تنها چیزی ک منو خیلی اذیت کرد سِر بودن پاهام و اینا بود من تو اونجور چیزا طاقتم خیلی کمه خونریزی شدید اصلا نداشتم و خیلی کم بود کم کم دردهام شردع شده بود بازم بستگی ب بدن هر کسی داره مثلا خیلیا اونجا نمیتونستن برای اولین بار راحت راه برن ولی من کم کم با کمک مامانم افتادم و راه رفتم و اونقد سخت ک میگفتن نبود بازم ب بدن هر کسی ربط داره و تا صبح 3 4 سری راه رفتم فرداش دردام یکم بیشتر شد و بخیه ها درد میکردن و تا خونه بیام یکم اذیت شدم ولی خب دردهارو میتونین با شیاف کنترل کنید
پسرمم 37 هفته ختم بارداری شد و ای یو جی ار بود 2200 بدنیا اومده و بخاطر زردیش و کم وزن بودنش در حد چن روز بستری شده و من واقعا ناراحتم و افسردگی گرفتم انگار🤦🏻‍♀️ خدا قسمت همه چشم انتظار بکنه ❤️🦋
مامان سلنا مامان سلنا ۸ ماهگی
خاطره زایمان سزارین(۲)
کلا حس خوبی نداشتم همش نفسم قطع میشد عملمم خیلی طولانی شد نمیدونم چون سز دوم بود اینطوری بود یا نه ساعت۱۱منو اوردن ریکاوری باز انقد اونجا هم شلوغ بود یک ساعت هم اونجا موندم اثر بی حسیم کامل رفت و درد داشتم در حالی ک سر سز اول من تا ۶ساعت حس نداشتم و حالم عالی بود دیگ باخواهش برام مسکن زدن و بردنم بخش بعد چند دقیقه اومدن چند نفر بالا سرم و شکممو محکم فشار دادن مررردمو زنده شدم بلند بلند گریه میکردم اونا هم برخورد خوبی نداشتن بااینکه بیمارستان خصوصی بود خیلی عذاب کشیدم مامانمم بادیدن من گریه اش گرفت باز رفتن یک ساعت دیگه اومدن فشار دادن و همچنان درد داشتم همه ترسم راه رفتنه بود اما با وجود دردی ک سر فشار دادن شکمم کشیدم درد این کمتر بود تا صبح سه بار پاشدم راه رفتم و رفتم سرویس حالم با راه رفتن بهتر میشد.خلاصه ک اونشب گذشت و صبح هم پاشدم راه رفتم پشتم با پاشنه پام ب شدت درد گرفته بود و همچنان هم پشتم درد میکنه اومدم خونه رفتم دوش گرفتم و الان اوکیم روزای اول دردم با شیاف قابل تحمل بود خلاصه این زایمان خیلی سخت بود برام اما گذشت و خداروشکر دخترم الان بغلمه و سالمه و همه این درد کشیدنا فدای یک تار موهاش🥰😊❤️
مامان حامی مامان حامی ۷ ماهگی
سلام خوشگلا من اومدم ک تجربه زایمانمو بگم کسایی ک منو دنبال می‌کنند میدونستن ک چقد استرس دارم صبح روز شنبه ساعت 5ونیم بیمارستان رفتم اول ان اس تی ازم گرفتن بعد اومدن سوند وصل کردن ک من اصلا دوس نداشتم چون یه حس سوزش داشتم و دوس داشتم درش بیارم خلاصه طولی نکشید ک رفتم اتاق عمل لحظه ای ک امپول بی حسی و زدم اروم اروم شدم پاهام داغ شد و خیلی لذت بخش بود واسم چون حسش سوزشو نداشتم حدود 10دیقه بعدش دکترم گفت ک نینیت بدنیا اومد و صداشو شنیدممم واقعاا بهترین حس دنیا بود واسم دیگه تمیزش کردن و اوردنش پیشم بوسش کردم 🥰من زایمانم سزارین بود ک اون دردی حس نکردم تو زایمان فقط حالت تهوع داشتم یخورده ک امپول ریختن تو سرمم و بعدش لرز داشتم ک تا چن دیقه بعدش رفع شد پمپ دردم گرفتم خلاصه راضی بودم فقط موقع اولین بار ک میخوای بلند شی راه بری یخورده سخته همین درکل کسانی ک زایمان نکردن اصلا نگران نباشن خدا خودش جوری کمک میکنه ک خود ادم میمونه انشالله ک همه بسلامتی زایمان کنن و این حس خوب و تجربه کنن دعاگوی همگی بودم تو اتاق عمل💝💝💝
مامان همایون🫀 مامان همایون🫀 ۳ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم من ۳۷هفته تمام سزارین اورژانسی شدم سوند ادرار اصلا وصل کردنش درد نداشت فقط سوزش داشت که میترسیدم بشینم دربیاد😂رفتم اتاق عمل امپول بی حسی چنتا زدن بی حس نشدم دردش قابل تحمل بود بد بود ولی میشد تحمل کرد بعد ک فهمیدن بی حس نشدم بی هوشم کردن و بعد ک بهوش اومدم تا چنساعت اثرات بیهوشی داشتم هنوز پمپ درد نگرفتم با شیاف و امپول سر کردم دردش هم متوسط بود ولی اولین راه رفتن رو یادم نمیره هیچ وقت سخت و بد بود برام ولی ب شیرینی دیدن دلبر کوچولوم می ارزید 😍
خلاصه عزیزان زایمان هیچ مدلش بدون درد و سختی نیست ولی خدا ب ادم توانشو میده و به داشتن نی نی خوشکلتون می ارزه😍من تو بارداریم این موردهایی ک مینویسم رو داشتم اگ سوالی راجبش دارید بپرسید درحد تجربه خودم خوشحال میشم کمکتون کنم
سرکلاژ...استراحت مطلق...کم شدن اب دور جنین....عفونت ادراری....ورم کلیه جنین...لکه روی قلب جنین ....بزرگ بودن Bpdیااندازه سر جنین...
مامان آیلا مامان آیلا ۲ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد
مامان آوین کوچولو🩷 مامان آوین کوچولو🩷 ۶ ماهگی
مامان بچک مامان بچک ۷ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان آرتا💙👶 مامان آرتا💙👶 ۷ ماهگی
مامان •هلن|Helen• مامان •هلن|Helen• ۸ ماهگی
تجربه زایمان

🌸پارت «۴»🌸

بعد ریکاوری منو بردن بخش دیگه اونجا مامانم بود کلی گریه کرد و من بهش میگفتم درد ندارم مامان بهترین زایمان سزارین🤣🤣🤣

رفتم رو تخت و پرستاره اومد سرم وصل کرد و گفت نباید غذا بخوری تا ۱٠ ساعت 🥹
ضعف کرده بودم خیلی بعد چند دقیقه که گذشت دردم شروع شد شدید درد داشتم 🥲🥲🥲 مامانم هم به همراه من گریه میکرد یکم به دخترم شیر دادم ولی واقعا بهش نگاه میکردم یه لحضه دردم و یادم میرفت 😍🥹
بعد دوباره اومد پرستاره شکمم و فشار بده و من همش خاهش میکردم فشار نده ولی اخرش کارشو کرد و من از ته دلم گریه میکردم 🥲 همه مامانای بخش هم باهام گریه میکردن🤣😭 خیلی جو احساسی بود

خب طولانیش نکنم دردم بعد ۲۴ ساعت کمتر شد راه رفتنم خیلی سخت بود
فرداش مرخص شدم و آروم آروم بهتر شدم و تونستنم راحت دخترمو بگیرم بهش شیر بدم 😍🥹
مامانا مرسی که همیشه کنارم بودین عاشقتونم 😘😘🫂

اینم از تجربه زایمانم با تمام سختیش بازم بنظرم سزارین بهتر از طبیعی هست البته نظر شخصیمه🙃
مامان آرتمیس🐣🤰😍 مامان آرتمیس🐣🤰😍 ۸ ماهگی
خب میخوام از زایمانم بگم براتون تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۳
من ۳۸هفته و دوروز زایمان کردم صبح ساعت ۸رفتیم تا کارامو کردم نه شد بعد رفتم برا آماده شدن سونی ک بهم وصل کردن اصل درد نداشت فقط سوزش داشت ا‌ونم اولش بود……
بعد دیگ رفتم برای عمل آمپول بی حسی اصلا درد نداشت شاید باورتون نشه استرس نداشتم اصلا خودمم تعجب کرده بودم فقط دوست داشتم دخترمو زود ببینم بلاخره آمپول و زدن و خوابیدم تا کارارو انجام بدن بی حس شدم میخوام بگم واقعا سزارین خوب البته بدن با بدن فرق میکنه….دخترم ۹/۵۰ب دنیا اومد با وزن ۲/۹۰۰وقتی دیدمش خیلی حس خوبی بود واقعا بهترین لذت دنیاس🥺😍
دیگ رفتم تو ریکاوری خیلی لرز داشتم خیلی درد نداشتم فقط لرز داشتم رفتم تو بخش اولش ی کوچولو درد داشتم بعد راه ک رفتم دیگ خوب شدم دردی زیاد نداشتم خونه هم اومدم اوکی بودم خلاصه من تو حاملگیم تا دقیقه نود حالم خوب بود کارامو خودم میکردم از پا نیوفتادم الانم ب من باش پا میشم کار کنم ولی شوهرم نمیزاره🤪
بیمارستانم خوب بود نور شهریار دکترمم عالی بود خیلی خیلی ازش راضی بودم واقعا خدا خیرش بده خیلی خوب عملم کرد اسم دکترم پریسا کریمخانی راضی بودم ازش🙏
اینم عکس الان دخترم خیلی نازه همش فک میکنم عروسک فانتزی بغلم میکنم 🥺دخترم شده تمام دنیام خیلی خوب مادرشدن ایشالا خدا ب همه اونایی ک میخوان مادربشن ی فرشته بهشون بده🤲
اینم یادگاری از ۱۴۰۳/۳/۱۹
مامان دنیز مامان دنیز ۲ ماهگی
#تجربه سزارین پارت ۲
حالت تهوع شدید هم گرفته بودم ولی فقط حسشو داشتم بالا نمی اوردم بعد چند دقیقه دیگه صدای گریه بچه رو شنیدم اونموقع بود که انگار کل دنیارو بهم دادن و نا خودآگاه اشکام میریخت🥹بعدش تمیزش کردن و نشونم دادن و دیگه بردنش و بخیه هامم که دکتر زد تموم شد بردنم ریکاوری که نیم ساعت اونجا بودم که سردم نبود اما لرز داشتم تا نیم ساعت که بردنم تو اتاق و من پمپ درد هم خاستم که برام از اتاق عمل گذاشتن جابجام که کردن اومدم تو اتاق اصلا حرف نزدم و زیر سرم هیچی نگذاشتم چون اگه اینکارو نمیکردم بعدش سردرد شدید میگرفتی که خداروشکر من نداشتم
کم کم اثر بی حسی از بدنت میره ولی تا موقعی که بره یه حس عجیبی داشتم دوس داشتم همش پاهام سریع تکون بخوره
خلاصه اولی بود که دردم شروع شه سریع پمپ درد رو فشار میدادم حتما حتما پمپ درد بگیرین که خیلییی خوبه من فقط کل دردم تو این بازه زمانی یک روز بیمارستان اندازه درد پریودی بود راه رفتنش هم انچنان سخت نبود برام چون کم کم شروع کردم به بلند شدن نیم ساعتی طول کشید تا اروم بلندشدم دیگه خوب بود شما هم همینکار کنید حتما