پارت چهارم تجربه سزارین
فضای اتاق عمل خیلی سرد بود و من لرز شدیدی داشتم و تا دوساعت بعد عمل میلرزیدم عمل که تموم شد بردنم بخش ریکاوری که انگار من اونجا بیهوش بودم هیچی ازش یادم نمیاد فقط یادمه صدام کردن و بردنم اتاقی که رزرو کرده بودیم که خانوادم اونجا منتطر بودن،حدودا ۵ ساعت طول کشید تا بی حسی از بدنم بره و بهم اجازه ندادن چیزی بخورم،موقع شام هم برای من فقط نسکافه و کمپوت آوردن که فقط آب کمپوت رو بخورم و شب با گرسنگی سپری شد😂بی حسیم که رفت درد زیادی داشتم از پرستار خواستم برام مسکن بزنه که به سرمم زد و دردم تا حد زیادی کنترل شد،اولین راه رفتن هم حقیقتا دردناک بود ولی هرچقدر بیشتر راه میرفتم بهتر میشدم،الانم که بیست روز از سزارینم میگذره خداروشکر حالم عالیه بخیه هامم مشکلی نداشته و راحت همه ی کارامو میکنم بدون کمکی هم کارهای بچه هم کار خونه،کمر درد و درد کتف و گردن هم که یکسری ها بعد سزارین میگیرن رو هم نداشتم

۱ پاسخ

سلام خیلی مبارک باشه ایشالا به سلامتی
لطفا از وزن بچه و هفته زایمانتون هم بگید

سوال های مرتبط

مامان دنیز مامان دنیز روزهای ابتدایی تولد
#تجربه سزارین پارت ۲
حالت تهوع شدید هم گرفته بودم ولی فقط حسشو داشتم بالا نمی اوردم بعد چند دقیقه دیگه صدای گریه بچه رو شنیدم اونموقع بود که انگار کل دنیارو بهم دادن و نا خودآگاه اشکام میریخت🥹بعدش تمیزش کردن و نشونم دادن و دیگه بردنش و بخیه هامم که دکتر زد تموم شد بردنم ریکاوری که نیم ساعت اونجا بودم که سردم نبود اما لرز داشتم تا نیم ساعت که بردنم تو اتاق و من پمپ درد هم خاستم که برام از اتاق عمل گذاشتن جابجام که کردن اومدم تو اتاق اصلا حرف نزدم و زیر سرم هیچی نگذاشتم چون اگه اینکارو نمیکردم بعدش سردرد شدید میگرفتی که خداروشکر من نداشتم
کم کم اثر بی حسی از بدنت میره ولی تا موقعی که بره یه حس عجیبی داشتم دوس داشتم همش پاهام سریع تکون بخوره
خلاصه اولی بود که دردم شروع شه سریع پمپ درد رو فشار میدادم حتما حتما پمپ درد بگیرین که خیلییی خوبه من فقط کل دردم تو این بازه زمانی یک روز بیمارستان اندازه درد پریودی بود راه رفتنش هم انچنان سخت نبود برام چون کم کم شروع کردم به بلند شدن نیم ساعتی طول کشید تا اروم بلندشدم دیگه خوب بود شما هم همینکار کنید حتما
مامان محمد علی مامان محمد علی ۶ ماهگی
#تجربه زایمان #سزارین
هشت ساعت قبل عمل ناشتا بودم باهمسرم صبح ساعت ۶ رفتیم بیمارستان اولش رفتیم پذیرش کارای اونجارو انجام دادیم اولش علی الحساب ۵ م گرفتن بعد یه کیف دادن که توش دمپایی و دستمال کاغذی و لباس بیمارستان و لیوان بود بعد رفتیم قسمت زنان اونجا دیگه اجازه ندادن همسرم بیاد داخل من رفتم گفتن مه لباسامو عوض کنم و لباس بیمارستانو بپوشم بعد نوار قلب بچرو گرفتن بهم انژیوکت و یه سرم وصل کردن بعد بهم سوند وصل کردن فقط یکم سوزش داره اصلا درد نداره و بعد بردنم اتاق عمل از کمر بی حسم کردن که یهو ادم پاهاش داغ میشه و بی حس میشه من بعد بی حسی حالت تهوع گرفتم ولی بالا نیاوردم دوبار اوق زدم فقط کل عمل یه ساعت طول کشید و بعد عمل اوردنم ریکاوری دوساعت اونجا بودم بهم پمپ دردو وصل کردن تو ریکاوری فقط میلرزیدم سردم بود گفتن از بی حسیه دوساعتو اونجا خوابیدم بعد دوساعت بردنم بخش تا شب ساعت ۳ اینا چون پمپ درد داشتم هیچ دردی حس نکردم واقعا خیلی تاثیر گذار بود ساعت ۸ شب دولیوان اب ولرم خوردم واز تخت اومدم پایین ولی چون پمپ درد داشتم اصلا برام سخت نبود و اون شبو کلا مایعات خوردم اب هویج اینا ۳ شب که پمپ تموم شد بلافاصله گفتم اومدن مسکن زدن تو سرمم تا صبح ۸ اینا که مسکن اثرش رفت دردام شروع شد چون من دفع گاز نداشتم شکمم نفخ شده بود اذیت میشدم که دوباره ۱۰ صبح اومدن مسکن زدن تو سرمم که سریع دردمو کم میکرد حتما یادتون باشه تا میتونید راه برید که زوتر شکمتون راه بیفته و نفخ نگیرید اکه بهتون شربت دادن واسه شکمتون حتما یادتون باشه بعد خوردن شربت نباید چیزی بخورید فقط باید راه برید تا شکمتون کار کنه
مامان فاطمه زهرا🧿🌹 مامان فاطمه زهرا🧿🌹 ۴ ماهگی
پارت دوم سزارین


دکترم با کمی تاخیر اومد و من رو زودتر برای آماده‌سازی بردن اتاق عمل چون از ساعت 12شب چیزی نخورده بودم ساعت9دیکه ضعف شدید داشتم و تهوع از استرس....پرستار من رو برد و تحویل اتاق عمل داد اونجا خوش برخورد از جنسیت و شرایط روحی و حس و حال بچه دار شدن
اما من ترس برداشته بودم از بی حسی کمر باید بگم که واقعا درد نداشت
تنها فشاری که کس کردم بخاطر شکمم بود که هم شدم تا از نخاع بی حس کنن
و اماااااااااا
و اماااااااااا لحظه ی که دخملم رو از شکم کشیدن بیرون دکتر می‌گفت خیلی نازه ارزش این همه درد و داشت تا آمیزش کردن که بهم نشونش دادن صدای گریه ش اتاق عمل رو سرش گذاشته بود و من با گریه فقط قربون صدقه ش میرفتم و وقتی برام آوردنش تا گذاشتنش کنارم آروم شد و این ناب آذین حس دنیاست از تهه دلم می‌خوام همه ی زنها این حس رو تجربه کنن واقعا به تمام درد ها و بستری شدن ها ی دوره ی بارداریم می ارزید فقط توی ریکاوری درد داشتم که با موسکن و مورفین آرومم کردن
بعد توی بخش که رفتن بچه م‌رو که آوردن تمام دردام یادم رفت منظورم اینه وقتی بچه تون رو می‌بینید اوج درد هم باشید یادتون میره
اینم تجربه ی سزارین من❤️🧿
مامان حنا🌼 مامان حنا🌼 ۷ ماهگی
پارت دوم سزارین
خلاصه بعد از بی حسی طولی نکشید صدای بچه رو شنیدم و بچه رو بعد از تمیز کردن آوردن گذاشتن رو صورتم و بعد بردنش سریع .
و دیگه کارهای بخیه و بعدش هم بردنم اتاق ریکاوری که اونجا خیلییی بد بود همش میلرزیدم ، لرز شدید داشتم راستی پمپ درد هم زود بهم وصل کردن که درد نداشته باشم
تقریبا ۲ ساعت تو ریکاوری بودم تو همون بی حس بدونم شکمم رو ماساژ دادن که خداروشکر درد نداشت
و بعد بهم گفتن پاهام رو تکون بدم وقتی دیدن میتونم تکون بدم گفتن ده دقیقه دیگه میبریمت بخش
و تو بخش خیلی گیج و بی حال بودم بیشتر بخاطر گرسنگیم بود
راستی اینو نگفته بودم وقتی بی حسی بهم زدن حالت تهوع شدید گرفتم و نزدیک بود بالا بیارم که سریع تو سرم برام ضد تهوع وصل کردن خداروشکر
اینم بگم که در آوردن سوند هم اصلا درد نداشت فقط باید شل بگیریم خودمون رو
بعدش هم برای اینکه دردام کمتر شه شیاف میزدم هر چند ساعت یه بار دو تا دوتا
اگه سوالی هست و چیزی نگفتم بپرسین جواب میدم😊❤️
مامان مهنا مامان مهنا ۱ ماهگی
تجربه سزارین بیمارستان صارم پارت ۲
.
راستی سوند رو توی بی حسی زدن برام و هیچی حس نکردم. بعدش بردنم ریکاوری و از همونجا دردم شروع شد. اما هرچی گفتم درد دارم برام مسکن نزدن برام و گفتن باید بری بخش. حدود یه ربع ریکاوری بودم بعد رفتم بخش و اومدن بهم لباس پوشوندن و شورت و پوشک برام گذاشتن و شیاف گذاشتن برام. خیلی پرسنلش مهربون بودن و عین مادر رفتار میکردن اصلا نمیزاشتن آدم خجالت بکشه . خلاصه کارامو کردن و بعد بچه رو اوردن ولی داخل تختش بود و نمیتونستم ببینمش. توی بخش هم با وجود شیاف درد داشتم و هم دردای محل عمل بود هم درد پریودی. و از همه اینا بدتر ماساژ رحمی بود . تا وقتی بی حس بودم که چیزی نمیفهمیدم اما توی بخش اومدم بی حسیم رفت و هربار ماساژ میدادن واقعا درد وحشتناک داشت و عذاب میکشیدم. خونریزیمم زیاد بود و ماماها میگفتن باید زیاد ماساژت بدیم خطرناکه خونریزیت که انقدر شدیده. خلاصه تا میومد یه کم شیاف عمل کنه و اروم بشم میومدن ماساژ میدادن و درد وحشتناک میگرفت تو تنم
مامان دیان مامان دیان ۹ ماهگی
#تجربه سزارین🌷🌻پارت سوم
بعد بهم نشونش دادن خیلی کوچولو بود ۲۶۰۰ بود و وقتی صداشو شنیدم به قدری حالم بد بود که فقط چشممو بستم بعد تکنسین بیهوشی بهم گفت خوبی مامان گفتم حالت تهوع دارمو آممول زد توسرمم و بعدش چندتا تکون و فشار حس کردمو بعد گفتن تموم شد و منو از روی تخت جابه جا کردن به قدری میلرزیدم و حالم بد بود که هیچی متوجه نمیشدم مسئول اتاق عمل میگفت نترس از عوارض بی حسیه و بعد بردنم توی ریکاوری و حتی هیتر جوابگوی لرز من نبود تا انتقالم به بخش هم لرز داشتم توی ریکاوریم شکممو فشار دادن اما من اتقدر حالم بد بود که متوجه اون نشدم حتی بعد از انتقال به بخش بازم میلرزیدم بعدش اومدن کلی سرمو اینا زدنو پمپ درد هم داشتم و خیلیم درد داشتم من دردم از تو ریکاوری شروع شد با وجود پمپ درد پس حتما پمپ بگیرید الانم خیلی کمر درد دارم و یکمی سردرد از اولین راه رفتنم که من فشارم افتاد با وجود خرما خوردن و نشستن قبلش و از درد حالم بهم خورد الانم سخت راه میرم و ولی چاره ای نیست پسرمم بستریه برام دعا کنید ممنون از همه دوستای خوبم ولی نگران نباشید اتقدر خدا به آدم قدرت میده که قابل تحمله همه چی
مامان محمد مهدیار مامان محمد مهدیار ۴ ماهگی
پسر کوچولوی منم پنج شنبه به دنیا اومد توی ۳۸ هفته و ۲ روز
از تجربه سزارین اختیاری بخوام بگم ؛ اینه که من شب قبل غذام سنگین و دیر موقع بود چون ساعت ۱۰ شب با دکترم هماهنگ کردیم که فرداش عمل کنم به خاطر درد پریودی که از صبح داشتم و کند شدن حرکاتش . همین دیر و سنگین غذا خوردن باعث شد که توی اتاق عمل بعد بی حسی و موقع عمل کلی بالا آوردم و اذیت کننده بود یکم . عملم خیلی طول نکشید بعدش با بچه رفتم ریکاوری اومدن گذاشتن رو سینم برای شیر و آموزش شیردهی که تو ریکاوری با دیدن بچه خستگی کل مسیر ۹ ماه و عمل رفع شد . بعدش هم که رفتم بخش ، گهگاهی درد داشتم تا شب که خب مونید سخت ترین کار بعد سزارین حرکت کردنِ تمام سعی ام رو کردم که همکاری کنم و زود خودمو جمع و جور کنم مایعات خیلی خوردم و رفتم دستشویی و راه میرفتم تا صبح بیدار بودم به بچه هم سینه میدادم . سزارین فقط یک شب درد داره فقط مطمئن باشید اگه راه برید و مایعات زیاد بخورید و دستشویی کنید فرداش ۹۰ درصد خوب شدید .سوند رو تو اتاق عمل بعد بی حسی گذاشتن که نفهمیدم آخر شب هم کشیدن که یه لحظه بود . دکترم خانم سیمین دخت هاشمی جم بود بیمارستان مصطفی خمینی. سوالی بود در خدمتم 😍
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
مامان نازگل مامان نازگل ۸ ماهگی
تجربه ی زایمان قسمت سوم: سزارین
سریع بهم سوند وصل کردن که سوزش داشت(اینم بگم که من بخاطر آمپولای فشار درد خیلی زیادی داشتم) سوار ویلچرم کردن بردن اتاق عمل اونجا چون صبحونه خورده بودم از کمر بی حس شدم دوتا آمپول بی حسی تو کمرم زدن که از شکم به پایین دیگه حس نداشتم) خوابوندنم یه چیز سبز جلوم کشیدن و شروع کردن من فقط حس فشار داشتم اون لحظه ها ساعت ۱٠:۱۵بچه به دنیا اومد اولش گریه نمیکرد گفتن یکم آب کیسه آبشو خورده دیگه خلاصه گریه کرد و داشتن تمیزش میکردن منم حس حالت تهوع و سنگینی قفسه سینه داشتم که یه خانمی بالاسرم بود بهش گفتم تو سرمم یه آمپول زد خوب شدم قسمتی که شکم رو فشار میدن من همون داخل اتاق عمل انجام دادن اصلا چیزی نفهمیدم فقط حس فشارداشتم دیگه بچه رو آوردن کنارم دیدمش بردنش و منم بردن ریکاوری اونجا یکم بودم و بعدم دیگه بردنم بخش نباید چیزی میخوردم تا ساعت۵ که از ۵ به بعد ففط کمپوت می خوردم شبش هم آخر شب سوند رو برداشتن یکم سوزش داشت بعدم گفتن با کمک همراهم راه برم که اومدن پایین از تخت سخت بود برام هنوزم برام سخته و با کمک اولش بلند میشم اما بعد خودم راه میرم) فقط درد داشتم که مامانم برام شیاف گذاشت خلاصه شب اول خب یکم سخته ولی شبای بعد راحت تره فردای اونروز هم از بیمارستان مرخص شدیم سوالی بود درخدمتم
مامان لیام 💙 مامان لیام 💙 ۱ ماهگی
# تجربه سزارین... _ قسمت دوم

من فیبروم هم داشتم که دکترم اونارو هم واسم برداشت و بعد واسم بخیه زدن و سرکلاژم باز کردن عمل تمام شد منو بردن تو ریکاوری ۱۰_۱۵ دقیقه هم اونجا موندم و دادنم بخش و تا ۱۲ ساعت بعد عمل هیچی نباید میخوردم. در مورد درد بعد عمل هم باید بگم که دکترم نزاشت پمپ درد بگیرم گفت کاملا چیز بیخودیه من خودم با دارو و آمپول درداتو کنترل میکنم (در این مورد واقعا خدا ازش راضی باشه که هزینه الکی نذاشت بکنم ) ، خودم هم بعد عمل هر ۴_۵ ساعت ۲ تا شیاف دیکلوفناک میزاشتم همین هم باعث شد دردی نداشتم، در مورد اولین راه رفتن هم قبل اینکه از جام بلند بشم با آب داغ و آبمیوه و خرما خودم تقویت کردم که وقتی پاشدم افت قند نداشته باشم،  اونقدرا هم که میگفتن سخت نبود یه درد ریزی داشت که اونم واسه موقعی بود که میخواستی از جات بلند بشی بقیش کاملا قابل تحمل بود در حدی که من میگفتم دردی ندارم. آروم آروم از جاتون بلند بشید حتی شده ۵ دقیقه طول بکشه هیچ عجله ای نکنید، و در مورد خونریزی باید بگم که تا ۳ روز اول یکم خونریزی داشتم بعد اون نوار بهداشتی اصلا کثیف نمیشه فقط خیلی خیلی ببخشید موقع ادرار گاهی خونریزی جزئی دارم.