سلام خانما
خیلی شرایط بدی دارم.انقدر فشار روم هست به مردن فکر میکنم
دخترم چند وقته خیلی اذیت میکنه.برای هرچیزی گریه میکنه.میخوایم بیرون بریم لباس نمیپوشه.بیرون میریم با گریه برمیگرده.خونه مامانم یا مادرشوهرم میریم ۱ ساعت درگیرشیم تا لباس بپوشه برگردیم.همون اولم وارد میشیم با گریه و غر میره.اصلا به چیزی راضی نیست.هرکار میگه میکنیم ولی باز یه چیز دیگه میخواد.الان پاش رفت رو اسباب بازیش ۱ ساعت الکی گریه کرد.از آدما که کلا فراریه خیلی خجالت میکشه.از اون طرفم خودم سر و کله میزنم با بچه ظرفیتم پره باید تیکه و کنایه دیگرانو تحمل کنم.مثلا تا مریض میشه مادرشوهرم میگه چون عادتش دادی به پارک.گریه میکنه میگه عادتش دادی به پارک.گریه میکنه میگه تربیتش خوب نیست بچه داری بلد نیستین.متنفرم ازشون واگذارشون کردم به خدا.
مگه من چند بار مادر شدم که تجربه داشته باشم.الان دیگه انقدر بهم فشار اومد رفتم یه گوشه خودمو زدم.از زندگی سیر شدم.راستی دخترم هنوز شیر میخوره هربار خواستم بگیرم مریض شده موفق نشدم.

۶ پاسخ

ب حرف هیییییچکس اهمیت نده خیلی خوبه ک بتانی مث من و خیلیا ریلکس باشی و اصصصصلا حرف دیگران برات مهم نباشه خانواده شوهر حرفشانه میزنن همیشه تو گوش نده
من خودم وقتی شروکردم رایان از شیر گرفتم وقتایی ک خانه مادرشوهرم بودیم تا یذره بهانه شیر میگرفت اونامیگفتن وای گناداره براش درست کن منم خیلی ارام و بااحترام میگفتم اصلا حرفشم نزنین تازه داره یادش میره چجو درست مکنم یا میگفتم تاکی قراره بخوره هروخ بگیرمش هی بهانه گرفتنو داره پس بزارین کارمو بکنم الان همونا میگن چ خوب کردی چیه هی شیشه و قوطی و آب باید بندازی شانت ایور او ور 😐
هرکاری کنی حرف هس شنونده باید عاقل باشه کاری ک درسته رو بکن
گریم مکنه اهمیتش نده محل نزار خودش ساکت میشه ای ثابت شده هرچ دور ورش باشی بیشتر برات ناز مکنه

چندسالته ؟

منم مثه توام البته پسر من بذقلق نیستا من یکم بی اعصابم شوهرمم ک عصبیم میکنه سر پسرم خالیش میکم

واسه شیرم بگیرش دیگه نه با بچسب و اینا تلخک بگیر بزن بگو جوجو خراب شده خواست بخوره بزار بخوره بزار امتحان کنه دختر من سه بار اومد یکم خورد دیگه خودش پس زد فقط از عطاری قطره تلخکو بگیر

سلام کاملا حق داری منم بعضی وقتا خیلی کم میارم قشنگ خودمو میزنم ولی بعدش میگم گناه دارن امیدشون ماییم بچس نمیفهمه …هرکی راجب تربیت بچت نظر میده قشنگ توروشون برگرد بگو تربیت کردن شمارم دیدیم…واسه خجالتی بودنش بیرش خانه بازی بزار کم کم با بچه ها دوست بشه…واسه لباسشم ک بچه منم همینه باید دنبالش کنی موقع برگشتنم از جایی ک با گریس دیگه با بستنی اینا گولش میزنم…شما به مدت یه ماه نیم ساعت یساعت بشین باهاش بازی کن وقتیم گریه میکنه بغلش کن بگو میدونم ناراحتی و حق داری واقعاا تاثیر میزاره اروم ترش میکنه

اوووووووووههههه دختر الان کم بیاری دو روز دیگه ک بزرگتر میشن مشکلاتشون بزرگتر میشه میخوای چیکار کنی رو خودت کار کن بزار بقیه هم هرچی خواستن بگن بچن دیگه بقول شوهرم میگه چه انتظارایی داری این بچه همش ۲سال وارد این دنیا شده تا بخوان یاد بگیرن زمان میبره ولی موقع گریه سعی کن زیاد بهش اهمیت ندی تا کم کم این عادت از سرش بیقته

سوال های مرتبط

مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک سوم: راه‌حل
کودک در 2 سالگی از لحاظ روحی نیاز داره روزی نیم ساعت با مادر بازی کنه، ولی نیم ساعت باکیفیت. یعنی تمام مدت فقط با کودک بازی کنی و حتی یه لباس تا نکنی (چون لباس تا کردن جزء کارهای خودت محسوب میشه نه بازی با کودک!). میتونی به شیوه میررینگ بازی کنی. یعنی از جملاتی که بچه میگه، یک جمله رو انتخاب و اونو تکرار کنی. مثلا بچه میگه: بیا با لگو قرمز خونه بسازیم. شما بگی: آخجون! میخوایم با لگو قرمز خونه بسازیم. اینجوری بچه میفهمه که همه حواس شما پیش اونه.
در رابطه با من، چون طلاق گرفتم و آواز نمیتونه هر روز پدرش رو ببینه، روانشناس گفت روزی یک ساعت بازی باکیفیت براش کافیه. حالا من چکار کردم؟
به ازای هر 1.5 یا 2 ساعتی که با آواز بازی میکردم، یه ربع میرفتم سراغ یه کار دیگه. مثلا از 5 بازی شروع میشد، من از ساعت 6:15 بهش میگفتم که دو تا دیگه بازی کنیم، بعد من میخوام ظرفها رو بشورم. این جمله رو چند بار تکرار میکردم، و ساعت 6:30 میرفتم سراغ ظرفها. بعد شستن ظرفها، دوباره برمیگشتم سراغ بازی با آواز.
آواز چکار می‌کرد ؟ جیغ میزد و گریه می‌کرد که بیا بازی کنیم. دفعه اول حدود 20 دقیقه گریه کرد.
حدود یک هفته ده روزی اوضاع همین بود. به مرور میزان کارها روبیشتر کردم. یعنی اگر روز اول یه ربع پیشش نبودم، به مرور این زمان شد نیم ساعت و به یک ساعت رسید.
اون یک هفته اول دهنم سرویس شد! به معنای واقعی کلمه نسبت به صدای آواز حساس شده بودم. انقدر گریه شنیده بودم که دوست داشتم سکته کنم، چند روز برم بیمارستان فقط برای اینکه دیگه صدای گریه نشنوم!!!

ادامه در کامنت