مامانایی که دو یا چند تا بچه دارید بیایید بگید رابطه تون با بچه اولتون چطوره؟
پسر من خداروشکر خیلی حوب با برادرش کنار اومد اصلا حسادت نکرد و راحت عضو جدید خونواده رو پذیرفت.
ولی خیلی چیزا مثل قبل نشد 😥😥
من دیگه وقت ندارم باهاش بازی کنم
با اینکه بیشتر توجه ام رو براش میزارم ولی گاهی محکم میپره سمت برادرش یا از خواب بیدارش میکنه و من ناخودآگاه با لحن تند باهاش حرف میزنم.
گاهی یه خوراکی ازم میخواد و من فراموش میکنم بهش بدم بعد که میارم میگن دیگه نمیخوام شوخی کردم.
بچم خیلی مسولیت پذیر شده خیلی کارها رو الان انجام میده که قبلا انجام نمیداد.
و من همش نسبت به بچه بزرگترم عذاب وجدان دارم.
و با فکر کردن بهش ناخواسته اشکام جاری میشن.
با اینکه تمام تلاشمو میکنم اذیت نشه.

خیلی خوب کناراومدم دوسش دارن

بچه منم سه سالشه به شدت پرخاشگر شده باهر چیزی گریه میکنه میره طبقه مادر شوهرم از من دور شده

منم دقیقا حس شمارا دارم دلم برای پسر بزرگم کبابه،خیلی دلم براش میسوزه منم گاهی که بلند حرف میزنه باهاش بد خلقی میکنم ،ولی روی شوهرم بیشتر حساسیت نشون میده وقتی شوهرم بچه را بغل میکنه شروع میکنه به بهونه گرفتن وگریه،بیچاره شوهرم وقتی از راه میرسه اول از همه پسر بزرگمو بوس وبغل میکنه ودر حضور اون بچه را بغل نمیکنه

بچه اول شنا چند سالشه؟
من بچه اولم ۳ و نیم سالشه و توقع محبت و رسیدگی داره منم اصلا وقت و توان جسمی واسش رو ندارم
دخترم ذاتا بچه حسودی بود با این حال زیاد حسودی نمیکنه و حتی کمک میکنه به من.گهواره رو تکون میده وقتی بچه گریه میکنه براش شعر میخونه تا آروم شه پوشک و لباس و دارو میاره .منم همش عداب وجدان دارم تنها سرگرمی بچه تبلت و اسباب بازی هاش هستن.دیگه حتی به من نمیگه بیا بازی.چون میدونه نمیتونم

منم همینطور عذاب وجدان دارم
دلم براش میسوزه همش میگه من با کی بازی کنم متاسفانه پسرم خیلی اذیت می‌کنه و وقت ن انرژی برام نمی‌مونه ک بتونم ب دخترم برسم
دخترم مهد می‌ره صب بیدارش میکنم خودش حاضر میشه و من دلم کباب میشه از اینکه تنهایی کاراشو انجام میده
واقعا سخته
خیلی ناراحت میشم😭🥺

چند سالشه پسرت