سوال های مرتبط

مامان پرنسس کوچولو مامان پرنسس کوچولو ۴ سالگی
مامانا سلام .دخترم سه سالو هفت ماهشه .هفته دوم عید دو شب تب کرد بعدش افتاد به اسهال تو این مدت از شکم درد شکایت میکرد و میگفت پیشونیم درد میکنه اما بعدش خوب شد تو این مدت حسابی چون شوهرم نبود بردمش بیرون و تابش دادمو براش هر چی میخواست میخریوم که حوصلش سر نره اما از اون موقع به بعد روزی یکبار یا دوبار وقتی کار دارم یا نمیتونم باهاش بازی کنم میگه پیشونیم درد میکنه شکمم درد میکنه اما وقتی باهاش بازی کنم یا پیش دوستاش اصلا اینو نمیگه نمیدونم چون خیلی تو دوران مریصیش ازش میپرسیدم شکم درد داری و وقتی میگفت اره خیلی دورش بودم نمیدونم الان داره تمارض میکنه و الکی میگه که حواسم جلب اون شه یا واقعی .هر چی هم میگم بیا بریم دکتر میگه نه نمیام و شروع میکنه نق زدن .مثلا وقتی زیاد دور کارا خونه ام و میگه بیا بازی میگم نمیتونم کار دارم میگه پیشونیم درد میکنه دلم درد میکنه در صورتی که در طول روز که مشعول هست شکایتی نداره .شوهرمم میگه برا پیشونیش دکتر ممکنه سیتی اسکن بگیره ازش .موندم چکنم برا شما هم پیش اومده بچه هاتون تمارض کنن؟
مامان محمدامین مامان محمدامین ۳ سالگی
سلام دوستان اگر کسی تجربه مشابه داره لطفا راهنمایی کنه....
من پسر بزرگم فوق العاده باهوش ودرسخون وبه شدت منظم هست ولی خیلی درونگراست. یه جوریه که فقط وقتی ازش چیزی میپرسی جواب میده اونم با بله ونه... مثلا اگر تو مدرسه جشن یا اردو باشه من ازطریق کانال مدرسه متوجه میشم اصلا درموردش صحبت نمیکنه حتی ازش میپرسم اردو چه طور بود فقط میگه خوب بود. اصلا اهل تعریف کردن نیست. خیلی باکسی دوست نمیشه.
برعکسش پسر دومم فوق العاده فوق العاده برونگراست خیلی راحت باهمه قاطی میشه اونقدرعجیب حرف میزنه خودمم میمونم، خیلی میتونه همه رو جذب کنه حالا مشکلم اینجاست که هر جا میریم همه میگن دومیه خیلی بهتر از اولیه یا حرفایی که همش دومیه را بهتر نشون میده یا بیشتر تحویلش میگیرن براش چیز میخرن اونم جلو پسر بزرگم واقعا اعصاب من خورد میشه. باعث شده پسر بزرگم از برادرش بدش بیاد همیشه میگه کاش امین بمیره یا من از این خونه میرم. دائم دعوا میکنن هرچقدر خوبیاشو جلو همه بزرگ میکنم میگم درسش خوبه و... فایده نداره. واقعا هم پسر خوبیه خیلی درکش بالاست. احساس کم بودن میکنه نسبت به برادر کوچکترش درصورتی که خیلی توانمندتره. به نظرتون من با این وضع چی کارکنم اعصابم نمیکشه از دعواهاشون. بامشاوره صحبت کردم میگه درونگراست باید بپذیرید ولی اطرافیانمون نمیپذرین انگار حتی پدرمادر خودمم میگن دومیه یه چیزی میشه نمیدونم چرا اینجوری میگن و فکر میکنن