سلام دوستان اگر کسی تجربه مشابه داره لطفا راهنمایی کنه....
من پسر بزرگم فوق العاده باهوش ودرسخون وبه شدت منظم هست ولی خیلی درونگراست. یه جوریه که فقط وقتی ازش چیزی میپرسی جواب میده اونم با بله ونه... مثلا اگر تو مدرسه جشن یا اردو باشه من ازطریق کانال مدرسه متوجه میشم اصلا درموردش صحبت نمیکنه حتی ازش میپرسم اردو چه طور بود فقط میگه خوب بود. اصلا اهل تعریف کردن نیست. خیلی باکسی دوست نمیشه.
برعکسش پسر دومم فوق العاده فوق العاده برونگراست خیلی راحت باهمه قاطی میشه اونقدرعجیب حرف میزنه خودمم میمونم، خیلی میتونه همه رو جذب کنه حالا مشکلم اینجاست که هر جا میریم همه میگن دومیه خیلی بهتر از اولیه یا حرفایی که همش دومیه را بهتر نشون میده یا بیشتر تحویلش میگیرن براش چیز میخرن اونم جلو پسر بزرگم واقعا اعصاب من خورد میشه. باعث شده پسر بزرگم از برادرش بدش بیاد همیشه میگه کاش امین بمیره یا من از این خونه میرم. دائم دعوا میکنن هرچقدر خوبیاشو جلو همه بزرگ میکنم میگم درسش خوبه و... فایده نداره. واقعا هم پسر خوبیه خیلی درکش بالاست. احساس کم بودن میکنه نسبت به برادر کوچکترش درصورتی که خیلی توانمندتره. به نظرتون من با این وضع چی کارکنم اعصابم نمیکشه از دعواهاشون. بامشاوره صحبت کردم میگه درونگراست باید بپذیرید ولی اطرافیانمون نمیپذرین انگار حتی پدرمادر خودمم میگن دومیه یه چیزی میشه نمیدونم چرا اینجوری میگن و فکر میکنن

تصویر
۱۶ پاسخ

فقط تنها راحش اینا خودتو پدرش تا میتونید تحویلش بگیرید و تشویقش کنید و ازش تعریف کنید بعدم اگه کسی چیزی گفت خودت خیلی جدی جوابشونو بده بگو اخلاق هر کس یه جوره نمیشه گفت کدوم بهتره اتفاقا بزرگه خیلی خوبی هایی داره که منو باباش بیشتر میپسندیم یه جوری بگو و ازش دفاع کن که بفهمن اینجوری میگن راجب پسرتون شما ناراحت میشید که دیگه نگن فقط اید جلوشون وایسید از پسرتون دفاع کنید

من مشکلم یکی از پسرام سبزه هست یکی خیلی سفید
همیشه به اونی که رنگ پوستش سبزه هست ب شوخی میگن حسام رنگ بدنش تیره و از این حرفا
ی روز بم گفت مامان من خیلی زشتم
با این حرفش دلم اتیش گرفت
گفتم مامان تو خیلی قشنگی فقط مردم اینو بدون تو زندگیت ادمای نفهمی وجود داره چه الان ک هنوز کوچیکی چه وقتی بزرگ بشی نباید روی تو تاثیر بزاره
گفتم الهی خدا نبخشه اونا رو ک چطوری ناراحتش میکنن🥲

بهش بفهمون ک بقیه اصلا مهم نیستن جز خانواده
شما و پدرش اینقد بهش توجه کنین و توانایی هاشو براش بزرگ کنین ک اعتماد ز نفسش بره بالا
البته حواستون ب دومی هم باشه چون اون بنده خدا گناهی نکرده ک برونگراست

عزیزم عمه من دو تا پسر داره دقیقا مشابه بچه های شما، بچه کوچیکه الان ۶ سالشه اینقدر شیرین زبونه که همه به اون توجه میکنن حتی دعوا میگیرن طرف اونو میگیرن، پسر عمه بزرگم ۱۲ سالشه واقعا حس میکنم افسرده شده ما وقتی میریم اونجا خیلی تلاش میکنیم این تفاوت ها رو جبران کنیم ولی واقعیت اینه که بقیه باید عاقلانه رفتار کنن، عزیزم شما و همسرتون تا میتونین بهش اعتماد به نفس بدین، در مورد ابن قضیه هم جدی با خانواده هاتون صحبت کنین من که هر چی به عمه هام گفتم تاثیری نداشت، امیدوارم شما به نتیجه برسین

عزیزم هرکدوم‌چند سالشونه؟

و ی مورد دیگه،پسرم تپل و چش رنگی بود همهنازشو میخریدن چون خوشگل بود الان بزرگتر شده هم همینطورن ولی دخترم چهل روزگی سرما خورد زیاد وزن نگرفت چون تپل نیس میگن خوشگل نیست و طرفش نمیان درصورتی ک چش رنگی و بوره ،کلا من دلمو ب حرف فامیل خوش نمیکنم و زندگیمو ب حرفشون گره نمیزنم

داداشای من دقیقا عین پسرای شمان و همین اتفاق هم تو فامیل ما افتاد ولی داداش بزرگم مهندس شد و الان رئیس ی اداره س و دومی لیسانسشو گرفت و بعدش شغل آزادو انتخاب کرد خدا رو شکر دوتاشون سروسامون گرفتن ولی الان کل فامیل از سر حسادت ب هیچکدومشون محل نمیدن و ما خونوادگی خوشحالیم ک خار شدن تو چشم بقیه

ببخشید چه اطرافیان کم شعوری

بگو شما بزرگ تری فرزند ارشدی به بقیه درکنار تذکر بده ک روی روحیش تاثیر منفی دارن..حیلی بهش توجه نشون بدین ..بررگتر بشن درست میشه

ای وای تایپکت خوندم چقد ناراحت شدم
پسر بزرگت خیلی بش محبت کنید و از بقیه هر کسی اینو گفت بش بگو خواهش میکنم بار احر باشه که اینطوری میگین شما دارین بچه هام اذیت میکنید‌‌‌...حتی میتونی ی سری استوری بزاری که ادما بعضیا چقد نفهم هستن و این چیزای ک گفتی بگی‌‌‌‌...تا این حد شده ک میگ کاش بمیره...ببین این چقد خود خوری میکنه🥺

بنظر من فقط شما بهش بگو تو خوبی برادرت خوب نیست
چون دقیقا مثل منه خخخخ
من اینقدر از مقایسه متنفرم تهش از تمام فامیل خانواده دور شدم
دورترین شهر ازدواج کردم

ببخشید بچم دیونم کرده اشتباه تایپی هست
خیلی درونگرا بودن خوب نیست ،
مثل ترا‌زو عزیزم ی کفه ترازو بالا ی کفه پایینه ؛ باید تعادل برقرار شه
مثل چرخ و فلک ینفر بالای بالای باشه ینفر اون پایین خدای ناکرده افسرده میشه تو کوک خودش می‌ره و میگه این امتیاز مثبت من فقط درس خونده که اونجا اعتماد بنفس بگیره

باید پسرت بتونه با تو یا پدرش دردودل کنه که آسیب نبینه تا تجربه کنه
اما امتیازهای خوب پسر تو اینه که درسش خوبه ی دکتر ازش در میاد آیندگان آفرین

سلام عزیزم باید تعادل برقرار شه مثل ترا‌زو خیلی درونگرا بود خوب نیست فداتشم
خیلی برونگرا بودنم خوب نیست
بنظر من این درونگرا باید ی دوست برونگرا داشته باشه
اون برونگرا ی دوست درونگرا .
بعد مقایسه کردن خوب نیست
حالا چند سالشون هست
اصلا طرف هیچ دوستی هم نداشته باشه بده دوستهای خوب نعمته
منم خودم درونگرام ولی شوهرم برونگرا

آهان الان دیدم تو رو خدا هنوز بچست من فک کردم بزرگه ...بذار بزرگ بشه ببین چی میشه انشالله گل پسرت ...

حالا اولی چن سالشه

سوال های مرتبط

مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
سلام خانوم ها من خواهرشوهرم یه پسر داره که الان نه سال داره قبلا که پنج یا شیش سالش بود اصلا نمیتونست تو موقعیت ها از خودش و وسایلش دفاع کنه و همیشه تو جمع دوستانه ، دوستاش ازش سواستفاده میکردن ، مثلا دوچرخه اش میگرفتن باهاش بازی میکردن اما اسباب بازی هاشون اصلا بهش نمیدادن ، خوهرشوهرم هم خییلی از این بابت ناراحت بود کلا شروع کرد بهش یاد دادن که نباید وسایلت هات بدی کسی ، وقتی پسرم یک ساله بود ، اصلا به کسی اجازه نمی‌داد که به پتو و وسایلش نزدیک بشن ، بعد هیییی خواهرشوهرم پسرش علیه پسرم می‌کرد، ببین آرن نمیده تو هم نده، خلاصه خیییلی رابطه اشون بد شده بود ،جوری که اصلا نمی‌رفتم خونه مادرشوهرم( خواهرشوهرم طلاق گرفتن و با مادرش زندگی میکنه) اما پسرم خیلی عمه و پسر عمه اش دوس داره ، همش دوس داره بره پیششون ، اما هر وقت میره چه پسرش خونه باشه چه نباشه ، اسباب بازی هاش از پسرم قائم میکنه ، یا مثلا ماشینش رو کمد باشه ، و پسرم داره میبینه که رو کمد ماشین هست میگه نه ماشین نداریم هییی بچهدام میگه عمه نیگا اینجاست ، هی اون اصرار میکنه چیزی رو کمد نیست ، خلاصه من اصلا پام اونجا نمیزارم از دست خودش و پسرش اما خانوم همیشه آخر هفته پسرش می‌فرسته خونه ام ، بنظرتون واکنشی باید چه جوری باشه