۹ پاسخ

ببرید بازی درمانی و روانشناس حتما

عزیزم یه متخصص مغز و اعصاب اطفال ببر پسرتو بعضی مواقع راه کار بهت میدن

به نیت پسرت سوره ناس بخون

بهش به زیاد بده

دختر منم ترسو هست ولی نه به این شدت مثلا تلویزیون روشن می‌کنم اگر صحنه تاریک باشه میگه مامان بزن بره..من از دستش مجبورم همش طنز ببینم…پارک ولی نمیترسه از بچه ای خوشش بیاد بازی میکنه

عین بهار ولی مثه من حرص نخور فقط همراهش باش یهو همه چی خوب میشه

پسر منم خیلی میترسه واقعا رو اعصابه

کسی اذییتش نکرده؟ یا چیز ترسناکی نشونش نداده؟
بچه خاله من اینجوری بود بعد ی سال فهمیدیم خواهرش ترسونده اش
دیگه بردن مشاوره کودک و اینجور چیزا خوب شد
ی روز از صب باش مهربون شو قشنگ باهاش حرف بزن بیین مشکلش چیه

یه وقتایی‌میبینی یه دوره گذراس حساس نشو
اما در کل یه جایی شاید از کارتونی یا صحنه ای ترسیده

سوال های مرتبط

مامان پرنسس کوچولو مامان پرنسس کوچولو ۴ سالگی
مامانا سلام .دخترم سه سالو هفت ماهشه .هفته دوم عید دو شب تب کرد بعدش افتاد به اسهال تو این مدت از شکم درد شکایت میکرد و میگفت پیشونیم درد میکنه اما بعدش خوب شد تو این مدت حسابی چون شوهرم نبود بردمش بیرون و تابش دادمو براش هر چی میخواست میخریوم که حوصلش سر نره اما از اون موقع به بعد روزی یکبار یا دوبار وقتی کار دارم یا نمیتونم باهاش بازی کنم میگه پیشونیم درد میکنه شکمم درد میکنه اما وقتی باهاش بازی کنم یا پیش دوستاش اصلا اینو نمیگه نمیدونم چون خیلی تو دوران مریصیش ازش میپرسیدم شکم درد داری و وقتی میگفت اره خیلی دورش بودم نمیدونم الان داره تمارض میکنه و الکی میگه که حواسم جلب اون شه یا واقعی .هر چی هم میگم بیا بریم دکتر میگه نه نمیام و شروع میکنه نق زدن .مثلا وقتی زیاد دور کارا خونه ام و میگه بیا بازی میگم نمیتونم کار دارم میگه پیشونیم درد میکنه دلم درد میکنه در صورتی که در طول روز که مشعول هست شکایتی نداره .شوهرمم میگه برا پیشونیش دکتر ممکنه سیتی اسکن بگیره ازش .موندم چکنم برا شما هم پیش اومده بچه هاتون تمارض کنن؟
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
تازه میفهمم بچه رو ببری پارک بازی کنه بهش خوش بگذره یعنی چی.....تا چندوقت پیش بچمو اگر می‌بردم پارک یه بچه دیگه حواسش نبود می‌خورد به این یک قشقرقی بپا می‌کرد که چرا خورده بمن،یا میگفت کسی نباید سوار سرسره یا وسیله بازی دیگه ای بشه فقط من باید بازی کنم کلا خسته و کلافم می‌کرد ازبس با همه ناسازگار بود همش باید حواسم می‌بود کسی و نزنه ولی جدیدا خداروشکر خییییلی خوب شده یه بچه هم بزنتش حمله نمیکنه به بچه هه فقط میگه مامان این منو زد....الان با بچه ها دوست میشه کلی بازی میکنه منم کیف میکنم که اون دغدغه هام تموم شد.فقط یه مشکلی دارم با اینکه از 9 ماهگی دائم بردمش پارک و خانه بازی بازم انگار یه هراسی داره از بچه ها....اگر تو سرسره بچه پشت سرش باشه انگار می‌ترسه وا میسه کنار اون رد شه بعد خودش بره اگرم کسی جلوش باشه نزدیک نمیشه میزاره برن بعد میره بهش میگم برو کاری با تو ندارن میگه نه بهم میگن نمیشه تو بری.....یعنی میشه این ترسشم بریزه و تموم شه بره؟
مامان هانا ✨ مامان هانا ✨ ۴ سالگی
صبحتون پنکیکی😁🥞 خوبین رفقا چه خبرااا چه میکنید با خونه تکونی؟
دیروز هانارو بردم خانه بازی،هردفه که میریم من پر از استرس میشم واسه اینده این بچه،یعنیی انقدررررررر مظلومه،انقدرررر آرومِ حد نداره واقعا نگرانم
خیلی مظلوم میرفت سمت بچه ها خیلی مودب میگفت سلام من هانا هستم🥺 (میخاست دوست شه باهاشون)
بعد میرفت با یه اسباب بازی بازی کنه یه بچه دیگه مث گرگ میومد میگفت من میخام بازی کنم،هانام خیلی راحت کنار میرفت،اول فقط نگاه کردم ببینم چیکار میکنه دیدم نههههه این بچه تا میره با یچی بازی کنه اون بچه فضولچه هه میومد ازش میگرفت هانام خیلی راحت قبول میکرد میرفت کنار.ااخر هانا رفت پیانو بزنه باز بچه هه اومد گفت پاشو من میخام با این بازی کنم هانا تا اومد پاشه گفتم برو با یچی دیگه بازی کن بازی هانا تموم شد شما بیا با این بازی کن😠
میترسم دوروز دیگه تو مهد یا مدرسه از این بچه ها باشه که بهش زور میگن
یا مثلا یه بچه دیگه جیغ بزنه یا موقع بازی داد بزنه هانا خیلی میترسه و از اون محیط فرار میکنه حتی اگه اون بچه از خودش کوچیک تر باشه
البته اینم بگم ما اطرافمون بچه کوچیک نیست واسه همین هانا خیلی تو جمع بچه ها نبوده و ارتباط نگرفته.
ولی خب نگرانی مادرانه دارم....