دو روز بستری بودم بعداز سزارین بخاطر عفونت ادراری که تو اون دو هفته بستری بودن گرفته بودم اجازه ترخیص نمیدادن که بالاخره از دو روز تونستم از بخش جراحی بیام بیرون با تمام حسرتایی که داشتم با نگاه کردن به مادرایی که با بچه هاشون ترخیص میشدن با نگاه کردن به مادرایی که به بچه هاشون شیر میدادن بچه هاشون کنار تخت خودشون بودن و ...قسمت و حکمت برای ما اینجوری قرار بود رقم بخوره و بازم هزاران بار خداروشکر که اتفاق بدتری نیفتاد و ایمان دارم به خدایی که تمام این مدت مراقب بچم بوده و هست..پسر من امروز ۱۰ روزش تموم شد و وضعیتش نسبت به اوایل خیلی خیلی بهتره و تقریبا وارد فاز وزن گیری شده تا انشالله زود باهامون بیاد خونه و صدای گریه هاش تو خونمون بپیچه🥹(اینم بگم من هر ماه و خیلی وقتا دو هفته یکبار سونو میرفتم و همه چیز نرمال بود و این مشکل از هفته ۲۵ به بعد انگار به وجود اومده)و قصه ی ما و پسر کوچولوی قوی ما ایلیا همچنان ادامه داره الهی که آخرش خوش باشه🥹🤲🏻

۱۱ پاسخ

وای تاپیک هاتو ک‌ خوندم تک تک حس و حال های روزای اول زایمانم یادم اومد
منم تو ۳۴ هفته زایمان کردم تمام سونو هام خوب بودن ولی از ۲۸هفته دهانه رحمم نرم شد دکتر شیاف داد و گفت استراحت کن دخترم یازده روز بستری بود
هنوز از شوک زایمان درنیومده بودم چهار روزه بود دخترم رفتیم خونمون سر بزنیم خونمون و دزد زده بود به اضافه درد نبود بچم این شوک و درد هم اضافه شد
چ روزای سختی و گذروندم و میگذرونم
الآنم بی دلیل تشنج کرده و بستریه 💔😭

اخ عزیزم ایشالا سلامت باشید جانم🥹💙💙💙💙

خدابزرگه عزیزم ایشالا زودی مرخص میشه میاد کنارت این روزای سختم میگذره امیدتو از دست نده

عزیزم الهی ‌‌شکر کوچولوت سالمه انشاالله خیلی زود مرخص میشه و میاریش خونه 🥺😢
نگفتن چقدر باید بمونه؟

عزیزم تهش شیرینه تحمل کن به لحظه ای فک کن داری میری بیمارستان گل پسرتو بیاری خونه😍😍

انشالله به همین زودی صحیح و سلامت بیاریش خونه عزیزم

قطعا اخرش خوشه شک نداشته باش ک این روزا میگذرن و با شیرین کاری های ایلیاجان فراموشت میشن😍😍

عزیزم همه تاپیکاتو خوندم الان ، چقد سختی کشیدی عزیزم ، الهی شکر که روزای سختت یواش یواش داره تموم میشه و به زودی نی نی رو بغل میگیری و کلی کیف میکنید باهم ، ماشالله به تو و نی نی قوی ، الهی خدا حفظ کنه جفتتونو 🥹🥲❤️

عزیزززم چقد سختی کشیدی .‌خدا هواتو داره .الهی ک بسلامتی پسر کوچولوتو بغل بگیری عزیزم و همه این سختیا رو یادت بره ...ازته قلبم برات دعامیکنم عزیزم🤲🤲

الهی آمین عزیزدلم ان شاءالله ک قدمش واستون خیر باشه😘😘😘😘

چند هفته زایمان کردی

سوال های مرتبط

مامان میکائیل مامان میکائیل ۲ ماهگی
سلام مامانا
راست میگن زنای قدیم وقت نمیکردن که به افسردگی پس از زایمان فکر کنن
من از ۱۴ ام که دردای زایمانم شروع شدن تا نوزدهم که به زور زاییدم خیلی تو فشار بودم همش ورزش میکردم بعد زاییدنمم پسرم به خاطر عفونت و زردی رفت ان ای سیو و دیگه فکر کنین با بخیه هایی که خودشون داستان داشتن و تا رونم رفته بودن با دنده ضربه دیده و اوضاع داغون ۴ روز تو هتل مادران موندم و به میکاییلم رسیدم
منی که تو زایشگاه دکتر گفت تا دو هفته خوابیده شیر بده ساعت ها نشستم رو صندلی شیر دادم اروغ گرفتم با اون وضعم بچرو عوض میکردم در حالیکه تا قبل اون هیچ کدوم از این کارارو انجام نداده بودم
مجبور بودم با رفتار بد پرسنل بیمارستانم کنار بیام
اما حالم به اندازه این دو شبی که اومدم خونه بد نبود
الان حال جسمیم بهتره اما روحم داغونه
حالا که یکم فراغت دارم به چیزی که از سر گذروندم فکر میکنم برای خودم غصم میگیره...
خدا کنه بتونم این مرحله هم با سریلندی بیرون بیام
کیا تجربه داشتن راه حلی دارین ادم بهتر بشه
مامان اَبرَک مامان اَبرَک ۴ ماهگی