عزیزدلم درکت میکنم
من خودمم یه وقتایی اینطور میشدم اما نباید زیاده روی شه من یادمه از اینکه برا بچه ام کم گذاشته باشم گریه ام گرفت از درد و یاد گذشته بیشتر گریه ام میگرفت
کامل درکت میکنم من بخاطر دردی که کشیدم موقعه زایمان و با اون درد باید ورزش میکردم و دو روز بعد از زایمانم بچم زردی گرفت ۶روژ تو دستگاه بود یهو بی خوابی و خاطرات زایمانم و زردی پسرم باعث شد استرس شدید و حمله پنیک و افسردگی بگیرم الآنم با قرص خوبم
واقعا ۹بارداری و درد زایمان ب کنار اون ۱۵روزه بعد از زایمانمم ب کنار
منم این مراحلو گذروندم عزیزم تازه دخترمن 8روز بستری بود شیرهم نمیخورد شوفاژ خونه خراب شدمن توخواب بودم نفهمیدم تو بیمارستانم سرماخوردم میومدم خونه بخیه هامومیشستمومیرفتم یه روزاومدم دیدم فاضلاب ازوسط خونه زده بالا گندزده تو خونم و...... هزاران مشکل بدتراز شما به خاطراینا درسته ادم دلش براخودش میسوزه اماچاره ای نیست تازه این وسط هم جاریم باردارشدوبچش پسره و شده چماق توسرمنی که دختراثردم دوتا و......
....
...
سلام عزیزم معصومه جان منم زایمانم به شدت سخت بود که مرگم دیدم الان بخیه هام انگار باز شده بچه زردی داشت یه سینم نمیگرفت شیر داخلش سنگ شده بود از بس دوشیدم الان دستم اصلا جون نداره سینم نمیتونم بگیرم دستم بی حس میشه و بعد زایمان بارها مینشستم نمیدونم دلیلش چی بود گریه میکردم دست خودم هم نبود حالم بد بود ولی الان بهترم روزها بگذره بهتر میشی عزیزم
منمبودم یسره ب شوهرم و مادرشوهرم میپریدم
بخدا هر کاری حال دلتو خوب میکنه بکن منم اینقدر غصه های الکی خوردم یک باد جوشی پیچیده تو کمرم فلج شدم گوشه خونه افتادم چندتا دکتر رفتم همه میگن از عصابمه اصلا گریه نکن و به روزای بدت فکر نکن
چی بگم بهت خواهر... الان ک یادم میاد گریم میگیره به حال خودم ولی گذشت و خاطره ای بسیار دردناکی تو ذهن و دلم جا گذاشت.
این روزای تو رو من 10برابرشو گذروندم... خداتو شکر کن ک بچت سالم و سلامت الان بغلته و تو خونه ی گرم و نرمت هستی زیاد به گذشته ها فکر نکن .
من سه سال پیش چهار ماهو تو اتاق مادران گذروندم اونم بازخم سزارین و بچه ی نارس که نموند بعد چهار ماه آشفتگی و خستگی اونم باوضع کرونایی ک بود دست خالی برگشتم خونه، ولی مجبور بودم با این وضع کنار بیام طول کشید تا حالت روحیم به حالت اول برگرده ولی چ میشه کرد ک خاست خدا این بود ک من این روزهای تلخ رو بگذرونم
الانم ازت میخام برام دعـــــا کنی 🙏🏻که این چند هفته ی مونده رو به سلامتی بگذرونم و زایمان کنم و شادی رو باخودم به خونه ببرم 🥺🤲
سلام عزیزم خیلی مبارک باشه خداقوت
من درکت میکنم چون چشیدم این چیزایی ک گفتی رو
خودتو سرزنش نکن تو الان تو اسیب پذیرترین حال ممکنی
از نی نیت با تمام بد حالیت لذت ببر
من برای حال خوب شدنم ۳ ۴ بار رفتم بیرون
لباسای رنگاورنگ پوشیدم
جوکر میبینم و لاک میزنم
نمیگم خیلی تاثیر داشتنا ولی بهتراز هیچی بود.
تو فکرم برم پیش روانپزشک اگر همینجور موندم توهم صبوری کن هر کمکی میتونی برای خودت بکن اگر بهتر نشدی برو دکتر
حق داشتی گلم الانم وقتی فکرت خواست برت گردونه به چند روز پیش سریع از خودت بپرس ،امروز چندمه، چند شنبس، ساعت چنده؟ از وقتی بیدارم چیکار کردم، بچه چطوره؟ و خلاصه خودتو برگردون به همین لحظه ای که توش هستی، خوراکی های گرم هم سعی کن بخوری! گلاب بو بکش، هل و دارچین و گل محمدی بذار تو یه کیسه پارچه ای بذار کنار بالشت خودت همینکه بوش تو فضایی که هستی باشه میتونه تورو از ناراحتی دور کنه، مکمل أهنت هم بخور، ان شاالله میگذره ، و دوباره برمیگردی به روزای اوجت😉🫰🏻
منم دقیقا مثله شما بودم پسرم هم عفونت داشت هم زردی همم ریش پره اب بود دکتر میگفت معلوم نیست بمیره یا زنده بمونه😑😑من ۱۰ روز موندم بیمارستان پیشه پسرم منم مثله شما خونه امده بودم حاله روحیم خوب نبود یعنی کلا بیمارستانم خوب نبود الا به این فکر نیکنم که پسرم سالم و سرحال پیشمه و اون سختیام تموم شد دیگه با یاد اوریش فقط خودمو ناراحت میکنم
منم زمان زایمانم تو اتاق عمل انگاری بی هوش شدم و بچه مو برده بودن تو دستگاه اونم سه روز بخاطر پسرم سرپا شدم با اینکه بخیه داشتم دولا راه میرفتم تا اینکه اومدیم خونه وتا الان همه کاراشو خودم انجام میدم البته شوهرمم کمک میکنه ولی خانواده ها نه
این روزا میگذره منم یه چند روزی گریه میکردم ولی دیدم ارزش نداره بخوام افسردگی بگیرم بخاطر شوهرمو پسرم خودمو جمع کردم
عزیزم منم مثل شما سرم اومد خیلی بده زایمان کنی بعد همون داخل بیمارستان بگن بچت زردی داره باید بستری بشه من چهار روز داخل بیمارستان بودم و از درد داشتم میمیردم جای بقیه هام درد میکرد روز آخری از خستگی زیاد غش کردم اصلا کمکی هم نداشتم
طبیعیه عزیرم سعی کن خیلی بهش فکر نکنی
تنهاراه حل تحمل وگذرزمان،منم افسردگی گرفتم هررووووز چن وعده گریه میکردم هی بی دلیل و بادلیل. الان یکم بهترم ،هیچی ام درمان نبود
سلام مبارکه وقت زمان کاجی پر مغز بخور
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.