سلام مامانا
من هنوز بیمارستانم
منم زایمانم سخت بود
کیسه ابم ۱ شب پاره شد از اون موقع گفتن یکسانتی و توزنده جانی‌الکی گفته‌که پیشرفت‌کردی اما چون ورزش کرده بودم نی نی تو لگنم بود فشار میورد کلی امپول فشار و ورزش و فلان تا ۱۲ ظهر به زور زاییدم اونم دکتر اومد بالای سرم
کلا خیلی درد داشتم اما همش کاذب بودن و درد زایمان نبودن دهانه رحمم کند پیشرفت میکرد
به خاطر همین بعدی که بچه دنیا اومد کلی خونریزی کردم و از دهانه رحم و کل واژن بخیه زدن که از ۱۲ تا ۲ و نیم گرفتار بودم
چون بچه زیاد مونده بود بی نفس شد اونم یکساعتی زیر دستگاه اکسیژن بردن خودمم بردن بهم تا ۶ عصر خون زدن تا سرپا شدم یکم
بعد فرداش از نی نی ازمایش گرفتن تا عفونت خونش بالاعه خودمو مرخص کردن فرستادن هتل مادران نی نی رو بردن ان ای سیو منم میرم شیر میدم اینقدر بچمو اذیت کردن و ازش خون گرفتن که زردیش رفت ۱۳ و الان زیر مهتابیه و دیگه شیرم نمیتونم بدم شیر خشک بهش دادم
خدا کنه زودتر از این وضعیت خلاص بشم همش کابوس میبینم از بیخوابی‌کل بدنم درد میکنه
دعا کنید بسلامتی به زودی با نی نی بگردیم خونه

۱۵ پاسخ

انشالله به زودی زود کوچولوت مرخص میشه
برا سلامتیش قران میخونم🌷🌷🌷🌷

کی زایمان کردی آبجی منم مامان عسل ۵ شنبه من زایمان کردم درد زایمان اومد اما سزارین اورژانسی شد بچه ب دونیا نمیومد ۵ سانت فقط باز بودم کیسه ابمم خودشون پاره کرده

عزیزه دلم ان شاءالله که بزودی خوب میشه

سلام عزیزم ان شا...بسلامتی برمیگردین خونه با نی نی❤️
منم دیروز زایمان کردم

عزیزم...
چقدر سختی کشیدی
منم از یک شب تا ۶ بعداز ظهر درد کشیدم

انشالله عزیزم 🤲

انشالله خوب میشه توکلت به خدا باشه عزیزم دعای معراج خیلی بخون

توکلت به خدا باشه سختیارو رد کردی همه چی خوب میشه نگران نباش

ایسالا بزودی نینی خوب میشه و باهم میرین خونتون

دختر منم عفونت خونش بالا بود آب دورشو خورده بود ۲ روز ان آی سیو بود ۴ روز بخش بود دیگه مرخصش کرد
انشاالله بسلامتی و دل خوش مرخص بشه تنتون سالم

الهی عزیزم، بازم خداروشکر مشکل جدی پیش نیومد، تبریک میگم

انشاالله به سلامتی و خوشی با نی نی خوشگلت برگردی بری خونه.
این روزا هم میگذره.

چرا نی نی عفونت گرفته؟

از توضیحاتتون نفهمیدم ورزش کردن خوبه یا بد؟

عزیزم
انشالله نی نی خوب بشه

سوال های مرتبط

مامان روشا گلی😋 مامان روشا گلی😋 ۴ ماهگی
#پارت دوم
رسیدم بیمارستان آشتیانی
تا نوبت برام زدن و معیانم کردن و اینا یه دوساعت طول کشید . همسرم سره کار بود .
بهم ان اس تی وصل کردن و نوبتم شد برم سونو بدم
تا پرستار منو ببره پایین سونو کلیه بدم
دکتر اومده بود نوار ان اس تی و دیده بود گفته بود سریع اتاق عمل
بچه قلبش سه تا در میون میزنه
حتی اجازه ندادن من به همسرم زنگ بزنم گفتن جون بچه در خطره
تا کارای پذیرش و عمل و انجام بدن خودشون زنگ به همسرم زده بودن ‌
دیگه اومدن آنژیو کت دو تا . و سند و بهم وصل کردن لباسامو عوض کردن طلاهامو گرفتن و موهامو بافتن
من بدون دیدن همسرم و هیچ کس رفتم اتاق عمل
سریع در عرض ده دقیقه بچه رو آوردن بیرون
دیدن که سه دور بند ناف دور گردن بچه است . نی نی اصلا گریه نکرد انگار جون نداشت گریه کنه . سریع بردنش گذاشتنش زیر اکسیژن .
از طرفی هم خودم چون بچه بند و ناف و کشیده بود رحمم پاره شده بود
اول بچه رو آوردن بیرون . اولش برای سزارین یه بی حسی از کمر بهم زدن اما بعدش که نی نی اومد بیرون دیدنرحم پاره شده دوباره یه بی حسی از گردن بهم زدن .
نی نی رو بردن و من ندیدمش . دیگه عمل سه ساعت و نیم طول کشید .
یه ماساژ رحمی تو اتاق عمل گرفتم
بعد آوردن منو ریکاوری . چون خونریزی شدیدی داشتم سه بار وحشتناک و با درد شدید ماساژ اونجا گرفتم
بعد اومدن منو بردن بخش سه بارم اونجا ماساژ رحمی گرفتم تا خونریزیم کنترل بشه ‌
تو بیمارستان سینا آشتیانی مرد اصلا نمی‌زارن ملاقات بیاد
از تو قسمت ریکاوری میخاستم برم بخش دیدم مادر شوهرم منتظرمه بهترین حس دنیا بود اون موقع چون تنها رفته بودم و هیچ فک و فامیل اینجا ندارم احساس کردم دنیا رو بهم دادن
#تجربه سزارین