واقعا تاسف آوره آدم میترسه دیگه بچه ها رو ببره پارک

تصویر
۱۷ پاسخ

متاسفانه ادما دارن حقوق حیوونارو ارجح میکنن به حقوق انسان ها…

عزیزم شهرداری ها هم از پسشون برنمیان همچین سلیطه هایی هستن داماد ما شهرداری کار می‌کنه میگه سگ هارو جمع آوری میکردیم زنا اومدن جلو شهرداری جیغ و ویغ کردن بعد میگفتن فیلم میگیریم می فرستم شبکه من و تو اینا بگیم اینجا دارید به ما ظلم می‌کنید میگه از ما فیلم می‌گرفتن این سگ گردانی ها تا یه چی میگی دست به گوشی میشن به بقیه فحش میدن میفرستن شبکه های دیگه

الان برتری رو میدن به حیوان دیگ آخر زمانه جای ادرار و مدفوع حیوان باید جدا باشه والا ترکیه ام آدم می‌ترسه پا بذاره داخل چمن جتی وسط خیابون میرینن چ انسانش چ حیوانش

متاسفانه فقط بلدن از جوامع غربی تقلید کنن و بس...
اینا کسایی هستن که سگو مث بچه خودشون میدونن و باهاش زندگی میکنن
درواقع دارن میگن ما خودمون سگیم و اینم بچمونه
کسایی که مسئولیت پذیر نیستن و نمیتونن مث آدم تو جامعه زندگی کنن
کمبود دارن و عقده ای بزرگ شدن میخوان خلاهای زندگیشونو باهمین کارا و جلب توجه پر کنن

واقعا کجا باید اعتراض کرد؟یعنی خودشون انقدر کثافتن که فکر میکنن سگشون تمیزتر از انسانه؟اگه اونا شان خودشونو کمتر از سگ میدونن ماکه قرار نیست مثل اونا فکر کنیم

دقیققققاااا
بخاطر همین هروقت روشا رو اگه ببرم پارک تابستونا وقتی آوردمش خونه میبرم سریع حموم
چون نمیدونم روی تاب و سرسره سگاشونو میذارن یا نه بخاطر همین هم تماااااام لباساشو با دست میشورم،حتی اگه همون یکبار پوشیده باشه

باید برخورد کنن چقدر بچه بخاطر همین فوت شدن لعنت بهشون

سگا از بچه ها بیشترن تو پارکا.
طرف رو موتور خودشو زن و بچش به زور نشستن بعد یه سگ بزرگم گذاشتن بینشون
به اینا چی میگن؟!..

لااقل بیان چندتا پارک درست کنن بگن مخصوص سگ ها دیگه هم اجازه ندن به پارکی ک بچه ها میرن ببرن سگارو

ببین دقیقا دو سال پیش همینجوری شد پسرمو برده بودیم پارک بعد یه عالمه بچه روی سرسره بودن بازی میکردن یهو یه جوون بگم ۲۰ ساله کمتر بیشتر یه سگ بغلش بدو بدو از پله های سرسره رقت بالا حالت اینکه بخواد از دست کسی قایم بشه چند تا از بچه ها جیغ زدن و اینا منم خودم حوصله نداشتم دیدم کسی هم بلند نشد چیزی بگه بهش رفتم جلو داد زدم سرسره بچه ها جای سگ نیس بیا پایین دیگه معدرت خواهی کرد آمد پایین ولی واقعا توقع داشتم همه پاشن دعوا کنن باهاش اینقدر فیلم در میاد از حمله همین سگا به بجه ها و آدم های کوچه خیابون چرا واقعا این کارو میکنین

چقدر نزدیکیم به هم. متاسفانه اون حوض محل سگ هاست و سگ ها دور هم جمع میشن. و بچه ها توش نمیرن

توو ایران شده هر کی سگ داره باکلاس متمدن متاسفانه ☹️☹️🤦🏻‍♀️

خاک تو سرشون
فقط کورکورانه در حال تقلید از غربن

چقد عوضین .بخدا دلم نمیاد بچه مو ببرم پارک .آخر شبا همش میبینیم سگ شونو رو تاب و سرسره میزارن و میگردونن😒

خاک تو سر چی سگه

اگرشعور داشتن که ...
پارک که هیچی دیگه از خونه که میری بیرون تو پیاده رو ها پره
بعد فکر کن کسی ترس و فوبیا داشته باشه

الان واقعا من بچمو کجا ببرم بازی کنه؟؟
بخاطر ویروس که نمیشه خانه بازی رفت
پارک میمونه اونم شده حیات وحش

سوال های مرتبط

مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
تازه میفهمم بچه رو ببری پارک بازی کنه بهش خوش بگذره یعنی چی.....تا چندوقت پیش بچمو اگر می‌بردم پارک یه بچه دیگه حواسش نبود می‌خورد به این یک قشقرقی بپا می‌کرد که چرا خورده بمن،یا میگفت کسی نباید سوار سرسره یا وسیله بازی دیگه ای بشه فقط من باید بازی کنم کلا خسته و کلافم می‌کرد ازبس با همه ناسازگار بود همش باید حواسم می‌بود کسی و نزنه ولی جدیدا خداروشکر خییییلی خوب شده یه بچه هم بزنتش حمله نمیکنه به بچه هه فقط میگه مامان این منو زد....الان با بچه ها دوست میشه کلی بازی میکنه منم کیف میکنم که اون دغدغه هام تموم شد.فقط یه مشکلی دارم با اینکه از 9 ماهگی دائم بردمش پارک و خانه بازی بازم انگار یه هراسی داره از بچه ها....اگر تو سرسره بچه پشت سرش باشه انگار می‌ترسه وا میسه کنار اون رد شه بعد خودش بره اگرم کسی جلوش باشه نزدیک نمیشه میزاره برن بعد میره بهش میگم برو کاری با تو ندارن میگه نه بهم میگن نمیشه تو بری.....یعنی میشه این ترسشم بریزه و تموم شه بره؟
مامان هانا ✨ مامان هانا ✨ ۴ سالگی
صدای مادری و میشنوید که دیگه از دست بچه خودش ردددد داده😭بچه ها واقعا نگرانم چیکار کنم از دست هانا؟ اصلااااا دوست نداره جایی بره اصلااا دوست نداره با بچه ها بازی کنه
خانه بازی میبرمش نمیزاره بقیه به چیزی که خودش دست زده دست بزنن و بازی کنن،پارک میبرم‌ از بچه ها میترسه و بازی نمیکنه
مهمون بیاد خونمون انقدررر اذیت میکنه انقدررر گریه میکنه اعصاب واسه هیچکی نمیزاره،غذا بخوریم چنان گریه میکنه که سفره رو جمع نکنید باااید همچی وسط باشه
وای بخدا من دیگه رد دادم
دیشب جایی دعوت بودیم خداشاهده نیم ساعت تو حیاط موند و زجه زد جوری که کبود شد از شدت گریه،که من داخل نمیام جانم دلم زدن و جایزه و ... بی تاثیر
صاحبخونه اومد هرچی نازش کرد و با مهربونی باهاش حرف زد بهش جایزه داد بدتر کرد خلاصه بعد چهل دقیقه بزور شوهرم اوردش داخل کل تایم مهمونی گریه کرد
موقع اومدن هم باز گریه بیشتر که نریم خونه اینجا بمونیم
واقعا دیگه نمیدونم باید چجوری رفتار کنم بابت این کارش