حالا که نزدیک یک سالگی هیماست
همش اون روزا جلو چشممه
این که چقدر شیردهی به جونم میچسبید و کیف میکردم
من شیر داشتم کمم نبود ، پنج ماه شیر خودمو دادم و اواخر هیما شبا خوب نمیخوابید نمیزاشتم من خوب بخوابم
یکی از دوستام گفت شیر خشکو شروع کن،شاغلی ، اهل بیرون رفتنی،نمیشه هی بدوشی شیرت کمه براش و سخته
گفتم آخه گناه داره
گفت نه، تو گناه داری ... خودتو از بین نبر ، هیما با یه مامانی که شبا خوب بخوابه و بتونه کار کنه خوشحال تره
بعد بهت افتخار میکنه
گف همین بچه هایی ک اینجوری جونمونو میزاریم پاشون بیست سال دیگه میگن میخواستی نکنی و از این قبیل
گف خودتو ، زندگیتو فدای هیچی نکن حتی بچت
خودشم بچه داشت،اون موقع یکساله بود بچش و میگفت شبا میزارمش تو اتاق خودش تنها میخوابه ، بازم من گفتم گناه داره که
گفت من گناه دارم،منی که صبح تا شب میپزم و میشورم و بچه داری میکنم گناه دارم اگه شبا نخوابم..
شاید فکر کنین خود خواهیه ولی نیست
اتفاقا تعادله ، من تا جایی که هیما میخورد و چیزی از سینم میومد هم دوشیدم هم دادم بهش خورد ، شیش ماه به بعد کلا ول کرد و خشک شد
اما
واقعا شیش ماه شیردهی آزار دهنده بود،کل بدنم خشک میشد
شبا بهم وصل بود تا صبح خواب نداشتم
جایی میرفتم با ترس و لرز تموم شدن شیرش بود
کل ذهن و فکرم درگیر بود و بعد شروع شیرخشک همه چی برام آروم شد و انگار یه دری باز شده باشه برام...خلاصه اینطوری
من از نگه داشتن قوطی های شیرخشک بدم میومد و به اصرار شوهرم اینا رو نگه داشتم ، البته نصفشم ریختم رفته
این شد عکس یادگاری با قوطی های شیرخشکی که هیما خورد و یه جورایی نجاتِ مامانِ هیما شد ...

تصویر
۱۴ پاسخ

متن یه جوری بود منتظر بودم آخرش بگی کاش ب حرف دوستم نمی‌کردم شیرم خشک نمیشد 😂😂
عزیزم مگه شبها شیر نمیخوره ؟ من ک هنوزم دوبار برای درست کردن شیر بیدار میشم

و منی که از هفته اول شیرخشک دادم خیلیم راضیم شبام کیانهمر تو اتاق خودش میخوابه

منم همین حسو دارم راجب شیر دهی

ای خدا دوستت درست گفته کاملا
منم تا شش ماه شیر خودمو دادم الانم هنوز میخوره ولی اولویت شیر خشکه
دقیقا خواب خودم بهتر شده
اونم راضی تره قطعا

حالا به نظرت من چکار کنم ؟ چون منم معلمم و بعد ۹ ماه باید برگردم سرکارم .از همین اول شیر خشک بدم بهش؟

منم دقیقا مث شما هستم شیر خشک دادم راحتم هم خودم هم دخترم. با خیال راحت میزارم جایی خدا خواهرمو نگه داره خیلی تلاش کرد شیر خشکی کنه دخترمو موفق شد😅

و منی که یکسال شد یک شب خواب خوب ندارم و هرشب سخت تر ازشب قبل

دقیقا من همین مشکل داشتم برای اینکه خونه مادرم بزارمش ۲ساعت تنهاش بزارم صدبار لعنت به خودم میفرستادم که مادر بدیم اگر شیری که دوشیدم تموم بشه گشنه بمونه چی دانشگاهو هی عقب انداختم تا تنهاش نزارم 🥲

کارت درست بوده گلم
اصل همون شش ماه اول بوده ک شما دادی
پسر منم از همون اول نتونست شیرمو بخوره

من شیر خودم رو میدم و هنووووز شبا خواب ندارم
خیلی سخته
با حرفت خیلی موافقم ولی در این مورد احساساتم به جای عقلم کار میکنه 🥲

وزنی که کاملا بر عکس توعمل کردم .از روز تولد بچه شیرم کم بود و بچه سیر نمیشد منم شروع کردم به شیرخشک تا شیش ماهگی دیگه دیدم شیرم خوبه و شیر خشگشو قطع کردم از شب تا صبح نابودم کرده

با حرفت کاملا موافقم،من به دخترم تا یه سالو۹ ماه شی،خیلییی وابسته شیرم بود،جایی نمیتونستم بذارم برم،غذا کمتر میخورد،زیاد وزن اضافه نمیکرد،پسرم تا ۶ ماهگی ۹۹ درصد شیر خودمو دادم،هرازگاهی شیر خشک،بازم اونجور سیر نمیشد،۶ ماهش ک تموم شد دیگه سینمو ندادم کلا شیر خشکی شد،خداروشکر هم راحت جایی میمونه،من از اینکه شبا بیدارمیشم شیر درست میکنم اصلا ناراحت نیستم،مسافرت میریم یا مهمونی از اینکه سینمو درنمیارم بیرون مواظب باشم کسی نمیبنه خیلی راضیم
انشالله تن همشون سالم باشه

چه جوری تونستی بعد 6ماه بهش شیر خشک بدی آخه منم مثل تو شب تا صبح آویزون هست الان 8,ماهشه

خدا حفظش کنه واست حرف دل خیلی از مامانا زا زدی😉

سوال های مرتبط

مامان نازم مامان نازم ۱۴ ماهگی
بچه بیشاین بگین بچه های شما هم اینطوری هستن.
دختر من ۷ یا ۸ صبح بیدار میشه بیدار که شد شیر میخوره بعد من بلند میشم کار های خونرو انجام میدوم اونم پیشم من بازی میکنه بعد ۹ صبحانه میخوریم بهش یا تخم مرغ آب پز میدم یا فرنی یا ماست ونون اگه بخوره نخردهم هیچی بعد باز من کار خونه اونم بازی وگریه تا ساعت ۲که ناهار میخوریم بهش غذای سفره میدم اگه هم چیزی بود که اون نمیتونه بخوره براش یه چیز دیگه درست میکنم بعد ناهار یک ساعت نیم یا دوساعت میخوابیم بعد که بیدار میشه باز بازی میکنه منم کار خونه شام تا ۷ شب که باباش بیاد راستی قطره ها رو هم عصر با هم میدوم آهن و ویتامین با فاصله از شیر بعد ساعت ۹ شامپو میدوم حالا هر چی باشه ساعت ۱۰ میخوابه ماهم ساعت ۱۱ میخوابیم ولی دخترم کل روز خوبه جز شب که ۱/۵ بیدار میشه شیر میخوره می خوابه بعد یک ساعت دیگه باز بیدار میشه وتا صبح همینجوری هی بیدار میشه اونم با گریه شیر میخوره میخوابه تو طول روز هر وقت شیر بخواد بهش میدوم ولی متأسفانه یکی از سینه هام خشک شده و شیر نداره وفقط یه سینم شیر داره که اونم خوبه شیرش ولی نمیدونم باز شیرم کمه که دخترم هی شب بیدا میشه یا چی شیر خشک هم نمیخوره حتا شیر گاو هم گرفتم نمیخوره به نظر شما من الان چی کار کنم شب ها خوب بخوبه؟؟؟