۸ پاسخ

من و یه خانمه از مهر تا الان داریم ،بچه هامون میبریم، اما هنوز بشدت بهمون وابسته هستن ،هردو مون میشینیم سرکلاسشون، هنوز عادت نکردن. بچه اون پیش دو هست و مادره حامله هم هست،پسرش سرکلاس میشینه اما پسرمن پیش یک هست،تا مربی کتاب میاره ،یا موقع نقاشی ،اصلا سرکلاس نمیمونه،زود میگه میخوام برم سرسره بازی و هرچه حرف بزنم بازم نمیمونه،اصلا از کتاب و دفتر و نقاشی فراریه

از قبل باید کلاس های مادر و کودک ببریش تا شناخت پیدا کنه بعد مهد میتونه بمونه

پسر من دو ماه بیشتر نرفت منم اصرار نکردم گقتم دوسال وقت داره از حالا خسته نکنم

ی مشاوره برا حداشدنش ازت ببر بهت کمک میکنه یا اگه امکانش هست مهدش رو عوض کن شاید اون محیط رو دوسنداره

طبیعیه پسرم ۲ ماه طول کشید تا خوب شد

پارسال دخترم ۳ سالش بود دو ماه کامل باهاش رفتم اصلا جدا نمیشد ازم امسال مربیش عوض شده خیلی خوبه خود دخترم ذوق داره بره

یه بچه میادش البته دختره همش درخال گریس من زود میرم دنبال دارا منو میبینه گریه چرا مادر من نیومد من دیگه دیرتر میرم ولی همیشع خدا گریانه😂مادرشم هراسان میاد دنبالش میدوعه اون یه تیکه رو😅

وقتی اولین مهدش بردم اره اذیت کرد خیلی کوچک بود ولی این مهدش نع چون اینجا میرف کلاس مادروکودک محیطو میشناخت

سوال های مرتبط

مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
مامانا بدبخت شدم🤪
دخترم همیشه تو حرفهاش میگفت میخوام برم مدرسه کی میرم مدرسه... از این مدل حرفا خیلی علاقه نشون میداد
منم یکشنبه هفته پیش بردمش مهدکودک ثبتنامش کردم از ساعت ۷ میره تا ۱۱:۳۰
هفته اول خوب بود خیلی دوست داشت
دیروز برگشت گفت مامان من امروز گریه کردم اخه دام برات تنگ شده بود😩 امروز صبح بیدارش کردم گریه کرد که من نمیرم دلم برات تنگ میشه
دیگه کلی حرف زدم و قانعش کردم گفت نمیرم امروزنبردمش گفتم استراحت کنه!
چون همه چیزم بهم میگه میدونم اتفاق خاصی نیفتاده با شناختی که از دخترم دا م، فکر میکردت مهد کودک چی هست رفته دیده باب میلش نیست
بازم با شناختی که ازش دارم میگم بخاطر این موارد نمیخواد بره
۱ - تو کارهای من خیلی دخالت میکنه دو خونه همش دنبالمه ببینه من چیکار میکنم ، فکرش اینجاستکه نمیتونه سر از کار من در بیاره
۲ فکر میکنه من با آراد تو خونه چیکار میکنم اون رفته مهد من با آراد تنهام که برای این موضوع اعلام کردم از فردا آراد هم میخوام ببرم مهدکودک برو آدرینارو بذارم مهد، بعد آراد و ببرم، بعد برم دنبال آراد بیام دنیال تو
اینو گفتم مقاومتش یکم کمتر شد بهش گفتم زود میام دنبالت
۳- از اونجای یکه بچه ای هست کهآذوم و قرار ندا ه یه جا نمیتونه بشینه، چند روز پیش هی بلند میشده تو کلاس، مربی میگه بچه ها بدون اجازه من بلند نشید
حالا چون نمیتونه جولان بده نمیخواد بره
امروزم الکی به گوشیم زنگ زدم که انگار از مهد زنگ زدن برای آدرینا جایزه گرفتیم نمیاد؟
حالا چیکار کنم بره بدون دردسر؟ خونه بودنی انقدر اذیت میکنه که بخاطر اذیت هاش فرستادم مهد