مامانا شما هم از چهارده روزگی بچه اتون دیگه کسی نموند پیشتون ؟ نه مامانی نه خواهری نه هیچکی دیگه ؟؟. با فقط من اینجوریم عموما نباید تا چهل روزگی بمونن؟؟. من از صبح دست تنهام و کلافه نهارمم به زور پختم بچه هم نمی‌خوابه شیر هم دادم از صبح اروغش گرفتم دوبار دستشویی کرده عوض کردم بازم نمیخوابههه چیکار کنم 😭😭😭😭پا درد هم ولم نمیکنه 😭😭

منم شرایطم مثل شماست و درکت میکنم . فقط اینو بهت بگم که به فکر تمیزی خونه و کارای دیگه نباش فقط به خودت و بچت برس بقیه چیزا رو بسپار به شوهرت .

من که الان بچم ۲ماهش شده ..مامانم پیشمه..تنهایی میترسم..و بدن درد دارم همش

منو پسرم کلا تنهاییم همه مریض بودن و بهونه آوردن
دلم خون خونه

من ۱۹سالم بود پسرم به دنیا اومد و اونموقع ما تو جنوب به خاطر شغل همسرم زندگی میکردم بعد پسرم ۱۵روزش که شد ما دیگه برگشتیم خونمون،دیگه خودم از پس همه کاراش براومدم،سر دخترمم مامانم یه چند روز پیشم بود ولی همه کارای بچه رو خودم انجام میدادم ایندفعه هم انشاالله زایمان کنم مامانم یه ۵،۶روز میاد پیشم

من تا جهل روزگی بچه اولم‌موندم نمیزاشتن برم خونم خیلی الکیه نوزاد کاری نداره برای بچه دومم گفتم فقط ۱۰و۱۲روز میمونم کسی جلوم نگیره نمیتونم بمونم شب هاهم ناهار فردا میپزم که زاحت باشم

منم پسر اولم تا 14 روزگی پیشم بودن کم کم عادت می‌کنی

تو‌باز خوبه ۱۴ روز مونده پیشت من که فقط دوسه روز اول بعدش تنها تنها بودم با بچه اول🫥هیچکاری هم بلد نبودم
تا حالا بچه داری نکرده بودم حتی یه پوشک هم عوض نکرده بودم تاحالا هیچی بلد نبودم ولی خب مجبور شدم از پس خودم و زندگی بر بیام

طبیعیه عزیزم به مرور به دستت میاد قلق بچه منم اولش اینطور بود ولی الان خیییلی بهتر شده من که از روز ۷ امم مامانم رفت شهرستان تنها بودم گاهی مادر شوهرم میومد ولی بازم بیشتر کارام خودم انجام میدادم

من از 12روزگی مامانم رفت خونه شون
تا بیست روزگی بعد از ظهر ها یک ساعتی میوومد پیشم

معمولا تا ده روزگی وایمیستن اوناهم زندگی دارن بیکار ک نیستن من خودم مامانم تا ده روزگی وایستاد بعدش من تا ۴۰ روزگی رفتم خونشون موندم شماهم خیلی سختته برو خونه مامانت

ما معمولا تا ۱۰ روزگی هستن.
بعد از اون میریم خونه مامان تا ۲۰ روزگی.خیلیا هم نمیریم ۱۰ روز دومو

به مرور به وضعیتی که داری عادت میکنی
باید برنامه ریزی داشته باشی
منم سر پسرم همینطوری شد
همه میرفتن سرکار من تنها بودم
به مرور با برنامه ریزی همه‌چی اوکی شد
تازه وقت اضافه میوردم کیک و دسر هم درست میکردم
فقط چون همیشه تنها بودم افسردگی گرفتم
مراقب باش افسردگی نگیری