۶ پاسخ

سرش رو یک برش مثلثی کوچک بزن ، بهش بده ، خودش زده میشه ازش میندازه کنار ، من اینجوری پسرم رو از پستونک گرفتم .

بغلش کن که متوجه بشه احساسشو‌درک کردی
دختر من شدیدا به پستونک وابسته بود از صبح تا شب دهنش بود
سرشو‌قیچی زدم و گذاشتم جلو چشمش هی میخورد میگفت اه شده
هر جام‌میرفتم با خودم‌میبردم تا بهونه میگرفت بهش میدادم‌میگفت نه این بده
۲ روزه از پستونک گرفته شد
به نظرم قایم‌نکن چون بچه بهش وابسته س
باید جوری باشه که خودش بذاره کنار

عروسک بده بقلش بخوابه

عزیزم باهاش همدردی کن و بهش بگو میدونی ناراحته ولی میتونی به جاش بیای بغلم.یا به جاش ماساژت بدم

فقطو فقط باید باهش صحبت کنی بده بهش بخوره از فردا شروع کن مثلا اینجوری:نفسو دیدی اصلا پستونک نمیخوره اوووووووق دیگه ادم بزرگ میشه نباید بخوره وای حالم بهم میخوره بوی تف میده مامان کثافته باید بندازیمش آشغالی اه اه هیچ کدوم از نی نیا نمیخورن چون دیگه بد شده اخ شذه. فقط باهاش اینجوری صحبت کن تو حموم بگو موقع خواب بگو دم سفره بگو درحال بازی همه جا راجبش حرف بزن بعد کم کم حذفش کن

بگومیدونم الان پستونکتومیخای اماجامونده بعدبگودوستداری بغلت کنم بخابی براش گزینه های جذاب بیارکه یکی انتخاب کنه دیگم بهش نده

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
اولین تجربه خوابیدن بدون پستونک
من چندین ماه بود که تصمیم داشتم پستونک اهورا رو بگیرم. با مشاوره و به مرور انجامش دادم ولی این مرحله آخر که حذف کامل بود هردفعه به دلیلی عقب میفتاد که آخریشم بیماری و جراحی خودم بود. امروز بخیه هامو کشیدم و گفتم تا موضوع جدیدی باز پیش نیومده بزار این مرحله اخر هم بگیرم تموم شه
و باز با نظر مشاوره چند روری هست بهش میگفتم باید کم کم بدون پستونک بخوابی چون ادم دیگه کوچولو نیستی و این حرفا. ذهنی آماده ش کردم امروز موقع خواب تا پستونک گذاشت دهنش گفت به نظرم دیگه با پستونک خدافظی کن ببین مامان و بابا واسه خواب پستونک ندارن تو هم بزرگ شدی دیگه نیاید پستونک بخوری. گفتم به نظرت پستونک کجا بزاری که جلو چشممون نباشه گفت تو اتاق مامان. خلاصه که با پستونک خدافظی کرد و راحت پذیرفت. حالا باید پستونک کلا قایم کنم و میدونم قطعا چند روزی اذیت خواهد کرد با اینکه خودش رضایت داد چون وایستگیش جدا شده ولی همینکه اصولی انجامش دادم حالمو خوب می‌کنه
خواهش میکنم سر پستونک بچه رو قیچی نکنید. به روح و روان بچه تون آسیب نزنید. نگید به مرور نمیشه باور کنید میشه من هم شیر هم پستونک به مرور گرفتم. فقط کافیه مادر یکم به خودش سختی بده زمانو طولانی تر کنه به جاش به روان بچه آسیب نزنه