خونه مامانم کوچه بغلیه امروز دوتا بچه رو برداشتم ورفتم خونه مامانم از همون جلوی در که مانلی رو گذاشتم تو کالسکه مانی گریه رو شروع کرد که من می‌خوام تو کالسکه بشینم🥺🥺 با کلی صحبت و خواهش و نی نی کوچیکه و اینا تا خونه مامانم رفتیم مانلی رو گذاشتم پیش مامانم که مانی رو با کالسکه یکم بچرخونم بعد ک برگشنم دیدم دخترم چقدر اشک ریخته و غریبی کرده
آخخخخخ که چقدر مادر شدن سخته قلبم درد میگیره هرکذومشون ک گریه میکنن....

غریبی میکنه بچه ات کم‌میبری بیرون؟؟
بچه بزرگم عادت کرده صبح و شب بیرونه دوساعت خونه باشه دهنم سرویسه

در کنار شیرینی هاش آره واقعا سخته من ک دیگه کم آوردم توو شهر غریبم دوتا بچه کوچیک شیر ب شیر خودم دم پریودیمه اینام آنفولانزا گرفتن دیگه دارم دیوونه میشم

چه سخته. من دخترم اصلا غریبی نمیکنه راحت میذارمش خونه مامانم ب کارام میرسم