۱۲ پاسخ

من نمبکنم این کارو و ب نظرم اشتباهه
هزار بار هم مادرشوهرت خوب باشه بازم بچه تو تو رو میخواد حتی اگه یک ماهشه
چ گناهی کرده ک دوقلوین خب اونم تورو میخواد

رابطه با همسر همینطوریه بعد زایمان حتما ک نباید شبا کنار هم بخوابین، من از اول بارداریم جدا میخوابم نمیگم خوبه ولی مجبوریه دیگه خاله بازی نبست ک ناراحت باشیم بهرحال مسوولیت پدرمادریه باید ب درست ترین حالت انجامش بدیم

مادرشوهرت دستش درد نکنه بیاد کمکت تو روزم بیاد ولی بچه باید کنار خودت باشه

عزیزم چرا بایت بدی تو ادقل میاد کمکت من از ده روزگی تنها شدم خدا رو شکر از پسشون بر اومدم سخت هست ولی شیرینه به من خواهر شوهرم گفت بعضی شبا میام میبرم شون تا تو راحت بخوابی ولی من گفتم دستت درد نکنه ولی نمیدم وقتی بچه آوردم یعنی همه مسئولیتش پای خودمه

نده .

چون باهم زندگی میکنین اشکالی نداره واقعا دوقلو سخته

ببین من که باشم نمیدم من با طاها دوقلو خودم رد کردم تا الان دیگه وارد هفت ماه شدن خیلی مامانم گفت یکیشون بده ببرم نزاشتم گفتم ن مامان وابسته میشه

بنظرم اگر آدم خوبی باشند چرا که نه
درسته ک هیچ کس تو نمیشه ولی داغون میشی من الان زانو ندارم بلند شم
کمر درد
افسردگی
بیخوابی بی عصابی
صورت و بدنم از ریخت افتاده

اگر آدم درستی چرا که نه
من ک دارم سه تا رو باهم بزرگ میکنم
ی دختر سه سال و نیمی و دوقلو هام پنج ماهن بااین شرایط ک یکیشون خیلی اذیت می‌کنه ناارومی رفلاکس شدید شیر نخوردن
اما من میخام از این ماه ک غذا خور میشن ی تمیز کار بیارم هفته ای دوروز ک حداقل بتونم وقت برا غذا بچها داشته باشم

من ک کلا هر سه تا رو تنهایی بزرگ کردم حتی شوهرمم کمکم نمیکنه .مامانم گفت یکی از دوقلو یا دختر بزرگتو بده ببرم خونم .ندادم .گفت هیچ کس خود مادر نمیشه

منم دقیقا اینجوریم الان ۳ ماهه خونه مادرشوهر دیگه خستم از خودم و از همه چیز..ما پایین هستیم اونا بالا ..میگه پسرت رو اینجا بزار خودتون پایین برید اصلا یه وضعی شده نمیزارن خونه بابام برم میگن بچها رو از اینجا تکان بدی ببری مریض میشن

من از ظهر ساعتی ک شوهر میاد جابه جاشون میکنیم
یعنی کلا من یکیو نگه میدارم

سلام عزیزم
من الان همینطوریم
جفت پسرا شیر خشکین
هر روز یکیشون پایینه
مجبوری بده بره بعدا درست میشه میشناستت

ببین چقدر بی خوابی سختی کشیدم ولی گذشت

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه