سلام‌. در عصبانی ترین حالت ممکنم..یه جمله از مادرشوهرم شنیدم که هرچی تا حالا دوسش داشتم و براش احترام قائل بودم، از چشمم افتاد. قضیه از این قراره که امروز ساعت سه پسرم نوبت آتلیه داشت واسه عکسای یکسالگی. ولی خواب بود پسرم من پیام دادم به عکاس گفتم پسرم خوابه نیم ساعت دیرتر میایم. اونم گفت باشه فقط دیرتر نشه. مجبور شدم تو خواب لباس پسرمو بپوشم و بیدارش کنم. پسرم خیلی گریه کرد بدخواب شد بیچاره. حالا مادرشوهرم تو این گیر و دار میاد بهم میگه دلت اومد بیدارش کنی؟؟ گفتم دلم نمیاد ولی وقتی قول دادم نوبت گرفتم چیکار کنم؟ تازه نیم ساعتم به تاخیر انداختم چون خواب بود. بعد پسرمو بغل کرد بهش گفت مادرت الکی میگه دوستت داره. اگه دوست داشت بیدارت نمی‌کرد. خییییلی با این جملش بهم ریختم. بماند که رفتیم آتلیه و پسرم اینقدر گریه کرد از بغلم جدا نمیشد آخرشم حتی یه عکس تکی نگرفت. فقط تو بغلم عکس گرفت.حتی بغل باباشم‌نمیره. در کل خییییلی داغونم امروز 🥲🥲🥲

۱۶ پاسخ

عزیزم منم رادوینو بردم اتلیه چون میدونم بعدازظهرا میخوابه گفتم ک عصری ساعت شیش میایم ک بد خواب نشه شمام باید وقتتو مینداختی دیرتر ک هم عکسات قشنگ میشد هم بچت سرحال..یا اینکه مینداختی فردا
مادرشوهرتم شاید منظوری نداشته یا شوخی کرده ب دل نگیر بخوایم این حرفارو ب دل بگیریم ک کلی کینه و دشمنی پیش میاد

همین حرفو مادرت هم میزد ناراحت میشدی و دیگه دوسش نداشتی؟ بنظرم حق داش تو باید خودت تنظیم میکردی بچه اون ساعت سرحال باشه بچه وقتی خابالوده اونم ب این کوچکی بداخلاق و رو مخی میشه

سلام اوضاع هممون کماکان همینه.

منم بودم همینکارو میکردم..میدونی چند بار صبح زود مجبور شدم بچمو بیدار کنم..چ حرفا میزنه شیمار🥴

کاش ساعتشو تغییر می‌دادی یا مینداختی یه روز دیگه

ول کن بابا حتما شوخیه عزیزم این مشکل ماهست ک ازبس خسته میشیم تحمل هیچیرو نداریم بیمنظوربوده حتما خواهر این چیزا رو ب دل نگیر اونم جای مادراته گلم

یه وقتا یه چیزایی میگن آدم دلش میشکنه..منم از این حرفا زیاد شنیدم..دگ کلا سرسنگین شدم و نمیرم خونشون تا دعوتم نکنه

زیاد سخت نگیر.کلا رابطه مادرشوهر و عروس جوریه ک حتی اگه بی منظور حرف بزنن بازم ما دلخور میشیم ولی ممکنه مادر خودمون همین حرفو بزنه ب شوخی بگیریمیش حتی بخندیم ب حرفش.ب دل نگیر عزیزم بیخیال بزرگترا خودشون مدام دوران خودشونو با ما مقایسه میکنن و اصلا درکی از سختی های خودمون ندارن پس بهتره ک جدی نگیری ❤️

پسر منم موقع آتلیه خواب بود زنگ زدم انداختم ی ساعت عقب گفتم اگر بیدارش کنم نمیزارع عکس بگیرید اونم گفت هر وقت بیدار شد بیارش

اوووه خواهر من چی بگم پس
بیخیال اینا اصلا جکه واسم

خواب بچه قابل پیش بینی نیست اشکال نداره حرف مادرشوهر هم قبول ندارم ینی چی دوستت نداره مادرت ‌
بعضی وقتا نمی‌فهمن دارن چی میگن

منم ازاین مدل حرفا بدم میاد حتی اگه مامان خودم باشه هیچکس به اندازه من به فکر بچه نیست ولی اگه جای توبودم آتلیه رو کنسل میکردم حداقل برای اینکه عکسام خوب بشه

سلام عزیزم
آره گاهی آدم از کسی که توقع نداره با یه حرف کوچیک دلخوررمیشه
امروزی رو تحمل کن فردا یادت میره 😇😉

همونجا نریدی تو دهنش چراااااا؟؟😒بدم میاد از آدمایی ک دایه عزیزتر از مادر میشن

خب کنسل میکردی میزاشتی واسه فردا یا شنبه

عزیز سعی کن فراموش کنی شاید منظوری نداشته این چیزا رو بخوایم به دل بگیریم دیگه کارمون زاره

سوال های مرتبط

مامان نهال مامان نهال ۱۶ ماهگی
من واقعا اینجوری نیستم که بگم دختر منو همه بخوان یا بغل و بوسش کنند. ولی یه تفاوت هایی که میبینی دلت درد میاد و هیچی نمیگی.
دخترم خیلی بابامو دوست داره و تا میبینش با ذوق میره سمتش ولی بابام دستش بهونه میکنه و بغل نمیگیرش شاید گهگاهی بوسش کنه. ولی خواهرزاده م که پسره عکس اونو استوری میزاره و میگه این شبیه ما شده و دختر تو شبیه ما نیست. اونو بغل میکنه میبرش تو حیاط دورش میزنه. حالا شوهرم باشه یکم بغل میگرش ولی در کل نمیدونم چرا اینجوریه. دلم برا دخترم میسوزه که انقدر بابامم دوست داره و میره سمت🤕 اگه بره بیرون گریه میکنه.
بعد میام خونه ی پدرشوهرم و اینام جاریم بچه ش پسره و مادرشوهرم رو ندیدم یک صدم اون به دخترم محبت و توجه کنه. بچه ش گریه میکنه بغل میگیرش و میخوابونش و صداش میزنه.من یادمه دخترم چهار ماهه بود فامیلشون بهش گفت مگه بچه ی پسرت رو بغل نمیگیری و اون بغلش کرد و بعد گذاشتش زمین و در حد دو سه کلمه محبت کنه.
نمیدونم بخاطر جنسیت بچه هاست تفاوت گذاشتن ها یا از شانس منه یا بخاطر شباهته یا اینکه از من خوششون نیاد یا هرچی