۱۷ پاسخ

چون وقتی از آب و گل در میان و دردا تموم میشه این روزا یادمون میره. من تنها دغدغه ام تنهایی پسرم بود خودم نه خواهر دارم نه دختر خاله و خیلی حس تنهایی دارم و خیلی جاها خلا داشتم حس کردم اگه برای پسرم یه هم خون بیارم حس تنهایی نمی کنه. نمیدونم کارم درست بود یا نه ولی دعا می کنم همیشه همراه و همدم هم باشن. من الان دغدغه زایمانم اینه اگه مامانم بیاد بیمارستان پسرمو کی می خواد نگه داره.
قطعا خواهر داشتم شرایط بهتر بود یا حداقل فامیل. هممون تک دختر یا تک فرزندیم و این بده.

یدونه آوردن فقط بزرگ ترسن خیانت در حق یک بچست اگه میخایید یدونه بیارید کلا بچه نیارید چون اون بچه توی این دنیا میشه بی‌کس ترین ....
خودم تک فرزندم و خیلی عذاب کشیدم و حسرت خوردم خیلی بی‌کسی کشیدم کاش یکی دورم بود
یه بچه بیاریم ول کنیم توی این دنیا که بعد مت هیچکس رو نداشته باشه؟نکنید تروخدا ظلم بزرگی هستش

صب کن بزرگ شه خودت یکیم میخای😁😁😁منم دومی نیومده میگم وضع مالیم خوب باشه سومیم میارم😂😂😂عاشق اینم دورم شلوغ باشه و عاشق بچه هام

من یه پسر دارم دو ماه دیکه میشه ۶ سالش . سزارین شدم .
دوران نوزادی پسرم میگفتم من بازم میخوام .
از سال ۱۴۰۱ در تلاش بودم برای بچه دوم. یبار باردار شدم پوچ شد و با درد زیاد سقط کردم .
یبارم سال ۱۴۰۲ دوقلو پسر باردار شدم که مشکلات وحشتناکی داشتم و همش بیمارستان بودم و در حین بارداری عملم کردن و سرکلاژ و شقاق و سنگ کلیه و عفونت ادراری و....داغون شدم .
آخرشم هفت ماهگی سزارین شدم بچه هام فوت شدن .
ولی گفتم بازم میخوام.
بااینکه قصد بارداری نداشتم اما ۸ ۹ ماه بعد زایمانم مجدد باردار شدم و الان چند روز دیگه به لطف خدا میرم تو ۹ ماه
من عاشق بچه ام
تمام زحمتشو به جون میخرم
الان به پسزم نگاه میکنم عشق میکنم . زندگیم معنا پیدا کرده
لحظه شماری میکنم واسه دنیا اومدن نی نی دومم ‌

من بارداری خیییلی افتضاحی داشتم کل ۹ماهو بهش فکرمیکنم دق میکنم
ولی از اول همیشه فکرم این بودکه آدم یا بچه نیاره یا میاره۲تا بیاره حالا ۲تا خواهر یا برادر یا خواهر و برادر جنسیتش هیچ فرقی نداره ولی ۲تا باشن که همدیگرو داشته باشن وتنها نباشن مثل خودم که یه خواهر دارم،الانم ااانقدددرر غصه بچه دوم منو گرفته که هروقت بهش فکرمیکنم گریم‌ میخاد دربیاد🥴فقط فقط بخاطر دوران بارداریش وگرنه با زایمان و شب بیداری و... اینا مشکلی ندارم

لطفا خودخواه نباشید اگر قراره فقط یه بچه بیارید کلا بیخیال بچه دار شدن بشید تماممم

من دارم سومی رو میارم خدارم شکر میکنم که منو لایق مادر بودن دونسته هزاران مرتبه شکر و تو فکر چهارمی ام هستم بچه نباید تنها باشه باید خواهر و برادر داشته باشه هم خون برای روزهاییکه پدر و مادرش نیستن من ۹سالگی مادرمو از دست دادم و ۱۳ سالگی پدرمو خواهرم منو بزرگ کرد حالا تو فکر کن خواهر و برادر نداشتم چی میشد؟

چون پیر ک شدم میبینم ثمره این عمر شده شش، هفت تا بچه ک بزرگ شدن و برای خودشون زندگی تشکیل دادن و زمانی ک من و باباشون نیستیم همدیگر رو دارن ک بچه هاشون تنها نباشن و اونا هم ت سختی ها کنار هم باشن و کمک همدیگ.این عمر ی نتیجه ای داشته ک بعد از مرگ هم ماندگاره.این قضیه ی طرف.تمام سختی ها و شب بیداری هاش شیرینه. وقتی میبینم هر کدوم از بچه ها ی شخصیتی دارن،ی رفتاری دارن، حتی دوره جنینی و نوزادیشون هم متفاوته. وقتی با باباشون نگاه می‌کنیم ب دستای کوچیکشون ک کم کم بزرگ میشن و ت کارای خونه ب من و ت کارای باباشون کمک میکنن.اگ آدما اون قدر ک برای فضای مجازی و دوره های کسب درآمد وقت میزارن برای آموزش دیدن توی تربیت فرزند وقت میزاشتن یاد میگرفتن چجوری باید رفتار کنن تا بچه هاشون باهاشون خوب باشن.من زایمانم وحشتناک بود.حتی کادربیمارستان هم میگفتن خیلی سخت بود. اما با وجود تمام این سختی ها حاضرم تا زمانی ک توان دارم بیشتر و بیشتر بچه بیارم تا بتونم فقط بارها اولین خنده هاشونو ب خودم ببینم(:

من همین یدونه گوه بخورم دوباره بیارم دهنتم الان آسفالته

یکی از سرمم زیاده

منکه همین یدونه واسه همه خاندانم بسع

ماشالله کلا ازدواج نمیکردین دیگه حالا هنوز ۱۹ ردزه این فکرا بسرت زده هنوز بزرگ نشده دغدغه هاشو ندیدی فکر نمیکنی زوده برا این حرفا؟
یکم عشق اگه قاطی ماجرا کنی حله
عشق مادری
من عاشق همسرم هستم و همیشه دلم میخواست چهره بچه هام کپی باباشون بشه که وقتی سرکاره تکثیرش تو خونم باشه

علاوه بر این چیزهایی که دوستان گفتن و بنطر منم‌درسته .
یه چیز دیگه هست انسان فراموشکاره .سختی هارو یادش میره .من وقتی دومب باردارشدم خاهرشوهرم یه بچه ۶ ساله داره شنیدم پشتم گفته بچه میخاد چیکار مگه اینده نمیخاد و از این حرفها...
یا خیلی ها میگن اخربچها بااین همه زحمت پدرمادرهاشونو ول میکنن ....
بااینکه بارها بارها گفته همین یکی برای هفت پشتم بسته هم خودش هم شوهرش .بارداری پر استرسی داشت ولی الان خودش دنبال دوا درمونه برای بچه دوم.
بچت یکم بزرگتر بشه خودش ازت تقاضا میکنه چون واقعا بچه نیاز به همبازی همدم داره ... ان شالله این دوران سخت هم‌میگذره .همه این بیخابی ها و مشکلات میکشیم گلم

چون بازم دلمون نینی میخواد😁 ، الان که اولشی اره اینطوری فکر میکنی ، اما چند سال که بگذره ، خودت احساس نیاز میکنی ، اول بخاطر بچه اولت که تک فرزند نباشه ، دوم و سوم‌و چهارمم ... کلی مسئله هست که به بچه دوم آوردن نیاز پیدا کنی
من همیشه از اولی که ازدواج کردیم همیشه تو ذهنم بود چهارتا بچه بیارم ، اما الان به این نتیجه رسیدم که دوتا واقعا کافیه

من که به غلط کردن افتادم

سوال منم هست
منم میگم همین یکی کافیه😫

این زحمت و درد تهش هم بزرگ میشن بی محبتی میکنن
میگن میخواستی بچه نیاری

سوال های مرتبط