۷ پاسخ

دقیقا علایم‌دختر منه دختراکلا زر زرو‌ ترن

دختر منم

به خاطر سنشونه پسر منم‌ همینطوره

خب صبح چن بیدار میشه ؟
سعی کنی صبح ۸ یا ۹ بیدار شه
ظهر ۳تا ۴ بخوابه شبم ده اینا ببر بخوابه
دختر منم بیشتر از اندازه لجباز و گریه کنه
گوشی و تلویزیون زیاد نگاه میکنه؟

سلام اگه گهگاهی اینکار رو میکنه مکنه برای جلب توجه باشه ولی اگه همیشه اینطوریه میتونه عوامل مختلفی باشه که ما نمیدونیم و بهتره با یه مشاور کودک صحبت کنید ، چون واقعا تخصصیه و گاهی ما نمیدونیم دلیل یا راهکارش چیه

دختر منم‌لجبازی میکنه تو این سن همینطور . سعی کن بیشتر باهاش بازی کنی و ب حرفاش گوش کنی

اقتضای سنشونه
پسرمم همین شکلیه

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
خواب این بچه منو واقعا عصبی کرده. از اولشم بدخواب بود می‌رفتیم بیرون همه بچه ها نوزادان تو بغل مادر یا تو کالسکه خوابشون می‌بره. این بیرون خوابش که می‌گرفت فقط جیغ میزد باید بدو بدو برنیگشتم خونه تو گهواره ش بخوابه . هرجا می‌رفتیم نمی‌خوابید خونه هم تمام نوزادیش باید یا رو پا یا تو گهواره مدام تکون میخورد همیشه. سر خوابیدنش همیشه اعصابم بهم می‌ریخت حواسش همه جا هست جز خواب. تو تمام این سه و نیم سال فقط یه بار ظهر شده خودش بگه مامان خوابن میاد بالش بذاره بخوابه اینهمه بچه حتی در حال تلویزیون دیدن خوابشون می‌بره بچه من انگار برعکس همه
الان مدتهاست شبا دیر می‌خوابه ساعت یک باید خودزنی کنم تا بخوابه در حالیکه روتین خواب داره عین همیشه. ظهرا نمی‌خوابه تا داد نزنم خوابش نمی‌بره بعد تمام عصر نق میزنه‌ امروز یک ساعت و نیم تو تخت چرخید آخر دعواش کردم خوابید و واقعا حس میکردم دارم سکته میکنم. الان ساعت یک از یازده میگم پاشو بخوابیم نشسته کارتون دیدن. الان تازه میخواد بخوابه آخه وقت خواب بچه سه و نیم ساله الانه؟
وای دم پریودمم هست بیشتر رو اعصابمه
مامان سلوا مامان سلوا ۳ سالگی
سلام .. واااایی دیگه نمیدونم از دست رفتارای سلوا چیکارکنم. دیشب گیرداد برادرزادم پیشش بخوابه اونم نموند رفت خونش 2 ساعت فیکس گریه که بگو بیاد هرچی میگم خب عزیزمن باباش نمیزاره باید خونش بخوابه میگه نه بالاخره خوابش برد به سختی ساعت 6 باز گریه اومده که کولر خاموش کن پنکه رو خاموش کن خاموش کردم بازم گریه که چرا اصلا روشن بودن اینا آخرشم بهم گفت بیشعور! رفت تو اتاق دیگه باز گریه رفتم چیه مامان میگه خفه شو باهام حرف نزن!! باز گریه مامانم رفت دنبالش برد باز خوابوندش .. نمیدونم چرا بامن چپه من تا جای که راه داشته باشه باهاش کنار میام فقط وقتایی که جیغ میکشه و بهانه الکی میاره و گریه میکنه عصبی میشم سرش داد میزنم اونم بیشتر واکنش بقیه رومخمه واسه خودم بود میزاشتم گریه کنه تا وقتی گذاشت برم نازشو بکشم ولی اینجا بچه گریه و جیغ بقیه هم این چرا اینجوری شده ببرش روانپزشک جنی شده ببرش پبش دعانویس چقد لجبازه چقد بی ادبه چقد چقد چقد ... بیشتر دیونه میشم ... تا خونه پیدا کنم برم سرخونه و زندگیم هم خودم هم بچم روانی میشیم