۱۶ پاسخ

باورت نمیشه صب تا شبو با داد زدن میگزرونم خودمم خستم از خودم و صدای بلندم

پسر منم لجبازه ولی چاخانی

سلام عزیزم
وای دقیقا شرح حال همتا روگفتین اصلا حرفی نمی‌مونه که من بزنم همتا منم میزنه بهانه های الکی میگیره هرچیزی بهش بدم براش مهم نیست پرتش میکنه
امروز بردمش سرویس بهداشتی معذرت می‌خوام پی پی کرده بعد می‌خوام آب بریزم میگه نه پی پیمو برگردون
اینقدر گریه کرد ومنمم مامانمو صدازدم بیاد کمکم پاهاشو بشورم نیم ساعت توی دستشویی یخ زد خودشو هلاک کردا به زور بردمش بیرون دیگه دهنم خشک میشه کم میارم ازبس باهاش حرف میزنم باورت میشه از ۲۴ساعت ۲۰ساعتش همتا گریه و بهانه

دختر منکه جیغ میزنه و گریه میکنه،هر چی هم با آرامش میپرسم چی میخوای؟.
میگه : نمیگم !!!
خدایا منو سوسک کن !!!!!!

واااای پسر منم انقد لجبازی میکنه که حد نداره اصلا هم به حرف من گوش نمیده همه چیزم پرت میکنه فک کن تلوزیونی که تازه چند ماه بود گرفته بودم اسباب بازیشو بخاطر لجبازی با من پرت کرد صفحه‌ش شکست قبلی رو هم وقتی کوچیک بود و تازه میخواست وایسته پایه‌هاشو گرفت کشید افتاد خرد شد
اینارو گفتم واسه ظرفات غصه نخوری خواهر جونشون سلامت
در کل منم خیلی روزا کم میارم یه جوری که لحظه شماری میکنم شب بشه بخوابه بتونم یه نفس بکشم🫠

خبر بد اینکه لجباز تر هم میشن تو ۴ سال و ۵سال😅باز حداقل الان تو این سن شیرینی و جذابیتی که دارن شاید درد اون لجبازیو کم کنه

الان سن لجبازیشونه هممون دچارشیم ظهری مامانم دخترموبرده پارک تومسیر ی قوطی نوشابه دیده روش شکل قورباغه بوده اومده خونه میگه مامان نوشابه قورباغه ای میخام حالامن که متوجه حرفش نشدم چی میخادمجبورشدیم بریم قوطیشوببینیم اینقد گشتیم این سوپری اون سوپری تانمونشوپیداکردیم براش خریدیم

خوشبحالت ک جایی میری مودبه 🥲دختر من که جایی میریم صدبرابر شر تر میشه همه میکن خداصبرت بده🥹🥹 شما هفته ای چندبار میبریش مهمونی ؟؟؟ یا هفته ای چندبار میاد کسی خونتون؟

دقیقا پسر منم همینه
قدووزن دخترت چنده

وای مثل باران ، میخوان اعلام استقلال کنن پوست مارو میکنن😂

واقعا خیلی شدید لجباز شدن
من که رد دادم😵‍💫

دقیقا مثل پسرم

سلام عزیزم خوبی
دخترتون توچالش اومده فینال🤩

حالا کاری ندارم به اینا که گفتی ولی چرا قیمه ها رو ریختی تو ماستا🤪

سلام عزیزم
شبت بخیر
اره مادر بودن خییییییییلی سخته خیلی زیاااد
خداقوتمون

اینارو ولش کن اون جام ژله رو چطوری کردی تو کیک، آخه پایه ها پهن دارن 🤣

سوال های مرتبط

مامان نگار مامان نگار ۲ سالگی
سلام مامانا، ‼️توجه توجه‼️
دیروز ی اتفاقی افتاد ک میخوام براتون تعریف کنم تا خدایی نکرده برای کسی اتفاق نیفته.
دیروز موقع خواب، یکم طول کشید تا نگار خوابش ببره، منم چشمام گرم شده بود، یهو دیدم هف هشت تا عطسه کرد، ی کوچولو سرفه، گفتم وای سرماخورده، بیدار ک شدیم هی بینی اش رو می‌کشید بالا، میگفتم وا این اصلا آبریزش نداره چرا هی میکشه، خلاصه تو فکر دارو بودم، ک یهو گفت مامان من ی چیزی کردم تو دماغم رفته تو پیشونیم😶 منم فک کردم خیالاتی شده، اما باز دست زدم گفتم نکنه حبوباتی چیزی باسه دیدم چیزی زیر دستم لمس نمیشه بیخیال شدم.تا اینکه تصمیم گرفتم با اسپری بینی و فین گیر بینی اش رو تمیز کنم. یهو دیدم ی چیزی هست، چون فین گیر آورده بود پایین دیدم بله پنبه کرده تو بینی اش. من اصلا دم دستش نذاشتم. همش فک میکردم از کجا آورده. بعد اصلا چ جوری با اون وضع خوابیده!!! اگه میموند عفونت میکرد! امروز دیدم بالشش پشم شیشه اش، نگو یکم گوشه اش ریخته بیرون. خلاصه خیلی مواظب فسقلی هاتون باشین، پنبه اینا دم دستشون نباشه،یا حبوبات. من هر دو رو جای امن گذاشتم اما میگفتم شاید حواسم نبوده مثلا ی دونه افتاده زمین. خلاصه خدا رحم کرد🥲

1. به حرف بچه ها اعتماد کنیم
2. هر چیز خطرناکی رو از دسترس خارج کنیم


عکس هم بی ربطه. و ویوو امروز آشپزخانه است😅🥰
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا حالم خیلی بده. دو ماهه دخترم لجبازی های عجیب غریب میکنه زندگی رو بهم سیاه کرده شب و روز برام نذاشته واقعا از آدمیت خارج شدم مثلا میگه غذا نمیخورم نمیخوام بخوابم نمیام پوشکمو عوض کنی نمیخوام آب میخواد میگه نمیخوام آب بخورم همه رو با گریه . تا ببینه سفره پهن میشه میخواد جمع کنه نمیذاره هیچی بخوریم نمیذاره جارو کنم نمیذاره لباسای خودم و خودشو عوض کنم حتی نمیذاره دسشویی برم چایی نمیذاره بخورم و همه این مخالفت ها هم با گریه ست با گریه های شدید
اما الان دو روزه میخواد پی پی کنه تا میاد بشینه یهو پا میشه میگه نمیخوام پی پی کنم و واقعا خودشو نگه میداره هر یک ساعت نیم یهو میبینه میخواد پی پیش بیاد میزنه زیر گریه که نمیخوام میگم بشین پی پی نکن نمیشینه خودشو جمع میکنه واقعا روانی شدم انروز سه روزه پی پی نکرده منم دیدم این آدم نمیشه هرچی بغلش میکنم هرچی بهش چشم چشم میگم بخدا نمیذاره ظرف بشورم نمیذاره نماز بخونم گفتم بهش بغلت نمیکنم با من خرف نزن اون واسه خودش گریه میکرد من ظرفامو شستم دسشویی رفتم نماز خوندم بعدم بردمش حمام حتی یک ماهه حمام نمیاد همه کارامو کردم بخدا وقتی صدا میکرد مامان دلم کنده میشد اندازه ده سال امروز پیر شدم ولی دیگه از دستش خسته شدم دیگه دمار از روزگارم دراورده الان خوابیده ولی هنوز تو خواب هق هق میکنه واقعا دلم خونه واسه بچم واسه خودم و زندگی تلخ تر از زهرم