۴ پاسخ

من که از تابستون بستنی ندادم گفتم تو وسایل مغازه کرم هست دیگه خودم میبرم مغازه برا امتحان میگم بستنی میخای پفک میخای میگن نه کرم داره فقط شیر ماست غذا اجیل

من همونو میزارم تو بشقاب و میگم همینو داریم و تمام
بعدم میرم سراغ کارام خودش میاد میخوره
آفرین زهرا جون همیشه همینطوری با آرامش باش

من تو این موقعیت میزارم خوراکی رو میگم فلا همین رو داریم اگ میخوای همینو بخور اگرم نمیخوای جمع میکنم میاد میخوره🤪🤪🤪

خدایی وقتی خوندم گفتم چه حس ارامش داره سوالت بعد خودت گفتی مودم خوبه😂 هیچی بگو نیس خلاص

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰
مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
واقعا نمیدونم از دست پسرم چیکار کنم همش با گریه و جیغ میخواد ب خواسته ش برسه مثلا امروز تازه از خونه بازی اومده نمیذاره لباساشو دربیارم هرچی گولش میزنم جیغ ک من میخوام برم درو باز کردم میگم بابا نیس رفت، لباس منو کشید طرف در بیرون بیا بریم هی گفتم لباس بیرون تنم نیس بابا هم که نیست دوباره برا دفعه سوم‌و چهارمش در طول روز. اینقدر گریه کرد منم هی تحمل کردم اخرش دیگ جیغ و دادم بلند شد یعنی مثل دیوونه ها شده بودم کردم.خودمو بچه همه رو سرزنش کردم. نیم ساعت گریه کردم از دستش اخر ازش معذرت خواهی کردم ک دعواش کردم.فقط یکساعت رفتم حموم ظهری،صدای جیغ جیغ هاش میومد یعنی نیم ساعتم استراحت و ارامش ندارم یعنی هر روز همینه ها به بهانه های مختلف
نمیدونم چ غلطی بکنم با این بچه ی شیطون و لجباز با اعصاب داغون خودم که ذره ذره دارم نابود میشم.
احساس میکنم نمیتونم تربیتش کنم ن ازم حرف شنوی داره همش باهام لجبازی داره ی دمپایی پام میکنم جیغ میزنه چرا پات کردی شروع میکنه جیغ و داد گریه چرا صندلی رو جابجا کردی گریه های شدیدا..
حتی نمیتونم از پوشک بگیرمش
نمیدونم واقعا همه ی مادرا اینجورین یا فقط منم