اعصابم خیلی خرابه بچم خیلی اذیت میکنه جرغت ندارم از دستش برم تا دشویی ن کاراخونه رو میتونم بکنم ن خا ن اشپزی ن خونه داری ن خرید بچم راهم میرم گریه میگنه میفته پشت سرم اگع ب اون باشه میگه بشین فقط در اختیار من باش خسته شدم ازونور شوهرم همش نق میزنه ک خونه چرا کسیفه قزا چرا نپختی مهمون شهرستانیم ک خیلی دارم ک میانو میرن جونم ب لبم رسیده تازه داشتم بعد از ۱۵ روز موخام شونه میکردم پسرم گریه میکرد بیخیالش شدم این بشر خابم نداره همش بیداره شبا هم ۱ میخابه تا خود ساعت ۷ ک بیداره هم همش توخاب نق میزنه و‌گریه میکنه خستم شدم دیگه‌کاش گور ب گور بشم راحت شم

عزیزم همه مثل همیم ،،من دیروز پریود شده بودم و حالم بد بود دخترمم یکسره نق میزد و گریه میکرد میخواستم سرم رو به دیوار بزنم

پسر منم همینه. با اینکه دخترم و شوهرم کمکم میکنن ولی آخر سر بچه ام خودم رو میخاد. هر کی بچه داشته باشه این روزا سرش اومده میدونه چ خبره اونی که هم نمیدونه به سرش میاد میفهمه پس الکی از بابت خونه خودت رو اذیت نکن.

عزیزم همه همینجوریم کلافه میشیم خسته میشیم همینه دیگه میگذره ولی من الان با کلی کار که سرم ریخته دخترمو به زور خوابوندم دارم از گوش درد و سردردم میمیرم نمیدونم از کجا شروع کنم

باید شوهرت هم کمکت کنه تو کارهای خونه کمک نمیکنه لاقل بچه رو نگه داره تا تو کارهات بکنی تا خوابید زود برو کارهات بکن غذا درست کردن و تمیز کردن خونه من شبا نهار فردا رو درست میکنم تا لاقل شبا نذاشت بخوابم دیگه مجبور نباشم اول صبح پاشم نهار درست کنم من حتی برنج شب درست میکنم ولی نمیزارم دم بکشه صبح زیرش روشن میکنم که دم بکشه

والا من با خونه پدرشوهرمم زندگی میکنم بعضی اوقات دوس دارم پیشم باشه خودم بگیرمش

کسی نیست یه روز بیاد پیشت مثلا ظهر تا شب فقط بچه رو‌بگیره تو تمیز کاری کنی ؟
یا بچه رو بذاری جایی پیش کسی که مورد اطمینانه
من که نصف غذامو یه دستی درست میکنم یه دستم بچه بغل کلا از کتف درد نمیخوابم شبا

گلم چرافکرمیکنی تنهایی والا هممون تواین وضعیتیم منکه بیخیال شدم از بچم لذت ببرم فرصت واسه خونه تکونی و خونه تمیز کردن هست
غذاهم وقت کردنی دووعدع میزارم گاهی اونم نمیشه مجبوریم حاضری بخوریم

عزیزم شرایط سخته و بچه ها الان تو سن اضطراب جدایی ولی گاهی اگه میشه بده به شوهرت باهاش بازی کنه توام یکم ب کارات برسی هم ارومتر میشی هم مسیر برات اسون تر

وضعیت منم همینه با این تفاوت ک کل خونرو داغون کرده مبلا فرشا همه جا رو به کثافط کشیده

عزیزم صبور باش چشم رو هم بزاری این روزا میگذره
همه ی ما همین شرایط رو دازیم

افسرده شدم بابا پ کی برا خودم باشم

نزدیک عید هم هست ن سبزی اوردمن خونه تکونی کردم ن خرید اسن نمیتونم ب کارام برسم