سوال های مرتبط

مامان کشمش مامان کشمش ۱ ماهگی
اومدم تجربه زایمانمو بگم 😎 پارت 1
خوب من حدود یه هفته قبل معاینه شدم و دکتر گفت دوسانتی و ورزش پیاده روی داشته باش تا یه هفته ده روز دیگه زایمان میکنی البته برا این دوسانتی درد خاصی نداشتم تا روز شنبه که دکتر نوار قلب نوشته بود برام رفتم بیمارستان نبی اکرم هم زایشگاشو ببینم هم نوار بگیرم که اونجا دکتر باقریان بهم معرفی کردن گفتن دستش برا معاینه خیلی سبکه نوار قلب هم انجام دادم خوب بود فرداش با دندون درد بیدار شدم‌پیش دکتر باقریان نوبت داشتم با همون دندون درد رفتم معاینه کرد و گفت همچنانی دوسانتی اومدم خونه هم دندون درد داشتم هم درد پریودی ولی نسبت به معاینه قبلی دردش بیشتر بود حالا فک کنین دندونم داشت دهنمو سرویس میکرد یکم نشستم بعد با خودم گفتم درد پریودی که دارم برا پرت کردن حواسم از دندون پله بالا و پایین برم شروع کردم به پله نوردی یه نیم ساعت پله رفتم نیم ساعتم پیاده روی کردم اومدم خونه حدود یه ساعت بعد حس کردم که دردم از حالت درد عادی داره خارج میشه و کمرم میگیره ولی نمیکنه دیگه تا حدود دو سه ساعت بعد واقعا احساس درد داشتم شکمم می‌گرفت همراه باهاش درد پریودی نسبت شدید که هی فاصله دردا کمتر میشد سعی کردم بیشتر دردمو تو خونه بکشم و با تنفس و ورزش کنترلش کنم تا ساعت 9صبح که دردام پنج‌ دقیقه یه بار و شدید شد که رفتم بیمارستان
مامان عشق مامان عشق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی (قسمت اول)
تاریخی که دکتر برای زایمان به من داده بود ۲۱ اسفند بود، نه قبلش و نه اون روز علائمی از زایمان نداشتم. هر روز پیاده روی و ورزش میکردم ولی خبری نبود.
روز دوشنبه در حالی که ۴۰ هفته و ۶ روز بودم، ترشح قهوه ای رنگ دیدم، یکبار صبح و یکبارم ظهر، به همین دلیل نگران شدم و رفتیم بیمارستان، دکتر معاینه کرد و همه چیز خداروشکر خوب بود ولی دهانه رحمم همچنان بسته بود‌‌. دکتر بهم گفت که بهتره اونشب بیمارستان بمونم تا تحت نظر باشم. در طول شب چند بار هم شرایط من و هم بچه رو چک کردن. فردا صبح دکتر بهم گفت اگه موافقم القا زایمان رو کم کم شروع کنن، بهش گفتم بهتر نیس که صبر کنیم تا چند روز دیگه شاید به طور طبیعی دردام شروع بشه، که گفت بعید میدونه البته میتونن صبر کنن ولی من باید بیمارستان میموندم تا تحت نظر باشم. راستش منم نمیخواستم ریسک کنم که یکوقت خدای نکرده شرایط بچه وخیم بشه و به حرف دکتر اعتماد کردم و با توکل به خدا القا زایمان رو صبح سه شنبه شروع کردند. روشی که استفاده کردن، یک وسیله ای که سرش بالون طور بود رو وارد واژن و رحم کردن و اونجا بازش کردن تا به صورت مکانیکی دهانه رحم باز بشه. یکساعت بعد از به کار گذاشتن بالون، انقباضات من شروع شد، شدتش از ۱۰، حدود ۷ بود، منظم بودن ولی طولانی نبودن‌‌. حدود ۶ ساعت این انقباضات رو داشتم ولی یکباره قطع شد،دکتر معاینه کرد و گفت که حدود سه سانت باز شدم و تا فردا منتظر میمونیم که ببینیم چطور پیش میره. تا فرداش من انقباضی نداشتم و وقتی دکتر معاینه کرد همون سه سانت بودم، دکتر بالون رو در آورد و قرص تجویز کرد که دردام شروع بشه، که هر دوساعت باید میخوردم، از صبح تا غروب ۵ باری قرص خوردم ولی بازم دردی نداشتم.
مامان ویهان و کیهان مامان ویهان و کیهان روزهای ابتدایی تولد
اینم تجربه زایمان طبیعی فیزیولوژیک(بدون برش) من
از ساعت ۱۱شب ۱۶فروردین دردام رتمیک شد اما منظم نه تا ساعت۳شب صبر کردم اما منظم نمیشد ۳دردا زیاد بود ولی از نظر من
رفتم زایشگاه ان اس تی گرفت معاینه کرد گفت۳سانت هستی مطب که عصر روز قبل رفتم،۲نیم شده بود؛گفت برو تا فرداظهرم زایمان نمیکنی🥴🥴
اومدم خونه ساعت۶صبح شد اما دردای من برام غیرقابل تحمل شد بازم منظم نمیشد
۶رفتم معاینه کرد گفت همون۳هست بچه هم تو لگن نیست پیاده روی کن
حالا من دردا شدید یهویی انقباض میگرفت دیگه پاهام راه نمیرفت
یک شب کامل نخواببده بودم دوست پرستارم اومد دستم رو گرفت و راه رفتیم یهو از درد میخواستم پس بیفتم اما باید تو درد راه میرفتم ساعت۷نیم رفتم معاینه گفت هیچ خبری نیست بروو🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
دوباره راه رفتم شد۱۰نیم صبح بازم هیچی که هیچی دهانه رحم۳بچه هم تو لگن نبود
دکترم ۱۲اومد معاینه کرد گفت هیچ خبری نیست ۱۲ساعت دردکشیده بودم رفتم التماسش کردم گفتم منو ببر اتاق عمل گفت نه لگنت خوبه وزن بچت خوبه من عمل نمبکنم این همه دردکشیدی
شوهرم فرستادم گفتم باهاش حرف بزن شاید دکتر قبول کنه به شوهرم گفت شما کم طاقت هستید صبر کنید من بهترین کار رو میکنم اگه تاساعت۴زایمان نکرد چشم میبرم اتاق عمل
ساعت۱۲رفتم برای ورزش روی توپ تاساعت ۳روی توپ ورزش کردم
معاینه کردن دهانه رحم شده بود۵بچه هم اومد تو لگن
۳ربع دکترم اومد گفت بازم ورزش من که توان نداشتم دیگه دوستم کمک میکرد تا بتونم روی توپ حرکت بزنم دردا شدیدتر شده خیلی شدید
تا اینکه ساعت ۴:۱۰عصر زایمان کردم اونم بدون بخیه و برش
ولی خیلی درد کشیدم
مامان هامین💙🧿 مامان هامین💙🧿 ۳ ماهگی
خب اومدم از تجربه زایمان طبیعی بگم
من دیروز صبح ساعت ۵ ربع کم صبح رفتم سرویس بهداشتی ترشح زیاد آبکی دیدم با رگه های خونی زیاد توجه نکردم و گفتم حتما ترشحات موکوسی شروع شده و تا چندروز دیگه زایمان میکنم چون من ۳۹ هفته و ۴ روز بودم و هیچ دردی نداشتم هیچی معاینه هم نشده بودم تا حالا
خلاصه رفتم خوابیدم دوباره ولی دستمال هم گذاشتم برای احتیاط دوباره رفتم سرویس بهداشتی دیدم ترشحات قهوه ای همراه با لکه های خونی دارم یه دردای کمی هم داشتم ولی خب توجه نکردم دوباره رفتم خوابیدم که ساعت ۶ دردام شروع شد و هرچی تایم می‌گرفتم دردام منظم نمیشد و هی بیشتر میشد اما منظم نمیشد تا ساعت ۸ونیم تحمل کردم دردارو و دیگه گفتم پاشم برم حموم و بعدش هم یه صبحونه بخورم برم بیمارستان
رفتم حموم قر کمر رفتم زیر آب گرم کمرمو ماساژ دادم و بعدش اومدم بیرون از حموم و همچنان دردام ادامه داشت اما دیگه فاصلشون رو نمیگرفتم ببینم چقدره مامانم روز قبلش اومده بود خونمون برام صبحونه آماده کرد که نتونستم جز یه لقمه چیزی بخورم شوهرمو از خواب بیدار کردم و لباس پوشیدم رفتیم بیمارستان.....