۷ پاسخ

حرف دل منه. خیلی اذیتم. نمیدونم چیکار کنم

دخترمنم پیشم میاد میگه چکار میکنی ببینم یا دفترشو میاره میگه نقاشی کن یه وقتایی هم بازی میکنیم ولی خودش تنهایی بازی میکنه یا دستمال بر میداره وسایلشو تمیز کنه شما هم موقع تمیزکاری یه دستمال بدید دستش کمک کنه یا اسباب بازی‌هاشو مرتب کنه شما هم جلو چشمش باش تا عادت کنه یه وقتایی اگه کسی رو داری مثل مامانتون بزارید پیشش از خونه برید بیرون از وابستگیش کم بشه

اینجوری خیلی بد اصلا نمی‌تونید به کاراتون برسید حتی ی لحظه ام برای خودتون وقت ندارید.پسرمن روزا خیلی بهم می‌چسبه ولی شب که باباش خونست اجازه نمیدم پیشم باشه میگم برو پیش بابا بازی کن

به منم همش‌میگه‌ ولی من نه وقتشودارم‌ نه واقعاحوصلشو‌.نهایت بتونم۱۰دیقه‌ بازی‌ کنم‌بعدش‌ میگم‌مامانجان‌ خودت بازی کن‌ من نمیتونم

به منم همش‌میگه‌ ولی من نه وقتشودارم‌ نه واقعاحوصلشو‌.نهایت بتونم۱۰دیقه‌ بازی‌ کنم‌بعدش‌ میگم‌مامانجان‌ خودت بازی کن‌ من نمیتونم

دخترمنم‌ همینه هرجابرم دنبالم راه میفته

دختر منم همینه ولی زیاد بازی نمیکنیم بیشتر درگیر شبکه پویاعه😐

سوال های مرتبط

مامان دوتا پسرام مامان دوتا پسرام ۲ سالگی
سلام خوبین
میگم یه راهکارپیش پامن بزارین 🫠
ارسلان وقتی کسی میادخونمون یامامیریم خونه یکی انگار ی آدم دیگه میشه
اصلا دیوانه ب تمام معنا😐😐میشه میدونمم که کارش فقط واسه جلب توجه
ماتوخونه خیلی براش وقت میزاریم تاجایی ک بتونیم بازی می‌کنیم باهاش ب حرفاش گوش میکنیم
جوری نیست بگیم بی توجهیممم...
ولی یجا ک میریم یایکی میادخونمون ی کارای عجیب و یه اذیتهایی میکنه ن ماروهااااا بچه های مردم رو فرقیم نمیکنه بزرگن یا بچن هی باخنده اولا ک ادااصول در میاره نگاش کنن بعد ک ببینه باهاش بازی نمیکنن یا یسره میزنه یا چیزی بهشون پرت میکنه تا روشون میپره ینی یکی میاد ن طرف آرامش داره ن منه مادر
سعی میکنم حواسشو پرت کنم پرت نمیشه
ن با بازی ن با گوشی وقتی بچسبه دیگه ول نمیکنه ن با روی خوش میفهمه ن با دعوای تنبیه
کار الانشم نیست بگم چون داداشش اومده ن از ۲سالو۴ماه ب اینور اینجوری شده باخودم میگم بشینم تو خونه جایی نرم باز میگم شاید بازی بلد نیست بزار با دونفربازی کنه یاد بگیره
قبل و بعدشم توخونه همش بهش میگم زدن کارخوبی نیس ...زدن بازی نیست
بزنی دوست ندارن باهات بازی نمیکنن اول میگه چشم بعد دیگه نمیفهمه چی بهش میگی 😐😐😐