ی سوال بپرسم کسایی که بچه یک سال _ یک سال و یک ماه این حدود دارن .
دوقلوهای من قبلا از من جدا نمیشدن همش چسبیده بودن به پاهام . ی مدت خوب شدن خوشحال بودم . الان بدتر قبل شدن .
خودشون میتونن راه برن ولی قهر میکنن خودشون پرت میکنن زمین که چرا بغل نمیکنی 😐حتی میگم باشه دستت بده دوتایی بریم باز قهر میکنن . فقط بغل قبول دارن . آخه چرا ؟ این دوتا که خوب شده بودن پس چرا بدتر شدن ؟🥲
غذا هم نمیخورن ولی بیسکوییت میخوان 🥲قشنگ اشاره میکنن به کابینت و گریه میکنن که خوراکی بده ولی غذا میدم نمیخورن . بیسکوییت هم بیشتر له میکنن دور خونه 😑
شب هم بیشتر قبل بیدار میشن . دندون هم در اورده تازه یعنی فکر نکنم از دندون باشه ولی بیدار میشن میشینن بالا سرم موهامو میکشن یا میزنن تو سرم بعد باز میخوابن 😐
اینا جهش رشدیه ؟اصلا عادیه یا دردی چیزی دارن ؟به شوهرم گفتم شاید گوش درد دارن همش میخوان بغل باشن
خیلی طولانی شد ببخشید

۶ پاسخ

چقد الناان دهنمو سرویس کرد شب تا صبح سینه به دهن میخوابه خیر سرم داشتم شیر شب قط میکردم النا که دندونه نیش زدن

به خاطر سنشونه دختر منم‌همین‌شده،همش بغل میخاد غر میزنه که چرا پیشش نیستم

وای دختر منم دقیقا همین شده هم خودن هزار تا درد گرفتم از بغل کردن هم اون صداش رفته از بهونه
شبا هم ک همش میاد روم میخوابه(رو دست هم ن)
یا فقط خودشو میکشه به من 😮‍💨

دوقلوهای منم دقیقا همینن

بخاطر سنشونه لجباز شدن منم قبلا دوقلوهام خیلی خوب بودن الان خیلی اذیتم میکنن حتما مهمونی هم نمیتونم برم چون دخترا از مردا ها میترسه😑

پسر منم همین طوره

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
شاید باورتون نشه ولی بچه ای که خوب میخوره و خوب میخوابه هم میتونه مامانشو به مرض جنون بکشونه 😭
همش یا باید بره دَدَ یا بره رو بالکن یا بره خونه ی مامانم
دیگه نمیتونم کنترلش کنم
مثلا مامانم میاد خونم اصلا اینجا بند نمیشه میره بغل مامانم و اینقد گریه میکنه و جیغ میزنه که ببرم پایین که بره خونه مامانم اینا
خیلییییی جلوشون خودشو لوس میکنه
وقتی هم اونجا باشیم نه میشینه غذا بخوره نه میزاره پوشکش عوض کنم نه هیچییییییی
کلا اونجا رو خونه ی بازی میبینه
همش بغلش میکنن میبرنش رو حیاط اینور اونور تو کوچه
با اینکه خودمم هرروز میبرمش پارک ولی دیگه اونا شدن آدم خوبه ی زندگیش اونجا شده خونه ی خودش اونا شدن مامان باباش
من تز سرکار میام باهام قهره تا یه ساعت 🤧😫
وقتی خونه ی اونا باشه من دیر تر از اون برم اونجا تا منو میبینه میره بغل مامان یا بابام ‌ جیغ میزنه و گریه یعنی منو نبر خونه اصلا چرا من میرم اونجا
عصری اینقد گریه کردم از دستش که قفسه سینم درد گرفته
مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
یاسین ۴ روزه که من مرخصی گرفتم همش چسبیده به من 🤕😩
یعنی اگه این چند روز سرکار بودم خیلی کمتر خسته میشدم
اصلا بغل هیچکی و حتی بغل باباش هم نمیره
اخه همسرمم آدمیه که همش داره باهاش بازی میکنه بغل میکنه بالا پایینش میندازه سواریش میده پیاده یا با کالسکه بیرونش میبره خیلی بیشتر از من حوصله خرجش میده
این چند روز دنبال خرید یا بیرون بودیم و همش آویزون من بود
جوری که دیگه از درد کمر و بخیه هام نمیتونم درست راه برم 🤕
حتی بیرون هم باشیم تو بغل باباش نمیره ، همسرمم طفلک میاد به زور از من بگیردش که من راحت باشم اینقدر خودشو پرت میکنه اینور اونور و گریه میکنه یا شروع میکنه عینک باباش رو در میاره میندازه اونور و چنگ میندازه تو صورت پدرش 😑 که مجبور میشم بگیرمش دوباره
تو کالسکه بند نمیشه ، ماشالله باشه سنگین هم هست دیگه واقعا توان ندارم بخوام بغلش کنم 🥲
نمی‌دونم چرا اصلا اینجوری شده
میشه بخاطر دندون اذیته که اینکارا میکنه ؟ چون وقتی هم بیداره کلا داره جیغ میزنه و بی قراره