پسرم شدیدبهونه گیرشده همش گریه برابازی خوردن خابیدن همه چی عصرم بردم شهربازی بازی نکرد بااینکه همیشه باعشق میرفت البته سری قبل صاحبش تایم اخربود بتد قصررو خالی کردنی ترسیدش امروزکه بردم همش گریه کرد بریم هرچقد بچه ها خانمه ومن سرگرم کردیم یه دنده نکه نه اوردم خونه سرخودم ازعصبانیت دیگ زدم اخه چرا چراباید اینجوری روزگارمو سیاه کنه بخدا ازهمه چی دسخ کشیدم دیگ هیچی نیس خوشحال شم حال کنم باهاش میگم تنهاباشموتنها الان نخابیده بفکر صبم پاشه چه چالشی داریم🥺

بچه هایی که لجبازترن دهن مادر سرویس تره چون خودمم بچم لجبازه، من خودمو خونه نشین کردم چون اگه پامو بذارم بیرون با حالت دیوانگی باید برگردم خونه، بشدت زورگو بشدت لجباز، توی جمع همش دنبالشم مدام در حال دویدن اصلا حوصله ادمارو ندارم انگیزه جایی رفتن ندارم چون اخرش از همون اولش معلومه با داد و فریاد و دعوا باید برگردیم ، من خودمو خونه نشین کردم منتظرم بچم بزرگتر بشه، خیلی امتحان کردم توی جمع و بیرون زیاد رفتم دیدم بهتر نمیشه فقط حال منه که خرابتر میشه اما خونه امنیت دارم خیالم راحته بچمم امنیت داره چقدر حرص بخورم که وای ماشین نزنه بهش وای گم نشه

پسر منم دقیقااا همینه

هممون تو همین حالیم

یعنی کی بزرگ میشن من افسردگی گرفتم همش خونه

عزیزم اکثر بچه ها الان همینن تنها نیستی