۷ پاسخ

منم دخترم از سه سالگی به بعد ۸ ۹ ساعت جیششو نگه میداره بعدم توی شلوارش جیش میکنهومگر اینک هر نیم ساعت خودم بزور ببرمش اونم با گریه و قول شکلات و جایزه میاد اقتضای سنشونه حس میکنم بیشتر بچها تو این سن همینن ربطی ب مهد نداره

چقدر طولانیه ساعت مهدش؟؟صبح تا عصر
من چند جا مهد بردم صبح تا ظهر بودن

عزیزم جلسه اول چجوربود وقتی ازتون جداشد و شما نبودین کنارش؟؟

چقدر خوب که میمونه پسر من گریه میکنه میگه بمونم پیشش

وای از ویروسا نمیترسی میذاریش مهد

من بخاطر همین قضیه نمیفرستمش چون پسرم بعد اینهمه ماه بازم سر جیشش اذیتم میکنه مهد بفرستم فکر کنم دیگه نگه

عزیزم مشاورش چ راهکاری داد بهتون میشه بگی؟

سوال های مرتبط

مامان نهال🌱 مامان نهال🌱 ۳ سالگی
سلام مامانا اونايي كه تاپيك قبلي هاي منو ديدن و جواب دادن ميدونن كه من تو اين سه هفته دغدغم مهد رفتن نهال بود و پذيرفتن مهد.
كه خداروشكر بعد از يك هفته اكي شد
ولي چيزي كه فكرشو نميكردم اتفاق افتاد
نهال از وقتي مهد ميره مقاومت عجيبي به نگه داشتن جيش و پي پي پيدا كرده طوري كه اوايل اونجا هفت ساعت اصلا جيش نميكرد تا بياد خونه جديدا هم تو شلوارش جيش ميكنه اين موضوع به خونه هم كشيده دارم ديوونه ميشم اين همه تلاش كردم دخترمو اصولي از پوشك بگيرم موفق هم شده بودم الان سر اينكه اين دو تا اتفاق پشت هم افتاد بچم كلا قاطي كرده
با مشاور مشورت كردم ميگه صبوري كن و تشويق اونجا هم ديروز گفتن دوباره پوشك بشه ما خودمون ميگيرمش از پوشك
باز از مشاور پرسيدم گفتن به هبچ عنوان اين كارو نكن
حالا از شما راهكار ميخوام تجربه يا پيشنهادي داريد ؟
اگه مفيد باشه خدا شاهده مژدگوني ميدم بهتون
بچم انگار از دستشويي بيدار شده نه كارتوناشى دوست داره نه كتاباشو كه در مورد دستشويي بود
عين صندلي جيش خونه يكي ديگه براي مهدش خريدم باز انگار نه انگار🥺
مامان نهال🌱 مامان نهال🌱 ۳ سالگی
خب ادامه ي فرآبند مهد رفتن نهال
روز سوم :اولش مربي خودش نيومده بود با يه خانم ديگه كه دقيقا نميدونم سمتش چي بود ولي كلا حواسش به همه چيز و همه كس بود اخت گرفته بود بدون اينكه منو نگاه كنه رفت تو اتاقي كه توش بچه ها داشتن بازي ميكردن و يك ساعت اونجا بود (اومد سراغم كه مطمئن بشه هستم يه بغل كوتاه دادم و رفت (يكم سخت رفت )(تا ميشه ارتباط لمسي و چشمي تو مهد بايد كم باشه )
بعدش مربيش اومد با اون هم رفت طبقه ي بالا كتابي كه مثلا براي مهد بود رو نشونش داد كه ارتباطه شكل بگيره
تايم نهاري،نهار نخورد و برگشتبم خونه
روز چهارم :از صبح كه بيدار شد حوصله نداشت اونجا هم برخلاف هميشه همكاري نكرد و نه بالا رفت نه با مربي ارتباط زيادي گرفت
فقط ميومد دور و بر من مدير مهد كتاب داد دستم كه سرگرم كنم خودمو باهاش باز نشست كنارم و مدام كتاب مورد علاقه شو ورق ميزد و هرچي بهشون پيشنهاد ميدادن ميگفت نه !!!
باز نهار نخورد
فردا روز پنجمه و ديگه بايد ثبت نام بشه (مالي )
اميدوارم كه زودتر جذب بشه
مامان آرتمیس مامان آرتمیس ۳ سالگی
بالاخره موفق شدم و آرتمیس رو به طور کامل از پوشک گرفتم 🤩
دو سال شش ماهگی اولین قدم برای از پوشک گرفتن رو برداشتم و فقط موفق شدم زمانی که جیش داشت بره دستشویی . یک ماه بعدم پوشک شب رو برداشتم . ولی چون دفعه اول به خاطر یبوست درد کشید دیگه هر وقت بهش گفتم بریم دستشویی پی پی کنیم میگفت نه درد داره . تا تولد ۳ سالگی که بازم بهش گفتم . و اونم میگفت مامان من بزرگ شدم ولی تو پوشکم پی پی میکنم🤣
اوایل هفته پیش گفت پی پی دارم گفتم بریم دستشویی . مامان خیلی ناراحته و کلی حرف زدم . اونم رفت خودش پوشک اورد و گفت نه 🤣
ولی در اخر با ناراحتی رفت سمت دستشویی و یه یک ربعی نشستیم . در اخر چون یبوست نبود پیپی کرد و الان راحت شدیم . هر روز میره دستشویی میگه مامان من دیگه بزرگ شدم تو پوشکم پی پی نمیکنم 😎
در کل خیلی برای حرف دیگران خودتون و بچتون رو اذیت نکنید . اگه برگردم عقب اون سه روزی که خیدی بهش فشار اوردم برای پی پی کردن تو دستشویی رو انجام نمیدم . چون فقط ترسش بیشتر شد و هیچ فایده ای نداشت جز زجر خودم و دخترم🤕 الان که سه سالش شد به راحتی رفت و پی پی کرد 😍
مامان جوجه هفت ماهه مامان جوجه هفت ماهه ۳ سالگی
سلام من از قبل از عید ۱۴۰۳ برای از پوشک گیری پسرم اقدام کردم و از فروردین دیگه کامل بازش کردم فقط گاهی برای خانه مادر شوهرم یا بیرون رفتن طولانی پوشک میکردم ، ازون موقع پسرم تو خواب دستشویی نمیکنه ، وقتی با ماشین بریم بیرون هم تا برگردیم دستشویی نمیکنه ، اما تا تو خونه یا بیرون تا خودم به زور نبرم ، خودش نمیگه و اگه نبرم تو شلوار دستشویی می‌کنه ،برای ادرار و مدفوعش هم همینطور ، البته اینم بگم که یک ماه پیش روز تولدش یه روز تقریبن گفت منم یه بار کادو تولدش و دستشویی رفتنش براش دوچرخه و ظرفشویی خریده بودم که بهش دادم اما دیگه نگفت ، هر چی هم با مهربانی میگم فایده نداره ، دعوا میکنم فایده نداره ، قول جایزه میدم فایده نداره ، برچسب میزنم فایده ندارد ، الآنم سه سال و یک ماهشه ، تو لباسش دستشویی می‌کنه و میاد میگه دستشویی کردم ،‌با وجودی که هی بهش میگم دستشویی داری بریم ، میگه ن ندارم و آخرم تو اتاق می‌کنه ، واقعن درمانده شدم و همش گریه میکنم ، راهنماییم کنین ، اینم بگم که پسره من هفت ماهه به دنیا اومده نمی‌دونم تاثیری داره توی دیر گفتنش