سلام به همگی
از شنبه پسرم رو کلاس برای روزهای زوج ثبت نام کردم با این وجود که امروز دومین جلسه بود ولی اینقدر راضیم کلا زندگیم روتین گرفته
صبح ساعت ۹ بیدار شدیم با هم صبحانه خوردیم بعد آماده شدیم ساعت ده رسوندمش کلاسش بعد یه پارک بزرگ کنار مهدش هست یک ساعت رفتم پیاده روی بعد یکسری وسایل لوازم تحریر که مربیش خواسته بود رو خریدم بعد اومدم خونه کل خونه رو جمع و جور کردم و جارو کشیدم و ناهار درست کردم الانم در حال استراحتم همسرمم رفته دنبال پسرم
همه ی اینا رو گفتم که حرف این خاله خانباجی ها رو گوش نکنید که میگن بچه باید خونه باشه و فلان و غیره اتفاقا بچه نیاز به ارتباط با همسن و سالاش رو داره
البته لازم به ذکره که بگم یهو نفرستادمش از مهر سال قبل اول با کلاس مادر و کودک شروع کردم بعد نم نم دیگه خودم حذف شدم و کلاساش شده هفته ای یک جلسه یک ساعت بعد دو جلسه و نم نم زیادش کردم الان رسیدیم به سه جلسه ۲/۵ ساعته در هفته
شما از تجربیاتتون بگید شاید به درد یه مادر نگران بخوره که اینقدر عذاب وجدان مهد کودک رو نداشته باشه☺️

تصویر
۱۴ پاسخ

من دوس دارم بچمو بزارم مهد‌اما هم خودم هم همسرم از مریضی خیلی میترسیم.

منم دوس دارم بفرستم ولی پسرم به شدت وابسته خودمه ازطرفیم توخونه حوصلش سرمیره

سلام دقییییقا منم دخترمو از دیروز میفرستم مهد و احساس میکنم حال جفتمون خیلیییی بهتره و قدر همو بیشتر میدونیم و زندگیم داره ب قرار قانون قبل برمیگرده

کلاس مادر و کودک میبرید یا مهد کودک ؟؟

من از مهرِ۱۴۰۳ دخترم رو صبح ها ۸تا ۱۲ گذاشتم مهد وواقعا راضی بودم اصلا هم گوش ندادم به حرف بقیه که گفتن فعلا براش زوده وفلان

کلاسایه مادر و کودک کجا باید بریم‌

چ کلاسی میره عزیزم منم خایتم پسرمو ببرم بگم چ کلاسی

منم دیروز رفتم ۳ تا جا رو دیدم یکیش انتخاب کردم و صحبت کردم قراره از شنبه شروع کنه و روزی یک ساعت یه روز در میون بزارمش کلاس

خیلی کار خوبی کردی واقعا عالیه
منم از تابستون قرارع روزی دو ساعت بذارمش
ولی یه پسر چهار ماهه هم دارم

سلام منم واقعا احتیاج دارم رادمهرو بفرسم تا هم خودم بتونم ب کارام برسم هم رادمهر مستقل تر بشع

شما کجای تهران هستید؟؟
منم دوست دارم پسرم رو کلاس بفرستم

سلام عزیزم من بیشترین نگرانیم در مورد دستشویی هست دخترم زیاد میره و احساس میکنم اصلا رعایت نمیکنن

سلام والامن بجای کلاس میفرستمش باشگاه ژیمناسیک

چ خوب. منم دوستدارم بره .
ببینم شوهم راضی میشه .
هفته ای سه تا یه ساعت هم بره کافیه فعلا

سوال های مرتبط

مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی
سلام مامانا خسته نباشین خداقوت
از مامانای گهواره ازم خواستن تجربه ی عمل پسرمو به اشتراک بزارم
پسرم هایپوسپادیاس درجه ۳ داشت
با مشورت چند تا دکتر گذاشتیم پسرم سنش طوری باشه که یکسری چیزها رو درک کنه و گوش بده .
از یکماه قبل از عملش مدام در مورد فضای اتاق عمل و بیمارستان باهاش صحبت میکردم .
کتاب فرانکلین در بیمارستان خیلی کتاب خوب و مفیدی بود.
آنژیوکت، چست لید و... هم گرفتم براش و ی مدت باهاشون دکتر بازی میکردیم
ی روز قبل از عمل توی بیمارستان بستری شدیم
از ۱۲ شب نباید غذا می‌خورد و عملش قرار بود صبح باشه ولی ساعت ۲ ظهر شد
و چون سرم قندی می‌گرفت برای همین قندش نیافتاد و اینکه کلا پسرم خیلی اهل غذا نیست برای همین اصلا نگفت گشنه یا تشنه هستم
عملش ۲ ساعت طول کشید بعدش آوردنش بخش تا ۲ ساعت خواب بود بعد که بیدار شد و درد داشت به پرستارش که گفتم براش مسکن زدن و با اصرار خودم بیشتر از مقدار که دکتر نوشته بود زدن
فرداش مرخص شدیم پسرم فولی داشت باید ۱۰ روز مراقبش بودیم قسمت سخت ماجرا همین مراقبت از فولی بود .شب ها تا ساعت ۴ من بیدار بودم‌ مراقب بودم روش نخوابه یا فولی رو نکشه بعدشم همسرم مراقبش بود. آنتی بیوتیک هاش رو سر وقت داذم و اینکه هر روز با شامپو بچه و صابون شستشو اش می‌دادیم مایعات خیلی بهش می‌دادیم مدام شربت و آبمیوه و آب بهش می‌دادیم تا دفع ادرار زیاد باشه که عفونت نکنه بعد از ۱۰ روز هم دکتر چک کرد فولی رو بیرون آوردیم .
حالا شکر خدا خوبه ولی بازم مراقبت داره و امیدورام عوارض نده و نیاز به عمل دوم نباشه..
دکتر جراح هم دکتر فروغی بودن که اخلاق و رفتارش واقعآ عالی بود
مامان نهال🌱 مامان نهال🌱 ۳ سالگی
سلام مامانا اونايي كه تاپيك قبلي هاي منو ديدن و جواب دادن ميدونن كه من تو اين سه هفته دغدغم مهد رفتن نهال بود و پذيرفتن مهد.
كه خداروشكر بعد از يك هفته اكي شد
ولي چيزي كه فكرشو نميكردم اتفاق افتاد
نهال از وقتي مهد ميره مقاومت عجيبي به نگه داشتن جيش و پي پي پيدا كرده طوري كه اوايل اونجا هفت ساعت اصلا جيش نميكرد تا بياد خونه جديدا هم تو شلوارش جيش ميكنه اين موضوع به خونه هم كشيده دارم ديوونه ميشم اين همه تلاش كردم دخترمو اصولي از پوشك بگيرم موفق هم شده بودم الان سر اينكه اين دو تا اتفاق پشت هم افتاد بچم كلا قاطي كرده
با مشاور مشورت كردم ميگه صبوري كن و تشويق اونجا هم ديروز گفتن دوباره پوشك بشه ما خودمون ميگيرمش از پوشك
باز از مشاور پرسيدم گفتن به هبچ عنوان اين كارو نكن
حالا از شما راهكار ميخوام تجربه يا پيشنهادي داريد ؟
اگه مفيد باشه خدا شاهده مژدگوني ميدم بهتون
بچم انگار از دستشويي بيدار شده نه كارتوناشى دوست داره نه كتاباشو كه در مورد دستشويي بود
عين صندلي جيش خونه يكي ديگه براي مهدش خريدم باز انگار نه انگار🥺
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
گفتار درمانی ۱
سلام مامان های قشنگ
امروز اولین جلسه گفتار درمانیمون رو شروع می کنیم.
برای گفتار درمانی در ابتدای راه و شروع کار باید کارتهای دید آموز رو تهیه کنید، بهترین کارت های دیدآموز کارتهای دید آموز مریم دریانورد هستن که چون متخصص آسیب شناسی گفتار هستن خوب طراحی کردن. اگه حضوری نمیتونین این کارتا رو از جایی تهیه کنید به صورت آنلاین میتونین از پیج محسنی بوک این کارتها رو سفارش بدید. محسنی بوک تمام کتاب های توان بخشی رو داره ، حالا کارتهای که ما لازم داریم برای تکمیل گفتار کودک به ترتیب:

_ کارت میوه ها
_ کارت حیوانات
_ کارت مشاغل
_ کارت خوراکی ها و وسایل
_ کارت افعال مصور
_ کارت های گوبین ( که یک و دو داره و شامل سوال جوابه)
کارت های ببین و بگو (که یه تصویره بر اساس اون قصه طراحی میکنین مرحله آخر گفتار هست ).
حالا ما به ترتیب بر اساس گفتار کودک باید چکار کنیم؟ چند گروه کودک الان برای یادگیری مد نظر ما هستن:

* اولین گروه مد نظر بچه هایی که هیچی بلد نیستن باید بهشون کلمه یاد بدیم کلمه رو از روی کارت میوه و حیوانات آموزش بدیم، مثلا سیب رو بر می داریم میگیم سییییب، توپ رو بر می داریم میگیم تووووپ، اسب رو برمی داریم میگیم اااااسب.
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
جلسه دوم گفتار درمانی

سلام مامان جان❤️🌹

دومین گام تو‌ گفتار درمانی بعد از جمله گفتن جواب دادن یا پاسخ دادن کودک به سوال هست، که با "بله" یا "نه" شروع میشه. اگه همزمان آموزش ندادین و برای کودک سخت بود یادگیری "نه" برای کودک خیلی ساده تر و‌ راحت‌تر از "بله" هست پس اول "نه" رو آموزش میدیم وقتی تثبیت شد "بله" رو آموزش میدیم.

برای آموزش "بله" و "نه" به کودکی که تأخیر گفتاری دارد، چند مرحله رو می‌تونی امتحان کنی:

۱. استفاده از حرکات سر و زبان بدن
اول از همه، بچه‌ها معمولاً قبل از گفتن، با سر جواب می‌دن. تو می‌تونی با تکان دادن سر، این مفاهیم رو جا بندازی:
وقتی یه چیزی رو می‌خواد، سرت رو تکون بده و بگو "بله".
وقتی چیزی رو نمی‌خواد، سرت رو به چپ و راست ببر و بگو "نه".
اگه خودش سر تکون داد ولی نگفت، تو جمله‌اش رو کامل کن. مثلا:
"تو سیب می‌خوای؟ (کودک سر تکون می‌ده) آره، بله، نی نی ( اسمش) سیب می‌خواد!"

۲. استفاده از گزینه‌های واقعی (نه فقط سؤال‌های انتزاعی)
دو تا چیز رو بگیر دستت، مثلاً آب و شیر، بعد بپرس:
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون داد، بگو: "بله، نی نی (اسمش) آب می‌خواد.")
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون نداد، بگو: "نه، نی نی آب نمی‌خواد.")
این کار رو برای خوراکی‌ها، اسباب‌بازی‌ها، و حتی فعالیت‌ها انجام بده.

۳. بازی‌های جذاب برای "بله" و "نه"
بازی سوالات خنده‌دار: یه سری جمله بگو که جوابش واضحه، بعد با اغراق جواب بده:
"مامان فیل داره؟" (منتظر واکنش بمون، بعد با خنده بگو: "نههههه!")
"نی نی (اسمش) بستنی دوست داره؟" (با هیجان بگو: "بله!")
بازی چراغ راهنمایی: وقتی چراغ قرمزه، بگه "نه" و وقتی سبزه، بگه "بله".
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره