۱۰ پاسخ

من تجربه ۲ تاشم دارم
اینو بگم هیجی بی‌حسی نمیشه واقعا عالی بود
بیهوشی خیلییی بدهههه
موقع پسرم بی‌حس کردن و تازه آمپول خواب آورم زده بودن گیج بودم
فقط فقط صداهایی دکترم می‌شنیدم با هم حرف میزدیم یهو بچه مو آوردن کنارم اینقدر گیج بودم یادم رفته بود برا چی آمدم اتاق عمل گفتم این کیه گفتن خو بچه خودته دیگه
اصلا چیزی نفهمیدم از برش اینا خیلیب خدب بود حتی بعد عمل هم تو بخش اومدن فشار دادن هیجی نفهمیدم بعد ۷ ساعت اونم میخواستم بشینم راه برم درد میکرد فقط

ولی ۲۷ روز پیش سزارین شدم با بیهوشی .
یعتی بد ها دلم میخواست لحظه بدنیا اومدن بجه مو ببینم که نشد
هم بهوش اومدم ۲ ساعت بعد عمل چنان دردی میکرد که نکو
اومدن شکمم رو فشار دادن فقط جیغ میکشیدم از درد ها
آوردن بخش فقط درد داشتم هر ۴ ساعت هم شیاف میزاشتن برام ولی انگار نه انگار
خیلییی بد بود واقعا روز اول بیمارستان
خداییی بی‌حسی خیلیی خدب بود
چیه بیهوشی من بدبخت مجبور به بیهوشی شدم بخاطر وزنم بی‌حسی نگرفت

بی حسی از کمر بودم
تواتاق عمل دکتر با دستیارش غیبت میکردن خنده دار بود😂 یه پرستار هم کنار من بود که مدام فشار چک میکرد و باهام حرف میزد
متاسفانه دکتر بیهوشیم خوب نبود دوز دارو رو کم میزد بی حس نمیشدم۵تاامپول زد تا بی حس شدم البته خودشم خیلی عذرخواهی کرد درکل بی حسی خوبه درصورت رعایت کردن

دکتر بیحسی من فوق‌العاده بود کلی حین عمل باهم حرف زدیم و من چرت و پرت میگفتم. دکترمم وقتی بچه رو آورد بیرون با یه هیجانی ازش صحبت میکرد که هی میگفتم بیارینش ببینمش😂😂😂 صبر نداشتم
البته من طبیعی میخواستم سزارین اورژانسی شدم
که اولش حالم خیلی بد بود چون از عمل می ترسیدم اما کادر اتاق عمل انقد عالی بودن که الان خوشحالم از خاطره قشنگی که برام ساختن

به من بی هوشی بهترمن زایمان قبلی بی حس روانتخاب کردم دوسال گذشته هنوز کمردرددارم اذیتم الانم واسعه زایمان میخوام بی هوشی روانتخاب کنم که بعدش بگم دکترپمپ دردبزاره که ادیت نشم

بچه ی اولم بیهوش بودم، خیلی طول کشید به هوش بیام ، مامانم بنده خدا خیلی خیلی استرس گرفته بود پشت در اتاق عمل ، بعدش هم که کامل هوشیار شدم بشدت درد داشتم تو اتاق ۶ نفره فقط من بیهوشی داشتم، فقطم من ضجه میزدم از درد

دومی بیحسی اسپاینال بودم، فقط حین عمل کمی فشار به دنده ها و قفسه سینه رو حس کردم که ترسیدم واقعا، بعدش پسرمو گذاشتن کنار صورتم حس خوبی بود ، بعدش شروع کردن به دوختن که خیلی طولانی بود به نظرم 🫠 دیگه بردن تو بخش اصلا مثل اولی درد نداشتم بیحسی رفت مورفین زدن بی درد پاشدم راه میرفتم

من بی حسی از کمر بودم حین عمل یهو سطح اکسیژن اومد پایین نمیتونستم نفس بکشم برای چند ثانیه بعد اوکی شد
ولی سردرد وحشتناکی گرفتم

من ک از ترس امپول بیحسی، بیهوشی رو انتخاب کردم قشنگ بدون استرس خوابیدم کاراشون تموم شد بیدارشدم😁 فقط لحظه ب هوش اومدن هی صدات میکنن داری ب هوش میای میشنوی ولی نمیتونی جوابشون و بدی یکم حس بد بهت دست میده بعدش خوبه

برا من که آمپول بیحسی رو زدن از نوک پام داغ شد اومد تا شکمم بعد کمر به پایین کلا بی حس شد درد نداشتم اصلا ولی برش و بخیه زدن و اینا رو کلا می‌فهمیدم

من بیهوشی از کمر بودم فقط چون حرف زدم بعد عمل سردرد یدی گرفتم که خیلی درد آور بود بقیه چیزاش نه مشکلی نبود دکتر حرف خاصی نمی نه که استرس بگیری

وای این سوال منم هست

سوال های مرتبط