فقط خودم میدونم چقدر عذاب میکشیدم که شیر نداشتم بچمو سیر کنم فقط خودم میدونم که چقدر تلاش کردم تا سینه هام به شیر بیوفتن فقط خودم میدونم چقدر از درون شکستم و خورد شدم
این یه تیکه لوله برا من یادآوره خیلی چیزاس که چقدر منو بچه م سختی کشیدیم چقدر تلاش کردیم ولی همش بی فایده بود یه روزی تصمیم گرفتم که دیگه بچمو راحت بزارم بزارم با خیال راحت شیر بخوره و سیر بشه دیگه بیخیال شیر خودم شدم و بهش با شیشه شیر دادم الانم اصلا اصلا پشیمون نیستم از کاری که کردم



یه توضیح راجبش بدم من یه سر این لوله رو میزاشتم تو شیشه یه سرشو میزاشتم روی سینم که پسرم هم به سینه من مک بزنه که به شیر بیوفته هم با شیر خشک سیر بشه این کارو مشاوره شیردهی تو بیمارستان یادم داد ولی فایده نداشت سینه های من نمیخواست به شیر بیوفته بیخیال شدم دیگه
اینو مامانم برام یادگاری نگه داشت الان تو وسیله هام دیدم یاده اون دوران افتادم به پهنای صورت اشک ریختم

تصویر
۲۴ پاسخ

میدونی اتفاقا نگهش دار این مدال قوی بودنه مدال اینه که تو‌تمام سعیتو کردی ببین من شیرم داشتم زیاد ولی ۱۰ ماهگی بچم نخورد یهو اینقدر اذیتش کردم گشنه نگهش داشتم تا رفتم‌دکتر گف شیر خشکش بده تا ۲ماه با شیر دوش تو شیشع دادمش ولی دیگه نتونستم شوهرم گف بیخیال شیر خشک که زهرمار نیس.هنوزم اطرافیان میگن با طعنه وای بچه شیر مادر من نخورده .با اینکه پسر من از همه بچهاشون قوی ترو هیکلی تره.من روزی ۵بار غذا های مقوی میپزم و‌بهترین برند های شیر خشک رو میدمش.میگن وای نه چون شیر خشکیه پف کرده .یا میگن بهش از اول شیشه و پستونک دادی.باورت نمیشه یکی بهم گف الان بعد ۵ماه که شیری ندارم سینتو بده بجا پستونک‌ بچت برا اینه مهر مادری نداره.حالا بچه من اجتماعیه و در عین حال با محبت.بچه اونا از همه میترسه از حیون و ادم بگیر.بار اخر شوهرم گف نه پسر من خیلیم‌نرماله و مامانش براش وقت میزاره و توی محیط میبردش.بنظرم بچه شما غربتی و یکم ننره

بنظرم بزرگ ترین حسرت دنیا واسه یه زن اینه که نتونه به بچه اش شیر بده
هیچ وقت یادم نمیره که چیا خوردم تا شیرم زیادشه
ولی اخرم شیرخشکی شد
این حسرته تاابد رو دلمه تا ابد

ببخشید میپرسما اسم این وسیله چیه که ادم از داروخانه بگیره

وای برا منم اینو گذاشتن و‌چقد بد بود
چه روزای بدی رو‌برا شیر پشت سر گذاشتم

چقدر ادما باهم فرق دارن ولی من از اول بارداریم میگفتم من بیشتر از ۸ ۹ ماه بهش شیر نمیدم و همانم شد از ۸ ۹ ماه شیر خشک میدم و بچه ام خداروشکر از نظر غذا خوردن مشگلی نداره غذا هم به راحتی میخوره و من حرص نمیخورم که چرا چیزی نمیخوره. به نظرم درسته مادر شدیم اما انقدر نباید باعث بشه خودت رو فراموش کنی پس خودت چی تا یه حدی تلاشتو کردی اوکی دیگه غصه خوردن ندارن اصلا حرفای مردم اهمیت نداره چرا انقدر خودت عذاب میدی مادریت یعنی خوب تربیتش کنی که خیلی کارا رو نکنه دل کسی رو نشکونه با کسی بازی نکنه یادش بدی فرقی بین دختر و پسر نیست یادش بدی اینده اشو بسازه یا از بدیا دور بشه

ماجرایی ک بشون‌ شیر خشک خیلی حرفا از بقیه میشنون ولی باید خودتو بزنی ب بیخیالی

عزیزم منم نذاشتم البته ۳ روز اول نداشتم بعدش ک اومدم اونقدر حرص خوردم ک خ۴۰ روز شیرم خشک شد بچه سینه نمیگرفت

با پوست و استخون کشیدم و درک میکنم
پس زد
چون رژیم سخت گاوی داشتم
افسردگی و تنهایی بماند

من شیر داشتم سرازیر میشد بس نمیومدم لباس بشورم ولی پسرم سینمو اصلا نمیکرفت

منم همینطور دقیقا شرایط توروداشتم

وای خدا بغض کردم منم دقیقا همین کارو کردم منم دارم ازاینا چقدر به خاطر حرف مادرشوهرم سعی کردم شیر خودم روبهش بدم چقدر بچم اذیت شد بمیرم براش لعنت بهشون هیچ وقت حلالشون نمیکنم

عزیزم غصه نداره که حتماً که مادر نباید شیر خودش رو بده شما ی جور سختی کشیدی منم که پسرم فقط شیر خودمو میخورم دارم ی جور دیگه عذاب میکشم چون باردارم باید شیرش رو قطع کنم ولی ی جوری گریه میکنه که جیگرم آتیش میگیره منم میگم ای کاش شیر خشک میخورد

چ روزایی بود سخت خیلی با اینکه شیر سینم زیاد متاسفانه بچم حاظر نمیشد بخوره ۴ماه با دستگا برقی دوشیدم بهش دادم متاسفانه ۴ماهگی دخترم کیسه صفرامو در اوردم همین باعث شد ک دخترم شیر خشک بخوره بازم خدارو شکر میکنم

شیر مادر خیلی خوبه خیلی مزایا داره ولی .‌.
ب از شیر گرفتن دلبندت و جدا کردنش از سینه ت بعد ۲ سال ک فکر کنی ..
میبینی چقدر شیر خشک بهتره
من الان خودم بیشتر از پسرم وابستم
خیلی حال بدیه وقتی بهش فکر میکنم ک چجوری باید با بی رحمی این پروسه ای ک خیلی از مادرا رفتن رو، منم برم
بعضی وقتا میگم کاش شیر خودمو نداده بودم
😔😔😔

من سینه هام خیلی بزرگ شده بود اما شیر توش نبود .شیر دوش برقی هم گرفتم نشد .مادر شوهر منم کم بارم نکرد .گفت باید مک بزنه بچه تا شیر بیاد .اما مگه فک بچه چقدر توان داشت .۲ روز کامل بچم گشنگی کشیدفقط جیغ میکشید بردیم دکتر گفت هیچیش نیست فقط گرسنه اس .قندش افت کرده بود
انقدر گریه کردم دیگه شیرخشک گرفتیم دادیم بهش نمیدونست چه جوری بخوره
هنوزم که هنوزه میگه تو بهش شیر ندادی 😭😭😭😭😭

چقدر منی با این تفاوت که من شیر داشتم خیلیم داشتم ولی بچم به هیچ طریقی نخورد که نخورد که نخورد مشاوره شیردهی پرستارا بیمارستان مشاوره بهداشت ماما بهداشت کلی ادم کلی وسیله کلی کلک نخورد که نخورد فقط ده روز خورد همین😭

تنها جایی ک میتونم ب شوهرم از ته دل افتخار کنم سر همین زایمانم بود خدایش هیچ موقع غر بهم نزد از همون داخل بیمارستان شیرخشک گرفت و دادم تا ۴۰روز گاهی شیر خودم میدادم ک در حد ۲،۳قطره بود بعد ۴۰روز گفت بی خیال بابا عذاب ندین خودتون ،بقیه ک تیکه مینداختن و حرف میزدن ولی من کاملا خوشحالم ک شیرخشک دادم

اخ من چی بگم که ۵ ماه شیرم رو با شیر دوش برقی میدوشیدم میدادم به دختروم.
ای پنج ماه پنج سال گذشت

و من که کمی شیر داشتم ولی بچم اصلاااا سینمو نگرفت همش جیغ و داد کرد شیشه میخواست منم شیر میومد تو سینه هام تب میکردم تا چهل روز که خونه مامانم بودم میدوشیدم تو شیشه بهش میدادم بعدش که اومدیم خودمون دیگه وقت نکردم و چه تیکه ها شدیدم و دلم شکست😞

پسرم٤٢روز بستري بود 🥹 چقد سختي كشيديممممم لعنت ب اون روزا

تجربه تلخي ك هنوز تلخيش احساس ميكنم سخت تر از سخت بود خداروشكر ك گذشت ولي تو اون روزا زمان متوقف بود

واقعا یاد خودم افتادم که سینه هام پر شیر بود،اما پسرم نمیتونست سینمو بگیره.چقد درد کشیدم و آخرشم تا 6ماه شیر خودمو خورد.چقد حرف وتیکه شنیدم از مادرشوهرم،وچقدر مقایسه میکردن.خوشحالم که گذر کردم از اون دوران

دقیقا درک میکنم منم خیلی سختی کشیدم منم خیلی شیرم کم بود و چه تیکه ها که نشنیدم خدایا
باورکن با خوندن پیامتون اشکم دراومد کامل درک میکنم و حس کردم که چه قدر سخته
وهیچکس درکت نمیکنه😭😭😭😭

🥺🥺🥺🥺🥺

سوال های مرتبط