۱۰ پاسخ

باید از اول مدیریت میکردین عزیزم
بچه منم اصلا طرف گوشی نمیره چون از اول درمورد مضراتش بهش توضیح دادم
حالا هم دیر نیست یه مدت بهش نده نهایت گریه میکنه که اونم با یه سرگرمی جدید قابل حله
واسش جایگزین پیدا کن چیزی که نداشته وبهش علاقه داره

پسرمن همش میگه گوشی

بله خیلیییی مخالف گوشی هستم تو این سن
و گوشی ندادم تا حالا

من یه مامان زخم خوردم واقعا بچم درحدی تی وی گوشی میدید تورفتاراخلاق تاثیر گذاشته لجبازی خیلی زیادخواب کم چندبارپسرم بردم روانشناس دکتر الآنم همه ی دکترها یه کلمه اتیسم یادگرفتن دیروز پسرم بردم فوق تخصص روانپزشکی خیلی به بدبختی نوبت گرفتم نیم ساعت بیشتر واسه بچم وقت گذاشته شرح حال کامل گرفته من میگم خانوم دکتر پسرم چندتا دکتر بردم یامیگن طیف یاپیش فعال خندید گف جدیدا همه دکترا این ومیگن پسرت نه پیش فعالی داره نه اتیسم حتی نباید دارو بگیره فقط تی وی گوشی ممنوع چون گفتار کامل نیس باید گفتار درمانی ببری داروم اصلا نباید بدی چند روز کلا گوشی برداشتم تی وی فیوز برق میزنم میگم قطع اینقدر آروم شده هیچوقت ظهر خواب نداشت الآن خوابید

گوشی خیلی نه.. ولی tv خیلی..😔😔

وااای پسر من مدام تو گوشیه هرکار میکنم از سرش نمیفته جدیدا خیلی وابسته اینستا بود که دیگه پاکش کردم

بچه من خودم خییییییلی کم میره سمت گوشی هر وقت هم بره گوشی باباش برمیداره بعضی وقتا خودم میخوام شعرهای حفظ کنه بهش میدم چند بار گوش کنه در کل خودش نمیره سمت گوشی

ماله من اصلان گوش نمیده تو گوشی باباش میره اینیستا نگاه میکنه ۴سالشه از من بیشتر میدونه والله منم آواره موندم چجوری ترکش بدم دیگه‌نگیره

دختر من چشاش ضعیفه قبلا خیلی بازی میکرد ولی الان روزی نیم ساعت بعد خودش نمیخاد گوشی ازم

من بهش میدادم گوشی بازی کنه و کارتون ببینه ولی دیگه چند ماه که بهش نمیدم اولش ی ذره گریه میکرد ولی بعد براش عادی شد الانم اصلا نمیگه گوشی بده.

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
مادرای عزیز من هر وقت سوال میپرسم خیلی کم پاسخ میدین ولی اگه امکانش هست به این سوالم(اگه تجربه ای دارین)جواب بدین، دخترم جدیدا خیلی به من وابسته شده در حدی که اصلا ازم جدا نمیشه اوایل خیلی بهتر بود با باباش میرفت خونه مادر شوهرم و چند ساعتی میموند یا اینکه خیلی وابسته مادرم بود خونه اونا تنهایی میموند و من و مادرم و خواهرم تو یه ساختمونیم صب که از خواب بیدار میشد میرفت خونه خواهرم و با بچه هاش بازی می‌کرد حتی برا شام و ناهار هم صداش میکردیم دوست نداشت بیاد بعضی وقتا شبا با گریه می‌آوردمش خونه الان اصلا بدون من بالا نمیره خونشون نمیمونه حتی دیروز با همسرم بیرون برا خرید میوه هم نرفت گفت اگه مامان بیاد منم میام،یه هفته بردمش مهد ولی اصلا ازم جدا نشد با اینکه خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از کنار من جم نمی‌خورد فقط با حسرت بچه هارد نگا میکرد خیلی خجالتی و اعتماد به نفسش پایینه اگه کسی کنارش با صدای بلند حرف بزنه اگه با اینم نباشه زود گریه میکنه البته این اخلاقا رو از اول داشت ولی وابسته به من نبود الان خیلی وابسته شده نمیدونم چیکار کنم