۴ پاسخ

بنظرم توی خونه حتما بهش گوشی بده اما سر ساعت ازش بگیر.حتی اگر گریه کنه.بگو وقتت تموم شد

اخ عزیزم،پسر منم سر گوشی قشقرق راه میندازه
دارم روانی میشم

عکسای گوشی رو پاک کن بریز تو هارد و اینکه به نت وصل نشو دیگه چیزی نداره واسه دیدن

تی وی روشن کن شبکه پویا ببینه
هروقت گوشی خ است سرشو گرم کن چند بار اینکارو کنی وابستگیش از سرش میفته

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا می دونم سوالم دیگه خیلی تکراری شدم ولی دیگه واقعا در موندا شدم از دست ماهلین همه بهم میگن صبور باش درست میشه ولی آخه چقدر هسته شدم از دست این ماهلین یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش دیگه جیشش رو که خیلی کم پیش میاد بهم بگه یا خودم سر ساعت می برمش یا دلوین که میره اینم بدو بدو میره دمه در شورت و شلوارشو در میاره دوتایط میرن جیش می کنند تو مهد به مربی هاش میگه ولی تو خونه به من نمیگه پی پی رو هم که اصلا اصلا به من نمیگه همش تو خودش می کنه فقط یه بارش شورهم دید داره به خودش میپیچه گفت راحله بدو این دستشویی داره بردمش کارشو کرد ولی دیگه بقیشو همش تو خودش میشینه یه گوشه می کنه بدشم میادا اینقدر که از جاش تکون نمی خوره ما می فهمیم پی پی کرده دیردز خونه خواهرم دوبار تو خودش پی پی کرد یه سری هم جمعه باغ خواهرشوهرم بدریم پی پی کرده بود سر تا پاش با پی پی یکی شده بود که من و مادرشوهرم بردینش تو حمام شستیمش به خدا آبرومو برده دیگه الکی هم به مادرشوهرم گفتم بلده میگه حالا یادش رفته 😫جایزه و تشویق و تنبیه هر راهی که بگید رفتیم فایده نداشته حتی چیزی خواسته درخواستی داشته بهش گفتیم تا وقتی تو خودت پی پی می کنی نمی تونم بهت بدم ولی فایده نداره که نداره این بچه قراره تا کی تو خودش پی پی کنه 😒😥؟؟اگه خیابون برم یکی دوساعت از ترسم پوشک شورتی پاش می کنم ولی خونه ی کسی برم نه هی میگن دخترا زودتر یاد میگیرن 😒😒کجاش ،؟
مامان آرشا مامان آرشا ۴ سالگی
سلام دوستان من یه وقتایی که درگیری ذهنیم زیاده پسرم یه کاری بکنه حتی اگه خیلی کار بدی نباشه ایقد عصبی میشم و داد میزنم که حد نداره و همونموقع تحت هرشرایطی و بزور کاری که بخوام رو انجام میدم و حتی ممکنه جلو بقیه هم دادو بیداد کنم (البته فقط جلو خونواده خودم) و این انگار وقتی عصبی میم به حس ترس تو وجود پسرم انداخته و به باباش پناه میبره من خیلی ناراحتم از اینکه داد میزنم سرش میترسم حس امنیتی که به من داره رفته رفته از دست بده یا اینکه حس ترسش اعتمادبنفسشو‌بگیره یا این حالت چندین سال دیگه همه چی ازم قایم کنه،کسی تجربه داره که چکارکنم ؟بیشتر وقتا موقعی که با همسرم سرسنگینم این اتفاق میوفته
انگار اونموقع کارپسرم بیشتر خودش نشون میده
مثلا امشب توی خودش یه کم جیش کرد و نگفت که جیش داره و وقتی فهمید مقاومت کرد بیاد لباساشو عوض کنه منم دستشو بزور کشیدم بردمش (یه مدته موقع بازی نمیگه جیش دارم تا وقتی تو خودش بکنه و من متوجه بشم،بااینکه من نیم ساعت یا یکساعت یکبار میگم که جیش داری اونم نه میگه بچه های شما هم همینطورن؟)خیلی باهاش حرف میزنم میگم تو بگی جیش دارم من عصبی و ناراحت نمیشم خوشحال میشم زود میریم لباستو عوض میکنیم میایم ولی مقاومتت منو ناراحت میکنههر اتفاقی میوفته بهم بگو مامان اینجوری خوشحالتر میشه ولی بازم خوددار هست
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پارت ۵۶
راستشو بخوای بهم گفت واست عجیب نیست که فامیلی منو همسرت یکیه منم گفتم نه می‌تونه هزار نفر فامیلیش یکی باشه ولی گفت هیچ کسی نیست که ظاهرش کپی برادر من فرهاد باشه....
یعنی چی سوزان یعنی کی بود چی می‌گفت حرفش چی بود....
فرهاد راستشو بخوای منو کلی بغل کرد و گریه کرد و گفت شاید قسمت این بوده که تو بیا اینجا و من تو رو ببینمت من خواهر فرهادم و فرهاد حتی نمی‌دونه که من ماما شدم....
یعنی چی خواهر من اونم دکتر شده...
آره اونم همینو گفتا گفت حتی شاید باورش نشه که من دکتر شدم....
یعنی شیرین بوده می‌تونی از ظاهرش یکم برام بگی...
یه دختر نسبتا کوتاه بود رنگ پوستشم گندمی بود...
خدای من یعنی شیرین کوچولوی ما دکتر شده عجب دنیایی شده یادمه شیرین وقتی دست یکیمون بریده می‌شد یه قطره خون میومد کم می‌موند که سکته کنه....
حالا برای من دکتر شده اونم چه دکتری بچه رو از شکم مادر بیرون میاره.....
فرهاد انگار یه لحظه از اون جو اومد بیرون و با حالت عصبانیت گفت وزان دیگه نمی‌خوام بری اون بهداشت دیگه دوست ندارم با اونا دیدن کنی....
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
چقدر این تعقیب نماز عشا درباره ی رزق و روزی قشنگ و آرامش بخشه 👌واقعا چیزی که براش انقدر نگرانیم هر روز چیزی که همیشه غصه شو میخوریم غافل از اینکه....
میگه خدایا من از جایگاه رزق و روزی خودم آگاه نیستم و تنها روزی خود را بر خیالاتی که بر دلم وارد می‌شود میطلبم و در جستجوی روزی ام در شهر ها میگردم و در طلب آن متحیرم نمی‌دانم در صحراست یا در کوهستان یا در زمین هموار در آسمان یا در خشکی و در دست کیست ولی قطعا میدانم علم آن در نزد توست👌 و اسباب روزی من هر چه هست به دست توست 👌و تو به مصلحت خلق و لطف و کرمت آنرا تقسیم میکنی و....👌👌❤️❤️
پس خدایا رزق و روزی منو زیاد کن و راه رسیدن به اون رو برای من آسان کن و منو تو مسیری که روزیم در اون نیست به زخمت نینداز که تو از رنج و عذاب من بی نیازی 🤲🥺
خیییییلی واقعا آرامش داره که حس کنی خدا در هر صورت حواسش بهت هست خدایی که مورچه رو تو دل کوه حواسش هست پس قطعا حواسش به من و تو هم هست...👌
پس راحت بخوابیم و نگران فردا نباشیم...
خدای دیروز و امروز فردا هم هست... ❤️🥰