۲۳ پاسخ

گناه داره من دخترم دو هفته دیگه ۱۸ ماهش میشه دلم نمیاد میگم زوده با اینکه الان حامله ام میگم اگه اون بچم ب دنیا اومد بازم بهش شیر خشک میدم با اینکه از اول شیر خشک خورد میگم باید تا ۲ سال خورده ای بهش شیر بدم

بببن عاطی برج دیگه ک هوا بهتر میشه یعنی از سرما کم میشه ازشیر بگیرش

بعد فلفل نزن تلخش کن فکر کنم عطاریا دارن بگو ی چیز تلخ میخوام بزنم ب سر سینم بچم شیر نخوره دیگه

خوب کاری میکنی گلم
من دقیقن بخدا میخوام تواردیبهشت ک میشه یکسالو سه ماهش بگیرمش ازشیر و شیر خشک بهش بدم

سلامتیت هم مهم هست گلم بس هست دیگه حسابی شیرمونو خوردن

وووش خودددااا

بهش کمکی بده بریز توشیشه شیرخیلی سخته

کم کم شیرخشک و شیر پاستوریزه رو جایگزین کن....سینه هم متاسفانه مثل قبل نمیشه من با اینکه سه ماه شیر دادم ولی مثل قبل نشد

پسر منم همینطورا وقتی دراز میکشم فقط میخواد شیر بخوره

چه نازه عزیزم نازی😗😗😗😗😗

وای تیکه اخر حرفت فق غش کردم تصور کردم ی لحظه

اگ شیرخشک داده بودی الان راحتر بودی، شیرمادر تنهان سخته برات، غیر وعده هاش کم کنی قطع نکن کلا روش....

شیر خشک بده

منم ب همین دلیل از شیرگرفتمش البته ۱سالو۹ماهش بود
شبا بیدار شد اب بش بده خوراکی و شیر پایتوریزه این چیزا بش نده
روزام هروقت شیر خاست یچیز دیگ بیاربراش اصنم سینتو نشونش نده ک کلا فراموش کنه . پفیلا ابمیوه چیزی بیار سرش گرم شه

برا اینک پرسیدی چطوری بگیریم
من تجربه خودمو میگم ولی تو بازم بگرد بهترین روش رو پیدا کن
من اولین بار ک میگم خاستم بگیرم نشد تو یه سال و نیمگی بود ب روش تدریجی بود تا درخواست شیر میکرد حواسشو پرت میکردم و سرگرمش میکردم یا یه چیز دیگ میدادم بهش کم شده بود اما ب شدت عصبی شده بود با اینک من خیلی سعی میکردم حواسشو پرت کنم و با خنده و شوخی و بازی اون تایم رو بگذرونه ولی خیلی عصبی شده بود همش جیغ میزد خودشو میزد منو میزد تا اینک مجبور شدم دوباره بش شیر بدم دو ماه گذشت یه روز انقد حالم بد بود از شیر خوردن هاش یهو پاشدم سر سینم رو فلفل زدم اومد خورد دهنش سوخت یکم گریه کرد هی شوخی کردم گفتم وای جیجی دهنتو اوف کرد بیا بزنش میومد میزد رو سینم می‌خندید میرفت دوباره میومد شیر میخاس میگفتم وای جیجی دهنتو اوف کرد هی با شوخی یادش میاوردم ک بدمزس و دیگ میرف یه بار دیگ خاس دوباره فلفل زدم خورد باز ب شوخی گفتم بیا جیجی رو بزن دیگ خلاصه دیگ ب بعد هر دفعه ک میگف میگفتم بیا بزنش و می‌خندید میرف و از شیر گرفته شد و برعکس روش تدریجی اصلا اذیت نشد ن عصبی شد ن جیغ و داد داشت ن زدن هیچی

بنظرم
یکم دیگه سختی ها رو تحمل کن تا ۱۸ماهگی بهش بده...
تو بهار بهترین موقع اس برای از شیر گرفتن
سعی کن تو این مدت هم اول شیر شب رو قط کنی بعد تمرکزت رو بذاری روی قطع شیر روز

دقیقا احوالات منم همینه کپی شما
منم بعدواکسن ازشیرمیگیرم

عزیزم منم حس تورو داشتم خاستم بگیرم موفق نشدم اما اگر میخای بگیری اصن خودتو سرزنش نکن چون بعد از یک سال دیگ سیب مادر ب هیچ وجه غذای اصلی بچه حساب نمیشه و فقط جنبه ی آرامش دادن داره نه تغذیه
من دقیقا مو ب موی حرفاتو درک میکنم چون آریا هم خیلی وابسته بود حالا شبا رو خوب میخابید اما طی روز اصن از دستش آرامش نداشتم گریه میکردم از دستش وقتایی ک شوهرم میومد زار میزدم ینی ک فقط به دقه اینو از من جدا کن
یه بار یه سال و نیم خاستم بگیرم نشد دوباره وقفه انداختم یه سال و ۸ماه دیک از شیر گرفتم و واقعا آرامش بهم رو کرد🥹🫢

بیشتر به خودت برس

شنیدم میگن تو تابستون زمستون نمیشه اگه میخای از شیر بگیری بزار برح ۲هم هوا خوبه هم بزرگتربشه

خخخخخ خو صاحاب مه مه چی هست

شیرخشک بهش نمیشه بدی؟

گاها با خودم میگم چه خوب من شیرخسک دادم
مامانایی که شیر خودشونو میدن خیلی اذیت میشن☹️
خواهرم فلفل زد چندبار پسرش ترسید دیگه نخورد مجبور شد غذا بخوره

این همه صبر کردی دو ماه دیگه ام بده
و اینکه آروم آروم کم کن
و شاید شیرت کمه خیلی بیشتر ب خودت برس

خیلی سخته الان چون شیر آرامش می‌کنه کم کم شیر پاستوریزه بهش بده ببین میتونی جایگزین کنی

سوال های مرتبط