۱۱ پاسخ

گلم دقت کن به حرفم شاید سختی کشیدی من جات نیستم ولی منم با دو بچه چالش های سختی داشتم
بیا نیمه پر لیوان ببین همین که سالمه شکر بچه سالم تن بدن سالم کنارت خونه نه رو تخت بیمارستان نه رو ولیچر خدای نکرده من چون خالم بچش فلجه خیلی دلم میسوزه آرزو داشت بچش سالم باشه ولی الان درد هاش خیلیه 😭😞

سلام عزیزم...تنها راهش اینه عادت بدی رو زمین بخوابه..یه هفته ای بهانه میگیره ولی درنهایت کوتاه میاد

انگار من اینارو نوشتم!!!
تاپیکامو بخونی میبینی چقد شبیه همیم

با تمام وجود درکت می‌کنم وضعیت منم دقیقا همینه، هر شب کارش همینه هر شب

عزیزم واقعا آدم عصبی میشه یه شربت خوابه میگن بی ضرره فکر کنم ملاتونین باشه بهش بده بچه تو این سن نباید تا صبح بیدار باشه این شربت خواب تنظیم میکنه

این وضعیت من بود تا قبل از اینکه اقدام کردم ب ترک از پا 🧐🧐یه چسب زخم برداشتم با رژ لب قر مز کردم زدم ب پام گفتم خون اومده دیگ نمی تونم بزارمت رو پام روزای اول خیلی صبوری میخاد ولی عادت میکنه الان پشتشو ناز میکنم داستان میگم به نیم ساعتی طول میکشه ولی بالخرع رو زمین میخابه

تاب نداری بزاری روش

الان بچه های شما روی پا گزاشتنی نیستن ک اینجوری عادت ندین بعدا ک بزرگتر بشن واسه خودتون سخت میشه بزار زمین کنارش دراز بکش بدنشو مالش بده بهش چیزی بده بخوره تا اروم بشه و بخوابه

پسرمنم از ساعت چهار با گریه شدید بیدارشده ارومش کزدم فهمیدم ک گشنه است براش غذا اوردم خورد اب خورد دستشویی رفته الان میخواد بخوابه

والا وضعیت منم دقیقا همینه بچم رو‌ پامه همینطور تکون میدم و بغض کردم فقط

وای چه سخت عزیزم خدا قوت! کاش بجای پا، رو تاب عادتش می دادی!

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا خسته شدم بخدا کم اوردم دخترم یه کارایی میکنه که دیگه رد میدم واقعا قلبم داره از جا کنده میشه چیکار کنم این دخارم چرا اینجوری شده نمیدونم. تا دو هفته پیش دخترم گاهی بهانه میگرفت. مثلا موقع پی پی کردن یا موقع خواب گریه میکرد و راحت اروم نمیشد. اما اینجوری نبود که با همه چیزی هرچیزی که فکر کنی مخالفت کنه. تا چند روز پیش هم اینجوری نبود که بگه غذا نمیخوام. نمیخوام بخوابم و... حتی دختر من الان بیشتر از یک ساله یه اخلاقی داره حتما باید دست من یا باباش رو بگیره که بخوابه. یعنی آرامشش بود. خیلی دوست داشت. اما این چند وقت غذا نمیخوام. مسواک نمیخوام. لباسمو عوض نکن. پوشکمو عوض نکن. بیرون نمیام. منو ببر خونه. بازی نمیخوام. تو دسشویی نرو. لباس عوض نکن. ظرفا رو نشور. پوست پرتقالو کندی بچسبون. سیب زمینی رو خورد کردی درستش کن . غذاروخوردی تف کن. امشب دیگه حتی میگفت دستتو نمیخوام بگیرم. میگفت نمیخوام بخوابم میگفتم دراز بکش میگفت دراز نمیهوام بکشم. تا از شدت خواب نینمه دراز میشد پا میشد چهار زانو مینشست. به زور چشماش رو که داشت بسته میشد رو باز نگه میداشت. حتی تشنه شد قمقمه رو برداشت اب بخوره تا گذاشت دهنش گفت آب نمیخوام. و نخورد. اینقدر غر زد تا با تشر من بالاخره دراز کشید و در دم خوابش برد. بخدا من دعواش نمیکنم. از صبح هزار بار بغلش کردم. بوسش کردم. گفتم چرا ناراحتی. از چی ناراحتی. چی اذیتت میکنه. من دوستت دارم کنارتم. بخدا اخم به صورتم نیاوردم. ولی خسته شدم دیگه. کی تموم میشه این روزا.
این موهاش ب ا قبلنه الان دو روزه نذاشته دست به موهاش بزنم ۴ روزه با گریه نذاشته یه مسواک براش بزنم
مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
دلم نمی‌خواد عقده ها بچگیمون توی بچم شکل بگیره دلم نمی‌خواد ترسو بشه اضطراب داشته باشه خجالتی بشه و پر از تروما تمام وجودش رو بگیره
مگر نمیگن پدر و مادر باید با هم همراه باشن آخه من چطور میتونم تحمل کنم و هی سکوت کنم و ذره ذره آب بشم
من نمیگم من کاملم منم خیلی وقتا از کوره در میرم گاهی جوری مثل سگ پشیمون میشم که زار زار بعدش گریه میکنم اما بیشتر صبورم یه جورایی
همسرم با پسرم خیلی رابطه خوبی دارن اما کافیه عصبانی بشه همسرم
بعدش هم پشیمون میشه اما اول به عاقبت کارش فکر نمیکنه
دیگه زیاده روی هست در حق طفل دوساله
بچم از خواب بیدار شده گریه گریه جیغ بلند بهش میگه ساکت
من دارم با بچم حرف میزنم تا آروم شه یهو بلندش کرد با یه دست کتفش پیچ خورد حتی نگفت دست بچه می‌شکنه در می‌ره انداختش رو بالش هی گفت خفه شو بهش😭😭
همسایه گور باباش مگر نمیبینن بچه دارم که هی مراعات همسایه ها می‌کنه
من داشتم دق میکردم فقط بهش گفتم کافر
پسرم گریه می‌لرزید اومد سمتم با صدای لرزون مامان مامان
فقط گریه میکردم
بغلش کردم بازم گریه تا آروم شد کم کم
(اینو بدونید که هر شب تقریبا از خواب بیدار میشه و متاسفانه هی زور الکی میزنه به حالت نق و دیگه عادت کردیم و هی بهش میگیم بخواب) گاهی می‌خوابه گاهی یکم میاد بغل گاهی هم مثل امشب که یهو صداش می‌ره بالا و جیغ جیغ می‌کنه
هر دفعه به من نیاز داره و همسرم از کوره در می‌ره و کاری که نباید با این طفل می‌کنه من به بچه بگم برو کنار حقته بابات درست میگه و.....
آخه مگه میشه
من مگه مادر نیستم
سنگ که تو سینم نیست