مامانا خسته شدم بخدا کم اوردم دخترم یه کارایی میکنه که دیگه رد میدم واقعا قلبم داره از جا کنده میشه چیکار کنم این دخارم چرا اینجوری شده نمیدونم. تا دو هفته پیش دخترم گاهی بهانه میگرفت. مثلا موقع پی پی کردن یا موقع خواب گریه میکرد و راحت اروم نمیشد. اما اینجوری نبود که با همه چیزی هرچیزی که فکر کنی مخالفت کنه. تا چند روز پیش هم اینجوری نبود که بگه غذا نمیخوام. نمیخوام بخوابم و... حتی دختر من الان بیشتر از یک ساله یه اخلاقی داره حتما باید دست من یا باباش رو بگیره که بخوابه. یعنی آرامشش بود. خیلی دوست داشت. اما این چند وقت غذا نمیخوام. مسواک نمیخوام. لباسمو عوض نکن. پوشکمو عوض نکن. بیرون نمیام. منو ببر خونه. بازی نمیخوام. تو دسشویی نرو. لباس عوض نکن. ظرفا رو نشور. پوست پرتقالو کندی بچسبون. سیب زمینی رو خورد کردی درستش کن . غذاروخوردی تف کن. امشب دیگه حتی میگفت دستتو نمیخوام بگیرم. میگفت نمیخوام بخوابم میگفتم دراز بکش میگفت دراز نمیهوام بکشم. تا از شدت خواب نینمه دراز میشد پا میشد چهار زانو مینشست. به زور چشماش رو که داشت بسته میشد رو باز نگه میداشت. حتی تشنه شد قمقمه رو برداشت اب بخوره تا گذاشت دهنش گفت آب نمیخوام. و نخورد. اینقدر غر زد تا با تشر من بالاخره دراز کشید و در دم خوابش برد. بخدا من دعواش نمیکنم. از صبح هزار بار بغلش کردم. بوسش کردم. گفتم چرا ناراحتی. از چی ناراحتی. چی اذیتت میکنه. من دوستت دارم کنارتم. بخدا اخم به صورتم نیاوردم. ولی خسته شدم دیگه. کی تموم میشه این روزا.
این موهاش ب ا قبلنه الان دو روزه نذاشته دست به موهاش بزنم ۴ روزه با گریه نذاشته یه مسواک براش بزنم

تصویر
۱۱ پاسخ

دخترت همسن دختر منه...
ب نظرم ی چیزی ازارش میده...با ی چیزی مشکل داره ک اینطور داره واکنش نشون‌ میده...
اینایی ک میگی عادی نیست...
ب روانشناسو مشاور اینا اعتقادی ندارم...
بنظرم خودت ببین مشکل از کجاس...از کی اینطوری شد...ببین چی شده ..منظورم اینه ریشه یابی کن...

اینکاراش همه نشانه ی اعتراضه بزرگه...

اگه تونستی علتو پیدا و رفع کنی هیچ
اگه نتونستی ببر مشاور بلکه نتیجه گرفتی ان شاءالله...

ولی خیلی جدی پی اش رو بگیر

عزیزم دیگه مقتضای سنشه،چون شما خودتون خسته آید فکر میکنید کارهاش خیلی عجیب غریب دوتا سه سالگی بچه ها لجباز میشن،سعی کنید خودتون و از لحاظ روحی و جسمی تقویت کنید مثل ورزش کردن و هرکاری که بهتون روحیه بده ،صرفا فقط بچه داری و از صبح تا شب موندن تو این چهار دیوارهای خونه که مثل قفس برای بچه ها و اینکه مدام همدیگرو میبینیم تمام اینها باعث میشه که آدم واقعا یک جا ببره،و خسته شه،من امروز خودم فکر میکردم چقدر بچه ها دیگه مارو ببینن،نه هوایی هست آلوده کثیف سرد،نه پارک های درست حسابی فقط خونه نهایت خونه ی مادربزرگ بچه ها هم خسته میشن بالطبع ما بزرگترها هم که واقعا کم میاریم

عزیزم لوسش کردی بچه باید بفهپه کارهاش ناراحتت میکنه یا حرف حرف اون نیس قرارنیس همیشه همه جیز اون میخواد باشه باید مخالفت ببینه باید بفهمه چی درسته چی غلط باهاش قهر کن بفهمه ناراحتی اذیتی

بنظرم حساسیت نشون ندین تا لجبازیش شروع کرد بایه بازی حواسشو پرت کنین باقایم موشک
بازی بادکنک بازی روحیه اش درجا عوض میشه وهمکاری میکنه

وای خدای من انگارخصوصیات پسر منو گفتید باورکنید بعد عمری رفتیم حرم چنان گریه کرد وسط خیابون پیاده شدیم تاحرم پیاده رفتیم بازداخل حرم چنان گریه کرد الکی بهانه ها مثلا عینک دستش بود پرت کرد گف بده بازدادم گف نه بزارش زمین بازگریه بده ازداخل حرم هم خودم هم خودش چنان گریه ای کردیم بدون زیارت برگشتیم فک کنید من تااین حدداغونم قسم خوردم هیچ جانرم،

لجبازی واسه سنشه گلم

دقیقا کار های پسر من
حالا تصور‌کن
من ۲ تا پسرام همینجورین

پسر منم یه روزایی اینجوری میشه تک تک کارهایی رو که گفتید انجام میده همه چی باید برگرده به حالت قبل موز از وسط میشکنه گریه میکنه شیرو برگردون تو بطری
چراغو خاموش میکنم میگه روشن کن،من دقت کردم بیشتر وقتایی که خوابش میاد اینجوری میشه یا خوابش کم شده زود بیدار شده
اینجور مواقع سعی میکنم هیچ کاری نکنم فقط بغلش میکنم میزارم تاب تند تند تکون میدم سریع خوابش میبره

ب نظرم بخاطر سنشونه بنیتا هم خیلی اذیت میکنه یعنی بچه ی دیگه شده

باز خوبه صبوری
با مشاور صحبت کنی بهتره
بعدم لجبازیش شاید برا جلب توجهه
جدا ازین که سنش اینجوریه ..

با مشاور بهداشت حرف بزن
چیزایی که دوست داره بخر بده بخوره شیرموز معجون شیر برنج
شله زرد حلیم اش ببین چی دوست داره صبونه خامه شکلاتی خامه عسل خامه مربا شیر نبات شیر نارگیل میوه بخر بلاخره قلقلش،دستت میاد من هم همین مشگلات داشتم شکر خدا الان بچه دومم به هوای بچه اولم ترقیب میشه به خوردن سخت نگیر شکر که سالمه خدا همه بجه هارو نگهداره برا مامان باباشون همه بجه های مریض شفا بده کاش کسی غم بچه نبینه کاش

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
دخترم خیلی بهونه میگیره از وقتی چشمش رو باز میکنه داره گریه میکنه واقعا کم اوردم داغونم
وقتی بهونه میگیره دبگه به هیچ چیزی راضی نمیشه هیچجوره نمیشه حواسشو پرت کرد
مثلا موقع خواب میگه نمیخوام بخوابم تو نخواب دراز نکش نمیخوام دراز بکشم پاشو بغلم کن راه ببر نشین.
صبح بیدار میشه میگه بغلم کن صبحانه نمیخوره
میگه هیچی نمیخورم تلویزیون روشن نکن گوشیتو نیار صبحونه نخور چایی نخور اب نخور هرچی پیشنهاد بازی بدم فوری رد میکنه فقط میگه بغلم کن راه ببر
یا میگه بیرون نمیام لباسامو عوض نمیکنم یا میریم نمیخواد بیاد
ظرف میشورم میگه ابو ببند ظرف نشور
غذا میپزم میگه غذا درست نکن بریز بره اشغالی سیب زمینی خورد نکن پیاز خورد نکن گازو خاموش کن چایی درست نکن
یا نمیذاره دستاشو بشورم نمیذاره موهاشو شونه کنم نمیذاره مسواک بزنم نمیذاره پوشکشو عوض کنم
نمیذاره لباسشویی روشن کنم وقتی خونه نیستیم روشن میکنم خاموش بشه نمیذاره لباسارو دربیارم . نمیذاره جارو کنم هیچ جارویی . اصلا یه چیز عجیب غریبی شده درحالی که تا دو، سه هفته پیش هیچ کدوم از این اخلاقا رو نداشت هیچ کدوم نمیدونم یهو چی شده دارم دیوونه میشم
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک سوم: راه‌حل
کودک در 2 سالگی از لحاظ روحی نیاز داره روزی نیم ساعت با مادر بازی کنه، ولی نیم ساعت باکیفیت. یعنی تمام مدت فقط با کودک بازی کنی و حتی یه لباس تا نکنی (چون لباس تا کردن جزء کارهای خودت محسوب میشه نه بازی با کودک!). میتونی به شیوه میررینگ بازی کنی. یعنی از جملاتی که بچه میگه، یک جمله رو انتخاب و اونو تکرار کنی. مثلا بچه میگه: بیا با لگو قرمز خونه بسازیم. شما بگی: آخجون! میخوایم با لگو قرمز خونه بسازیم. اینجوری بچه میفهمه که همه حواس شما پیش اونه.
در رابطه با من، چون طلاق گرفتم و آواز نمیتونه هر روز پدرش رو ببینه، روانشناس گفت روزی یک ساعت بازی باکیفیت براش کافیه. حالا من چکار کردم؟
به ازای هر 1.5 یا 2 ساعتی که با آواز بازی میکردم، یه ربع میرفتم سراغ یه کار دیگه. مثلا از 5 بازی شروع میشد، من از ساعت 6:15 بهش میگفتم که دو تا دیگه بازی کنیم، بعد من میخوام ظرفها رو بشورم. این جمله رو چند بار تکرار میکردم، و ساعت 6:30 میرفتم سراغ ظرفها. بعد شستن ظرفها، دوباره برمیگشتم سراغ بازی با آواز.
آواز چکار می‌کرد ؟ جیغ میزد و گریه می‌کرد که بیا بازی کنیم. دفعه اول حدود 20 دقیقه گریه کرد.
حدود یک هفته ده روزی اوضاع همین بود. به مرور میزان کارها روبیشتر کردم. یعنی اگر روز اول یه ربع پیشش نبودم، به مرور این زمان شد نیم ساعت و به یک ساعت رسید.
اون یک هفته اول دهنم سرویس شد! به معنای واقعی کلمه نسبت به صدای آواز حساس شده بودم. انقدر گریه شنیده بودم که دوست داشتم سکته کنم، چند روز برم بیمارستان فقط برای اینکه دیگه صدای گریه نشنوم!!!

ادامه در کامنت
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
اینم از شب یلدا که به گریه و کتک خوردن گذشت .. اینم از روز مادری که فقط دلم شکست.. خدایا هستی دیگه مگه نه؟ من بدبخت چه گناهی کردم که پسرم هر جا با باباش میریم می‌چسبه به باباش و جیغ میزنه هر جا بدون باباش باشیم خوبه و بازی میکنه. امشب رفتیم خونه مادرشوهر پسرم جیغ میزد و چسبیده بود به باباش پدر شوهرم عصبی شد گفت برش دارید برید خونتون شوهرم با پسرم رفت من و با دخترم مثل احمق ها موندم گفتم زشته برم. چه قدر متلک بهم زدن که آره تو بچه رو اینجوری تربیت کردی.بعد مادرشوهرم میگه زنگ بزن خانواده ات برن علی رو ببرن تا پسر من بتونه بیاد یلدا. هر چی بهش میگم خانواده من خودشون جایی دعوتن گوش نمیده. بعد منو آورده تا دم خونمون که برو علی رو آروم کن سرش بند بشه پسر من بتونه بیاد یلدا علی هم جیغ میزد د باباش رو گرفته بود تهش مادرش با قهر از خونه رفت بیرون شوهر منم یه عالمه منو پسرم رو زد که اینو تو تربیت کردی من بچه به این بدی ندیدم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم گناه من چیه علی گریه میکنه چرا من باید کتک بخورم میگه خوب پسرم ناراحت بوده به من چه!!!! خدایا کجای این عالم نشستی ظلم رو میبینی ساکتی
مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
مامانا یه سوال! من پسرم یکماهه وقتی میریم خونه کسی بعضی وقتها جلو در گریه و جیغ قش میکنه رو زمین خودشو میزنه که من نمیام تو. منم که از درون حرص میخورم جلو مردمم نمیتونم چیزی بگم. حتی رستوران. کلیت پسر من یه بچه ی گریه رو و جیغ و جو ۸۰ درصد در روز همینه من قبلا حرص میخوردم اما پذیرفتم که این کلا بیقراره. منم باید گریه و جیغ و بهونه گیری هاشو تحمل کنم. هر روز باهاش بازی میکنم خونه بازی ی روز درمیون میره بیرون میره با ماشین با باباش. ولی در کل همینه. علاوه بر گریه و جیغ و بدقلقی هاش غذا هم خوب نمیخوره صبونه که بزور یه وعده غذایی در طول روز. شبا که میگه منو تا خوده صبح بذار رو پات چند شب بلند میشه شبی ۶ و ۷ بار که منو پاشو تکون بده من محلش نمیدم میگیره میخوابه. روانشناس میگه دوس نداره نبرش چند ماه  ولی خودمو یکی از دوستام گفت ببرش بیرون بذار عادت کنه بپذیره دیدن قشرهای مختلف از الان به حرفش گوش کنی هیچی دیگه. یه دفعه پشت در بودم شنیدم برادرشوهرم داره میگه دیوث انگار تا حالا ادم ندیده به خنده. خواهرشوهرم بهش نگاه کرد جیغ داد که چرا داری به من نگاه میکنی نشسته بود بغل مادرشوهرم یهو بلند شد جیغ جیغ اون بدبختم پسرم کسی کاری با تو نداره. حرف کسی باهاش میزنه نگاه بهش میکنن جیغ میزنه خودشو میزنه به قرشمال بازی. جایی میبرمش استرس کاراشو دارم. کمبود اهن هم نداره ازمایش داده قبلا. توروخدا بگید چیکار کنم
۲سال و نیمشه دو سه هفته ی بار خونه مادربزرگشه هفته ۲ و ۳ بار خونه بازی در حد نیم ساعت گاهی یه ساعت. گفتارشم کلمات زیادی رو بلده بگه اما یادش میره استفاده کنه هی با جیغ میگه من میگم بگو فلان جیغ قطع میشه اون کلمه رو میگه. دو طرف اولین نوه س خواهر و برادرم نداره