دخترم خیلی بهونه میگیره از وقتی چشمش رو باز میکنه داره گریه میکنه واقعا کم اوردم داغونم
وقتی بهونه میگیره دبگه به هیچ چیزی راضی نمیشه هیچجوره نمیشه حواسشو پرت کرد
مثلا موقع خواب میگه نمیخوام بخوابم تو نخواب دراز نکش نمیخوام دراز بکشم پاشو بغلم کن راه ببر نشین.
صبح بیدار میشه میگه بغلم کن صبحانه نمیخوره
میگه هیچی نمیخورم تلویزیون روشن نکن گوشیتو نیار صبحونه نخور چایی نخور اب نخور هرچی پیشنهاد بازی بدم فوری رد میکنه فقط میگه بغلم کن راه ببر
یا میگه بیرون نمیام لباسامو عوض نمیکنم یا میریم نمیخواد بیاد
ظرف میشورم میگه ابو ببند ظرف نشور
غذا میپزم میگه غذا درست نکن بریز بره اشغالی سیب زمینی خورد نکن پیاز خورد نکن گازو خاموش کن چایی درست نکن
یا نمیذاره دستاشو بشورم نمیذاره موهاشو شونه کنم نمیذاره مسواک بزنم نمیذاره پوشکشو عوض کنم
نمیذاره لباسشویی روشن کنم وقتی خونه نیستیم روشن میکنم خاموش بشه نمیذاره لباسارو دربیارم . نمیذاره جارو کنم هیچ جارویی . اصلا یه چیز عجیب غریبی شده درحالی که تا دو، سه هفته پیش هیچ کدوم از این اخلاقا رو نداشت هیچ کدوم نمیدونم یهو چی شده دارم دیوونه میشم

۸ پاسخ

سلام. مامان حسنا درکت میکنم بچه منم همینجوری شده بود وحشتناک نق میزد و بهونه الکی ، بعضی وقتا حس میکردم مغزم از کار افتاده
مامانم داد براش دعا نوشتن خیلی بهتر شده البته داخل اینترنت هم بزنی میاره ، البته اگه اعتقاد دارید دعا برای گریه بچه

چقدررر سخت
بهش توجه کن اگه ادامه داد اهمیت نده ،از یه جایی به بعد بچه میگه حرف باید حرف من باشه دوساعت گریه می‌کنه یادش می‌ره اینجوری پیش بره عادت میشه براش همه جا اینجوری می‌کنه.

عزیزم بدون فقط دختر شما اینجور نیست
۹۰ درصد کارایی که گفتی دختر منم انجام میده.منم مثل شما چند بار آرزوی مرگ کردم از خستگی از کلافگی از اینکه حتی ۱ دقیقه برای خودم نیستم
شوهرمم وقتی میاد خونه خیلی باهاش وقت میگذرونه ولی بازم همه فشار روی منه.دختر من که پیش هیچ کسی هم نمیمونه از آدما فراریه خیلی خجالتیه کسی بیاد سمتش گریه میکنه.
ولی تنها کار صبوریه و بازی کردن با بچه هاس

دخترت فقط توجه میخاد و از یه مشاور حتما کمک بگیر بچه اسیب نخوره

حتما باهاش بيشتر بازي كن
تلوزيون موبايل رو كامل كنار بزار
توجه ميخواد
هنوز خيلي كوچيكع😔

شمارتو بده بیارمت یه گروه دارم ایتا مشاور راهنمایی میکنه

الان یک هفتس تو خونه ما سفره پهن نکردم تا پهن کنم با گریه جمع میکنه چایی باید یواشکی جدا جدا بخوریم غذا باید یواشکی بخوریم بخدا خستم کرده از بار روانی و جسمی این وضعیت

چقدر سخت

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا خسته شدم بخدا کم اوردم دخترم یه کارایی میکنه که دیگه رد میدم واقعا قلبم داره از جا کنده میشه چیکار کنم این دخارم چرا اینجوری شده نمیدونم. تا دو هفته پیش دخترم گاهی بهانه میگرفت. مثلا موقع پی پی کردن یا موقع خواب گریه میکرد و راحت اروم نمیشد. اما اینجوری نبود که با همه چیزی هرچیزی که فکر کنی مخالفت کنه. تا چند روز پیش هم اینجوری نبود که بگه غذا نمیخوام. نمیخوام بخوابم و... حتی دختر من الان بیشتر از یک ساله یه اخلاقی داره حتما باید دست من یا باباش رو بگیره که بخوابه. یعنی آرامشش بود. خیلی دوست داشت. اما این چند وقت غذا نمیخوام. مسواک نمیخوام. لباسمو عوض نکن. پوشکمو عوض نکن. بیرون نمیام. منو ببر خونه. بازی نمیخوام. تو دسشویی نرو. لباس عوض نکن. ظرفا رو نشور. پوست پرتقالو کندی بچسبون. سیب زمینی رو خورد کردی درستش کن . غذاروخوردی تف کن. امشب دیگه حتی میگفت دستتو نمیخوام بگیرم. میگفت نمیخوام بخوابم میگفتم دراز بکش میگفت دراز نمیهوام بکشم. تا از شدت خواب نینمه دراز میشد پا میشد چهار زانو مینشست. به زور چشماش رو که داشت بسته میشد رو باز نگه میداشت. حتی تشنه شد قمقمه رو برداشت اب بخوره تا گذاشت دهنش گفت آب نمیخوام. و نخورد. اینقدر غر زد تا با تشر من بالاخره دراز کشید و در دم خوابش برد. بخدا من دعواش نمیکنم. از صبح هزار بار بغلش کردم. بوسش کردم. گفتم چرا ناراحتی. از چی ناراحتی. چی اذیتت میکنه. من دوستت دارم کنارتم. بخدا اخم به صورتم نیاوردم. ولی خسته شدم دیگه. کی تموم میشه این روزا.
این موهاش ب ا قبلنه الان دو روزه نذاشته دست به موهاش بزنم ۴ روزه با گریه نذاشته یه مسواک براش بزنم