۱ پاسخ

دقیقا الهی بگردم بچه ها خیلی معصوم هستن واقعا ما مادرا رو خدا کمک کنه بیشتر بهشون محبت کنیم و لنقدر حالمون خوب باشه ک اونا هم حالشون خوب باشه و مطمینا بهتر حرفمونو گوش میکنن وقتی باهاشون واقعی خوب باشبم و واقعی بفهمیمشون

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۲ سالگی
با کودکی که می خواهد همه چیز را با جیغ و گریه به دست آورد، چگونه رفتار کنیم؟

دربرخورد با این رفتار کودک، به هیچ وجه نباید به جیغ‌های او اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغ‌زدن یا پرخاشگری به خواسته‌های خود می‌رسد، می‌آموزد که این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جیغ‌‌زدن فرزندان خود توجه کنند، این رفتار را در او تقویت می‌کنند.

در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد. یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه می‌کنیم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول می کنیم بدون این‌که با او ارتباط برقرار کنیم. این طوری کودک متوجه میشود بدون ارتباط با پدر و مادر، هیچ لذتی برایش وجود نخواهد داشت. اگر این کار را ادامه دهیم رفتار ناپسندش را ترک میکند.

در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود. باید کاری کنیم که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که میتواند به پدر و مادرش نزدیک شود و با داد و فریاد به هیچ نتیجه‌ای نمی رسد.

🐝 من و کودکم👼🤗👇
@mano_koodakam
مامان یاسمین مامان یاسمین ۲ سالگی
چگونه فرزندم را تشویق کنم تا وسایلش را به دیگران بدهد؟

احساس مالکیت در کودکان کاملا طبیعی است. اما می توان برای تقویت حس بخشندگی و شریک شدن وسایل با سایر همسالان، کودک را تشویق کرد. به این صورت که:
• کودک را مجبور نکنید. به یاد داشته باشید که کودکان تا قبل از سه تا چهار سالگی فقط به نیازهای خودشان می اندیشند، دنیا را از دید او ببینید و هرگز با دعوا و تحقیر و مقایسه او را مجبور نکنید.
• حتی در سنین بالای 4 سال بعضی از وسایل بچه ها برای آنها حکم گنج را دارند، همانطور که شما حلقه ازدواجتان را به کسی نمی دهید، از او هم چنین انتظاری نداشته باشید.
• قبل از ورود مهمان ها، اسباب بازی هایی که فرزندتان روی آنها حساس است را جمع کرده و سایر مواردی که برای بازی مهمان ها مناسب است را بچینید.
• نوبت را در انواع بازی ها به کودک بیاموزید.
• از ساعت استفاده کنید، مثلا در استفاده از وسایل ساعت بگذارید که هر کس حدود دو دقیقه می تواند این وسیله را در دست داشته و با آن بازی کند.
• وقتی از تاکسی پیاده می شوید، به او نشان دهید که اکنون ما صندلی خود را به فرد دیگری می دهیم.
• وسایل شخصی همانند جوراب خود را در برابر چشمان کودک به یکدیگر قرض بدهید.
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
با دعوای بین کودکان، چه کار کنیم؟

فعالیت هایی را پیدا کنید که کودک کوچکتر و فرزند بزرگتر بتوانند با هم در آن شرکت کنند و از آن لذت ببرند. یکی از فعالیت هایی که می توانید انجام بدهید، ساختن یک کمپ داخل خانه است. به کودک کوچکتر اجازه بدهید از بلوک های خانه سازی برای ساختن دیوار کمپ استفاده کند در حالی که کودک بزرگتر با استفاده از بالش ها و کوسن ها قلعه می سازد یا می توانید از کودک بزرگتر بخواهید نقش یک کتاب فروش را بازی کند و در حالی که مشتری کوچکش کیفش را پر و خالی می کند، کتاب ها را کنترل کند. فرزند‌ کوچک تر ممکن است از اینکه نقش بیمار کودک بزرگتر را بازی کند هم لذت می برد.

به دنبال برابری نباشید، فقط به این دلیل که می خواهید در مورد فرزندانتان عادل باشید، نباید با آنها کاملا مشابه و مانند هم رفتار کنید.

کودک نوپا و خواهر یا برادر بزرگترش قابلیت های رشدی، نیازها و خواسته های متفاوتی دارند. در برابر خواسته کودک کوچکتر برای سوار شدن اسکوتر برادر یا خواهر بزرگتر و یا بیدار ماندن بعد از ساعت خواب چون کودک بزرگتر بیدار است، مقاومت کنید. در عوض وقتی فرزند بزرگتر حضور ندارد، زمانی را برای خواندن کتاب داستان در نظر بگیرید تا کودک کوچکتر هم احساس خاص بودن کند.
👨‍🏫 👩‍🦳
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• @farzande_nikoo
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
✅‍ چگونه به سوالات کودکم در مورد خدا پاسخ دهم؟

این سوال غلط است که: «چه طور کودکم را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟» پرسش صحیح این است که: «چه طور به او نشان دهم که خدا، در زندگی اش حضور دارد؟»
حدود سه یا چهار سالگی، بچه ها، نام خداوند را یاد می گیرند. کودک، ابتدا، دنبال قوی ترین فرد است و چون از نوزادی، مادر، نیازهایش را رفع کرده، می پندارد که مادر، محکم ترین تکیه گاه است، ولی خیلی زود می فهمد که مادر، از خیلی چیزها می ترسد و چون پدر از آن ها نمی ترسد، پدر را تکیه گاه و قوی ترین آدم می یابد، ولی پدر هم از بعضی چیزها می ترسد. در این زمان است که از ما می پرسد: «چه کسی قوی ترین است؟» به او می گوییم: «خدا». این خدا کجاست؟ به او می گوییم: «بزرگ تر که شدی، برایت می گویم.» چون کودک سه، چهار ساله، در مرحله تفکر ابتدایی است، فقط آن چه را می بیند، قبول دارد. بنابراین نمی توان به او گفت: «خدا نادیدنی است و همه جا هست.»
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• @farzande_nikoo