مامانم پیشمه چون استراحت مطلقم و چون بجه کوچیک دارم .یادمه خونه تنها بودیم با پسرم چقدر ب پسرم سخت میگذشت وهمش غذای تکراری میخوردیم بچه بیشتر تلوزیون میدید واصلا جالب نبود بهش نمیتونستم خوب برسم غذای خوب بخوره ولی الان مامانم هست خیلی خوبه .خوشحالم ک تو راهیم هم ب دنیا میاد با دوتا بچه سرگرمم درسته سخته و خسته میشم ولی الان ک استراحت مطلقم میگم چقدر خوبه تو خونه کارمیکردم تمیزکاری داشتم بشور و پز داشتم الان خیلی بده همش درازم یک بیرون نمیتونیم بریم الکی

واقعا سخته، ایشاالله زود و به سلامتی می‌گذره.
من بعد ۴۰ روز دارم پامو از خونه می‌ذارم بیرون، چون سونوگرافی دارم
احساس می‌کنم دارم میرم عروسی😅

من انقدررر تو خونه موندم وقتی میخوام برم مطب دکتر و از خونه بزنم بیرون انگار میخوام برم عروسی انقدرر خوشحال میشم😁

اره آدم دلش برا همچی تنگ میشه حتی ی خرید ساده

پسرم خابیده چقدر دلم واسش میسوزه ک روزای سختی گزروندیم دوتایی