۹ پاسخ

وای خب چرا بهت بخاطر اینکه بخاطرت زنگ میزنن از بهداشت بهش

حتمن تحت نظر باش و با روانشناس در ارتباط باش

عزیزم پیگیری کن حالت بدترنشه

شوهرت همین کارارو کرده که افسردگی گرفتی به هر دلیلی هم شده باشه خوب کاری نکرده پیش بقیه تحقیرت کرده

کار خوبی کردی،سلامتیت مهمه

چندسالتنه خودت و همسرت

خب الان مشگلی نداری ک بهداشتم دنبال اینه ک ادای دکتر در بیارن الان با پسر و شوهرت خوشی دیگه

به بهداشت چه ربطی داشت گفتی

چ حقیقتی چی گفتی مگه

سوال های مرتبط

مامان جوجه فلفلی🫑 مامان جوجه فلفلی🫑 ۷ ماهگی
سلام مامانا خوبید کیا بیدارن سوال دارم میگم مامانا شده تا حالا براتون پیش بیاد شوهرتون بخواد بره خونه مادرش بعد شما نخوایین برید بگه خوب بچه رو من میبرم.. تو داخل خونه استراحت کن بچتون رو میزارید ببره..اخه من حال رفتن خونه مادرشوهرمو نداشتم یهوو شوهرم گفت من بچه رو میبرم با خودم هواسم بهش هست تو داخل خونه استراحت کن گفتم نه بچه بدون خودم جایی نمیزارم گفت بچمه واسه چی نبرم میبرمش .
خیلی اعصابم ریخت بهم گفتم یعنی چی من نتونم بیام بچه رو تو میبری گفت اره چه اشکال داره من پدرشم ...نمیدونم چرا شوهر من هیچ بویی از انسانیت نبرده اخه کدوم پدر بچه رو بدون مادرمیبره جایی ...
گفتم اگر بچه گریه کنه چی شیر میخواد پوشکش باید عوض بشه گفت واسه چند ساعت هیچی نمیشه ...مجبور شدم لباس بپوشم منم برم گفتم من بچمو بدون خودم هیجا نمیزارم ببری گفت پس ناراحتی پاشو خودتم بیا یعنی کاری کرد مجبور بشم لباس بپوشم برم ..یعنی شیطونه میگفت بردار ببر بچه رو ...منم جم میکردم میرفتم واسه همیشه خونه خانوادم مردک عوضی حرف حرف خودشه ...
حالا شما باشید میزارید بچه رو ببره خونه مادرش یا خواهرش واسه چند ساعت اگر شوهرتون مقاومت کنه وزور بگه که میبرم چی چیکار میکنید 🤔
مامان آرسام و آویسا مامان آرسام و آویسا ۱۱ ماهگی
حاملگی آویسا ❤️(پارت ۱۱)
شد ۲خرداد ک گفتم نمیتونم بیایین امضا بزنین بریم پرستارم اومد و گفتم میخام برم زنگ بزن دکترم بگو .
خلاصه اجازه داد و من جمع کردم ک فقط برم خونه ...
پرستارا ک میدیدن دارم میرم بهیارا دکترا میدونستن کی هستم میگفتن نجاتت دادن بالاخره میری خدا تورو دوباره بخشید و ....
دکترم روزی سه تا قرص اهن گفت باید باید باید بخورم ...
یکماه بعد هم ازمایش خون ک ببینم کم خونیم اوکی شده یا ن ... چون یه واحد از خونم ذخیره داشتم ....
من مرخص شدم اومدم خونه جاریم خواهر شوهرم اسپند دود کردن شربت غذا اماده کردن واس خانوادم . بابام و داداشم قربونی گرفتن برامون اوردن زمین زدن...
فرداش رفتیم واس غربالگری پاشنه و شنوایی سنجی ...
طولانیش نکنم براتون انجام دادیم و فامیلا شوهرم اومدن عیادت من و دخترم ....
دهه منودخترم ک شد من رفتم خونه مامانم ...
ازمدرسه پسرم گفتن باید بیایین برای ثبت نام ، واس ثبت نام هم حتما باید واکسن میزدن ازی طرفم اویسا چهل روزیش بود و مراقبت داشت .برای یه روز اومدم خونه خودم صبحش رفتیم بهداشت بعد مدرسه ثبت نام و اومدیم خونه ک من بدنم خارش گرفت زدم گوگل دیدم عادی نیس نوشته ابله مرغون . ... من ابله بچه بودم گرفته بودم و .....