بيايد دلم خيلي گرفته اميررضا چهار شبه تب داره ومريضه ومن همش بيدارم فداي سر بچم با جون و دل بيدار ميمونم پاش تا خوب شه خودتون مادرين درك ميكنيد الان وتقعا چشمام باز نميشد من و پسرم توي پذيرايي ميخوابيم اين چند شب ك خنك تره شوهرم اومد ميگه تبش چنده ميگم بالاس خستم خيلي يكم بگيرش من نيم ساعت بخوتبم شروع كرده ميگه وظيفته مگه چي كار كردي مگه فقط تو بچه داري ميكني شاخ غول نشكوندي ك و….همين طور گفت هيچي نگفتم بچه رو گرفتم ازش و راش بردم اونم رفت خوتبيد باز واقعا دلم شكست ضربان قلبم اين قدر تند شد ك سينم ميومد بالا بغضمو قورت دادمو شروع كردم اميررضا رو خوابوندن خيليييييي ناراحت شدم اصلا انگار قلبم شكسته تازه كار خودمونه كارمندم نيست ك بگم بايد صبح بره كارت بزنه خيلي قدرنشناسه چه قدر دلم ميخواست اون موقع ك من بعد چهار روز دلم خواست نيم شاعت بخوتبم بگه باشه عشقم استراحت كن خسته اي ب خدا ك نيم ساعتم نميشد اما دريغ…..

۱۰ پاسخ

متاسفانه شعورش نرسید اینارو بهت بگه ، بگو نگهداری از بچه وظیفه تو هم هست

همشون سروته یه کرباسن

قربون. دلت برم عزیزم میفهمممییی کاااااملا ک چی میگی
به پسرت ایبوپروفن بده یک تبش قع بشه و بخابه سنگین توهم بگیر دوسه سااعت بخاب با بک بار ایبوپروفن دادن هیچ اتفاقی نمیوفته براش.
من حتی قبلا یک بار ک تبش خیلی زیاد‌بود شیاف دیکلو زدم 🤗

واقعا متاسفم عزیزم چنين شرايطي را تحمل کردی.
بچه هم پدر می خواد هم مادر کی گفته فقط وظیفه شماست! وجدانم خوب چیزیه! بهش بگو تو انسانی که یه نفر دیگه داره این طوری جلو چشمت زجر می کشه و میری می خوابی!

برا همینه که بهشت زیرپای مادرانه

لحظه لحظه ای که سختی میکشی خدا بهت پاداششو میده
محتاج بنده خدا نباش

خوب طاقت داشتی چیزی نگفتی

ایراد نداره عزیزم تو هم خدایی داری ان شاءالله زودی سلامتی مهمون تنش بشه اونی که باید قدر بدونه چندسال دیگه بزرگ میشه و پز شو میدی🫠

چقدناراحت شدم کامنتتو خوندم خدا ی عقلی بشوهرت بده ی صبر توانی هم بتو خواهر قشنگم بتونی تحمل کنی مریض نشی خودت

ناراحت نباش گلم انشالله گل پسرت زودتر خوب شه دوتایی ی دل سیر بخوابین🥰

چ قدر ناراحت شدم واقعا

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🌙😍 مامان ماهلین🌙😍 ۱ سالگی
امروز رفتم تو گالریوس این عکس رو دیدم 😔
یادمه اولش اینقدر کم بود ک فکر کردم پشه گزیده و ب مرور بزرگ شد
و چقدر ترسی م چقدر این دکتر اون دکتر 😭چقدر گریه چقدر حرف مردم و....
چقدر با حرفاشون عذاب میکشیدم هرجا ک میرفتم اشاره میکردم بچش رو ببین یبار رفتیم تو روضه ماهلین زنه کشیدش از تو کریر اینطرف ب یکی نشون بده ک چشمش رو ببینه چقدر ی نفر میتونه احمق باشه چقدر دلم شکست با حرکتش هرجا میرفتم باید توضیح میدادم خلاصه ک دوساله خوب شدم فقط ی مادر می‌فهمه چ سختی رو تحمل کرده چقدر دکترا نفهم بودن میگفتن برو خوب میشه یادم نمیره اینقدر دیگه بزرگ شده بود ک چرک کرده بود باز نمیشد و من با اون چشمش می‌فهمیدم خوابه یا بیدار
خداااایا شکرت واسه سلامتی ک به بچم دادی و برای من معجزه بود
خلاصه خواستم بگم اگه ی بچه دیدین ی مشکلی داشت هیچ وقت از مادرش نپرسید هیچ وقت اشاره نکنید اون مار می‌فهمه و از تو می‌شکنه 💔
از خدا میخام اگر بچه میده سالم بده دختر پسر فرقی ندارن ❤️