سلام خانما یچیز عجیب و قشنگ امروز رفتم دکترزنان بعد ی خانومی اومدچشاش قرمزبود من فکرکردم سرماخورده ماسک هم زده بود ی برگه دستش بود دستاش میلرزید نگام کرد گفت ببخشید باردارین گفتم ن برگش نشونم داد بهم گفت من ۱۵سال بچه میخواستم خدا بهم نداد ای وی اف کردم نشد هرکاری بگی کردم نشد دیگه کلا دوساله بیخیال شدم گفت پریودام نامنظم بود ۳یا۴ماه یبارپریود میشدم میگفت ۴ماه پریودنشدم ازدیروزهی چیزی تو شکمم حس میکردم ک سفت میشه نوبت سونو رحم و تخمدان میگیره ک میفهمه بارداره ۵ماهش بود خیلی گریه میکرد همه بهش اب قند میدادن و دکترمیگفت من حالا چیکارت کنم ن ان تی دادی ن انومالی یهو خانومه گفت خداهمش رو گرفته همه خندیدم خیلی قشنگ بود میگفت شوهرم نتونسته بیاد رو پله ها زانوهاش میلرزیده از شوق خانومه انگاربالداشت توهوابود یکمم تپلی بود و قد بلند واقعا معلوم نمیشد بارداره اصلا خیلی حس خوبی بود انشاالله خدا دامن همه چشم انتظارارو سبز کنه🥲🥹

تصویر
۱۸ پاسخ

میدونی ما بنده ها خدا را فراموش کردیم در صورتی ک خدا همیشه هست و همون خدای همیشگیه با گاخی با یه تلنگر ب بنده اش گوشزد می‌کنه ک منم هستم فقط بخواه

برای خداکارنشدنداره قربونش بشم اگه اون بخوادمیشه حتی اگه کل دنیابرعکسشوبخوان وبگن.الهی همه آرزو ب دلهابچه داربشن ودامنشون سبزبشه بحق این روزای عزیز

آخییی عزیزممم 🥹🥹🥺🥺🥰🥰
انشالله به سلامتی بغلش بگیره 🥰
بله دست خدا بالاتر از همه دستهاست 💪👌👌🥰🥰

اخییی عززیززم ،اشکم دراومد 🥺🥲🥲

آخی🥹بیخیال که باشی زودتر باردار میشی

متنی که گذاشتی واقعاحق تاخدانخوادبرگی ازدرخت نمیافته .
من خودم دررابطه بابچه دارشدن تجربه کردم
ان شاالله دامن همه منتظراسبزبشه بامعجزه

کاش دامن مارو سبز کنه هم

خداروشکر 🥰🥰

انشاالله

خداروهزاران مرتبه شکر ان شاءالله دامن هم سبز بشه

سلام کدوم شهر این اتفاق افتاده؟

خداروشکر.
چقدر خوشحال شدم براش

آخی عزیزم چ حس قشنگی، الهی ک بسلامتی بغلش بگیره

مرسی عزیزم این حال خوب با ما شریک شدی

سلام عزیزم خداروشکر گریه م گرفت

الهی چقدر خوبه اینطوری هدیه گرفتن😍
ماها بنده های عجول خداییم وگرنه همه چی به وقتش هست برامون
خداروشکر که این مادر هم دامنش سبز شده🥰

چقدر هر روز از این معجزه ها میبینیم اطرافمون و راحت از کنارشون میگذریم
الحمدلله کما هو اهله
😍

😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی💙ضحی💗 مامان امیرعلی💙ضحی💗 ۵ سالگی
دلم میخواد گریه کنم دیگه
دردای خودم کمه،اذیتای پسرم بیشتر عصبیم کرده،،پسرم یکی میاد اونو ب شکل گوشی میبینه فقط میگه گوشیتو بده،،حرفمو ک تا پاشم بکنم دنبالش اصلا گوش نمیده،،تو عصبانیت همه چرتو پرتی میگه،،مادرشوهرم ک مث کلیپای اینستا مسخره میکنن میمونه میاد نه کاری نه چیزی بچه های دخترش باخودش میاره و فرق گذاشتن بین پسرمو بچه های اونا رو ملموس حس میکنم،درحد چند ساعت میاد و میره،،مامان خودمم ته کوچه هس خونشون شاید ۴ دقه هم‌ نمیشه،،داشت با خالم حرف می‌زد ک منم امشب هستم از فردا شبا نمیمونم بهش هر روز سرمیزنم تنهاش نمیذاریم ینی شبا دیگه نمیاد ،،از طرفی فک میکردم دیدنی بیشتری داشته باشم دوتا از خاله هام ک اصلا نیمدن یکیش حتی بهم زنگم نزد فقط ب مامانم زنگ زد گفته بود بچه و شوهرش مریضن،،،خیلی دلم گرفت واقعا یه فکرایی دیگه میکردم ....دلم برا حاملگیمم تنگ شده،،شکمم خیلی بزرگه و افتاده شده از قبلم بزرگ بود بیشتر رو مخمه🥴🥲🥲و.....
مامان محمدسبحان مامان محمدسبحان ۵ سالگی
سلام عزیزان ممنون از لطفتون بابت تاپیک فبلی خداروشکر که شماها رو دارم همسرمو بردیم چشم پزشک چندین بار چشماشو معاینه کرد گفت اصلا چشماش مشکلی نداره حتی شوهرم گفت نزدیک بینیم ضعیف شده دکتر گفت خیلی کمه نیلز به عینک نداری گفت منشا عصبی داره شاید میگرن براش ام آر آی نوشت نوبت گرفتیم برای دوشنبه هفته بعد بره ....خیلی حالم خرابه یعنی بزور سرپام من خودم افکار منفی زیاد داره مخصوصا درباره مریضی کلا بهم میریزم الان هزار جور فکر وخیال تو سرمه حالا تا هفته بعد ام آر آی بده یمدت بعدش جوابش بیلد بعدش ببریم دکتر ببینیم چی میگه من هزار بار مردمو زنده شدم 😭😭😭
کاش میتونستم گریه کنم همیشه انتظار برام کشنده بوده اصلا دوست ندارم انتظار بکشم خدایا خودت به منو بچم رحم کن خدایا خودت کمک کن هیچی نباشه ما هیچ پشتوانه ای بجز خودت نداریم😭😭
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی