۵ پاسخ

کمتر از 40 ساعت مونده زایمانم 🥺😍

کاش منم الان ۳۸ بودم 🙁😢

من با شیرخشکش میذارمش پیش مامانم اونام عاشقشن از خداخواسته😍🤣

منم ۷ روز موند🥹دیقن هفته بعد این روز یکشنبه شب بستری میشم صبش عمل میشم ب امید خدا
منم هر روز ک دیگ الان میگذرع نزدیک میشم ب روز دیدار با پسرم استرس میگیرم اصن یه حس و حال عجیبی دارم باورم نمیشه واقن دیگ من تونستم یه انسان رو داخل شکمم بزرگ کنم ب دنیاش بیارم باور ندارم انگار من از پسش براومدم🥹انگار هم دلم میخاد زود ب دنیا بیاد دیگ بغلش بگیرم این دلتنگی رفع شه هم دلم نمیخاد از تو دلم جدا شه دلم برا تکون خوردناش تنگ میشه خیلی حس عجیبیع

اخی🥺😍ایشالله سالم بغلش کنی

سوال های مرتبط

مامان آرکان🧒آرهان👶 مامان آرکان🧒آرهان👶 روزهای ابتدایی تولد
مامان هدیه ائمه مامان هدیه ائمه هفته چهلم بارداری
ادامه ماجرای داستان بارداری من پارت ۳
......
دوستان اگه میخواید بگید بقیش رو بزارم
جواب آزمایش ی ماه طول می‌کشید تو این یک ماه هر روز گریه میگردم از بس استرس داشتم
همسرم همش بهم میگ فدا سرت مگ من بچه میخام
من تو رو بخاطر بچه نگرفتم
با اینکه همه بهم میگفتن ک همسرم بچه دوست داره ولی اون اصلا نشون نمی‌داد
تو این مدت ک جواب آزمایش باید می اومد هر هفته من سونو میدادم
همش استرس داشتم خدایی نکرده اتفاقی بیفته
کلا دختر استرسی هستم
گذشت و یک ماه تموم شد و روز جواب گرفتن رسید
هر روز زنگ میزدم آزمایشگاه ولی میگفتن فقط حضوری تا رسیدیم ب جواب آزمایش سکته کردم
ک خدا رو شکر مشکلی نبود و گفتن بچه سالمه
اون روز انگار دنیا رو بهم داده بودن
ولی هنوز ماجرا تموم نشده و اصل ماجرا تازه شروع شده
جواب رو گرفتیم و بر گشتیم ابادان
و خبر رو ب خانوادم دادم
خانوادم هم دعوا ک چرا باردار شدی چرا حواست نبود و.....
الان شوهرت کار نداره
هنوز زندگیت معلوم نیست .......
خلاصه خودتون بهتر میدونید دیگ خانواده ها چجورن
منم فقط گرفته بودم ب گریه کلا افسرده شده بودم
چون واقعا ن بیمه داشتیم ن هزینه دوا دکتر
اصلا مونده بودم چیکار کنم چشم باز کردم دیدم ازدواج کردم بعدش دیدم باردارم شوکه شده بودم
سپردم ب بالایی و دیگ میدونستم قراره از این ب بعد همش سختی بیاد سراغم
......