سوال های مرتبط

مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۵ ماهگی
بچه ی سه سالم اومد گفت مامان اون دست زد به زشت و تونم زشت یعنی همون آلت تناسلی و تون همون معقد گفتم کی فقط میگفت اون ترسیدم بعد باباش اومد خونه یهو گفت اون دست زد به زشتم بعد گفتم کجا دست زد به زشتت میگه تو دسشویی🤣🤣🤣 میگم خب بابا شستت من خودم گفتم بشورتت یاد گرفته بکسی اجازه نمیده بشورش حتی خودم میگه در دسشویی رو باز نکنید زشته🤣🤣🤣 خودم پریودم به شوهرم گفتم توروخدا برو آب گرم بشورش من حالم خوب نیست میگم خدایا از دسشویی صدای جیغ و داد میاد نگو داشتن دعوا میکردن 🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣 خیلی خوبه که اجازه نمیده کسی بشورش شوهرم میگه اصلا نتونستم غذا بخورم میگه هی یادم میومد عوق میزدم بهم میگفت تو چی میکشی آخه 🤣🤣🤣🤣🤣بی حال افتاده بود شوهرم عوق میزد میگه دیگه نمیرم هیچوقت به من نگو کلا شوهرم خیلی خیلی حساسه بیمارستان بعد زایمان به شوهرم گفت بخیه های خانومتو بشور و سشوار بگیر 🤣 شوهرم اومد حموم تا منو دید آنقدر عوق میزد میگفت نمیتونم گفتم برو خودم میتونم کلا میگم تو چجوری خودت میری دسشویی خودتو میشوری میگه از مجبوری🤣🤣🤣🤣🤭🤭🤭🤭 شوهرای شما هم اینجوری حساسه یانه
مامان نفس مامان نفس ۱۶ ماهگی
خانوما یه مشورت میخوام ازتون بگید که تقصیر کیه
دوقلو های من داشتن باهم بازی میکردن پسرم با دستاش چنگ به بلوز دخترم زد خودم داشتم میدیدم ها اصلا خودشو ننداخت به کمر دخترم
بعد پیش مادرشوهرمم بودن یعنی کنار اون من یکم با فاصله نشسته بودم مادرشوهرم هر چی در توانش بود داد زد چرا اینجوری میکنی رو اونور ببینم کورخر دیگه پسرم بدحور ترسید جوری که قرمز قرمز شد انقد گریه کرد انقد گریه کرد منم برگشتم به مادرشوهرم گفتم چرا داد میزنی سرش گناه داره
برگشته میگه داشت دخترو می‌کشت چیزی نگم گفتم کو داشت میکشت خودم داشتم میدیدم با دستاش بلوزشو گرفته بود داشت بازی میکرد باهاش
برکشته به من میگه تو دنبال خون گشتنی من مثل تو نیستم خدا کمکت کنه گوه خوردن با پدرم منم گفتم چیزی نگفتن من فقط گفتم چرا داد میزنی سرش که بترسه بدو بدو بیاد سمت من ارومتر بهش بگو شوهرمم عین خرا نشسته بود یه طرف الانم بامن حرف نمیزنه که چرا به مادر من اینحوری گفتی گفتم به درک حرف نزن