خانوما یه مشورت میخوام ازتون بگید که تقصیر کیه
دوقلو های من داشتن باهم بازی میکردن پسرم با دستاش چنگ به بلوز دخترم زد خودم داشتم میدیدم ها اصلا خودشو ننداخت به کمر دخترم
بعد پیش مادرشوهرمم بودن یعنی کنار اون من یکم با فاصله نشسته بودم مادرشوهرم هر چی در توانش بود داد زد چرا اینجوری میکنی رو اونور ببینم کورخر دیگه پسرم بدحور ترسید جوری که قرمز قرمز شد انقد گریه کرد انقد گریه کرد منم برگشتم به مادرشوهرم گفتم چرا داد میزنی سرش گناه داره
برگشته میگه داشت دخترو می‌کشت چیزی نگم گفتم کو داشت میکشت خودم داشتم میدیدم با دستاش بلوزشو گرفته بود داشت بازی میکرد باهاش
برکشته به من میگه تو دنبال خون گشتنی من مثل تو نیستم خدا کمکت کنه گوه خوردن با پدرم منم گفتم چیزی نگفتن من فقط گفتم چرا داد میزنی سرش که بترسه بدو بدو بیاد سمت من ارومتر بهش بگو شوهرمم عین خرا نشسته بود یه طرف الانم بامن حرف نمیزنه که چرا به مادر من اینحوری گفتی گفتم به درک حرف نزن

۱۲ پاسخ

خاک توسرفقط شوهراا

خب شما مقصر هستی.
همون اول میگفتی اینا ننه دارن نیاز به کس دیگه ندارن ساکت میشد.
جهنم که ناراحت شد

باید خیلی‌ بدتررررر باهاش برخورد میکردی بگو پیرزن خرفت بیشعور کثافط احمق نمی‌فهمی بچنننن اخه بچه یکساله عقلش کجاس آشغال باید می‌گفتی بار اول و آخرت باشه شر بچم داد می‌زنی
واااای من اگه یک روزی هررررکسی هرکسی ب خودش جرات بده ب بچم از گل نازک تر بگه تیکه پارش میکنم

من اون هفته مادرشوهرم پرتقال از دهن کثیفش دراورد داد به پناه منم رفتم دست پناهو کشیدم اوردم اینور بعد اقا شده پشتیبان ننه بیشعورش من شذم مقصر یک هفته تمام دعوا داشتیم

ازحرف زدنت انگار ترکی اره؟

عجب بچن دیگه یکی زده یکی خورده بعدشم به غریبها ربطی نداره آفرین شیر مادر حلالت که جواب اون گشادو دادی گوره مادر پدره شوهرت شوهرتو بیخیال شرش کم افرین

خوب کردی کسی حق نداره سر بچت داد بزنه .شوهرت حای دفاعشه؟؟قهرم میکنه حالا

خوب‌گفتی بهش عزیزم شوهرتم کارش درست نیست احترام مادرسرجاشه ولی توهم زنشی باید هوا توروهم داشته باشه نه قهر کنه

وا زنه دیوونه س ، براش دعا بگیر

بچه س دیگه، کار خودش که بدتر از اون بچه یکساله بود

اصلا بچه ها بزنن همو تهش آشتی میکنن اینا که خواهر برادرن
من حتی کیاشا بیرون بردم بچه یکی دیگه اومد باهاش بازی کرد تهش محکم زد تو صورتش کیاشا گریه کرد من چیزی به اون بچه نگفتم فقط بغلش کردم گفتم خودت خواستی باهاش بازی کنی مامان جان
مادر اون بچه کلی ازم معذرت خواهی کرد بنده خدا
ولی بچه ان واقعا نباید خودمونو قاطی دعوا بچه ها کنیم کخ
بنظرم مادرشوهرت خیلی اشتباه کرد هم تو کارشون دخالت کرد هم سر بچه داد زد بعدشم توی تربیت شما دخالت کرد

هرجا از حق بچت دفاع کردی خوب کردی

یه ذره بچه مگه میتونه آدم بکشه😐

سوال های مرتبط

مامان رهام مامان رهام ۱ سالگی
از دست جاریم دلم داره میترکه از غصه. اونا خونه مادرشوهرم زندگی میکنن به خاطر همین هرموقع میریم خونه مادرشوهرم اونم میبینمش. دو تا دختر داره دوقلو هستن ۸ ماهشونه. من عادت دارم هروقت میرم خونه مادرشوهرم چنتا از اسباب بازیای پسرمو هم میبرم و هم به دخترای اون میدم بازی کنن هم پسر خودم. همین پریروز اومده بود خونمون دختراشون بدون اجازه گذاشت تو استخر توپ پسرم بازی کنن منم چیزی نگفتم بلز پسرمم خراب کردن گرون قیمتم بود اصلا به روش نیاوردم گفتم اشکال نداره بچست. یکی از بچه هاشم خوابش میومد تو ننو پسرم بی اجازه خوابوندش بعدم گذاشت تو تخت پسرم بازم هیچی نگفتم. بعد امشب رفتیم خونشون دیدم یه دونه از اون بادکنکا که چراغش روشن میشه خریده دوتاییشون با هم بازی میکردن پسرم تا دیدش ازشون گرفت باهاش بازی کنه از دستش افتاد چراغش اتصال کرد خاموش شد بعد جاریم با بی حیایی کامل به شوهرم گفت برو یکی عین همینو بخر قیمتش ۱۰۰ تومنه. داشتم میترکیدم بهش گفتم تا الان هی شما با وسایل پسر من بازی کردید شکستید یه بارم پسر من شکست وسیله شمارو بعد گفتم منم از این به بعد مثل خودت باهات رفتار میکنم.شوهرم رفت بادکنکشونو خرید اورد با مادرشوهرم خدافظی کردم اومدیم خونمون.
انصافا مادرشوهرمم بهش عصبانی شد گفت خجالت نکشیدی برادرشوهرتو فرستادی بیرون به خاطر یه بادکنک بی ارزش
مامان delin مامان delin ۲ سالگی
دیروز مهمونی بودیم خونه مادرشوهرم همه همسرمم دعوت بودن بعد یه بچه سه ساله داره یه دختر ۲۰ ماهه .... دلین خیلی رو وسایلش حساسه یعنی اسباب بازیاشو میشناسه بعد پسره امد اسباب بازی دلین و از دستش کشید و دلین و هولش داد عقب 🙂 من داشتم از دور نگاه میکردم دلینم سعی کرد ازش پس بگیره بعد برگشت سمت من منم دست دلین و گرفتم گفتم الان میریم پس میگیریم وسیلتو رفتم با مهربونی بهش گفتم داداشی چرا دلین و هول دادی اون از تو کوچولو تره ماشینشو بده بهش باهم بازی کنید بعد یهو مامانش امد گفت چرا از دست بچم میگیری این الان تو دوره لجبازی بچه تو نمیفهمه و بچه من تو سنیه که میفهمه اصلا ما از این به بعد جایی که دلین باشه نمیایم منم جواب ندادم ولی تو دلم گفتم به جهنم والا نیا مگه من عاشق قیافتم .....ولی حالا خدایی این رفتارش درسته دختر من از الان همش بهش میگم باید وقتی وسیله ایی برای تو نیست از صاحبش اجازه بگیری حتی وقتی میخاد دست بزنه به قمقمه اب عمه اش صداش میکنه دست نمیزنه
مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۵ ماهگی
بچها میخوام بگید حق با کیه
من یه پسره سه ساله دارم و یه یک ساله بعد بچه ی سه سالم دوستی نداره بعد هووی خواهرم یه پسر ۶ ساله و یه دختر ۸ ساله داره بعد پسرم دوسداره با پسره هووی خواهرم بازی کنن بعد دیشب رفتم خونشون چون شوهرم هفته یبار میاد بچمم بهونه خونه اونارو می‌گرفت خلاصه به شوهرم گفتم میرم خونه ابجیم گفت برو بعد رفتم رسیدم خونشون پسرم که سه سالشه شروع کرد بازی خب بچه ی منم چون کسی تو خونه نداره که بازی کنه باهاش میره اونجا خیلی شاد میشه و خلاصه دوسداره کشتی بگیره و باهاشون شوخی کنه بعد اون پسره ۶ ساله ی هووی خواهرم هی سربه سر پسرم میزاره تا لجشو دراره پسره منم گریه و ناله و کلا باهاش لج میکرد بعد من به پسره اون گفتم لجشو درنیار اونم گوش نمی‌کرد آخر بچه ی منم شروع کرد زدن اون بعد خواهرم اومده پسرمنو میگه چرا میزنیش منم گفتم خوب آبجی اون لجشو درمیاره بعدشم اون بزرگه این کوچیک این نمی‌فهمه بعد خواهرم میگه نباید بچه ی تو ضعف نشون بده 😐 گفتم خواهر من مگه بچه ۳ ساله میتونه ضعف نشون نده چه انتظاری داری من آوردمش اینجا چون دوسداره با پسره هووت بازی کنه بقران کلی خوراکی گرفتم هی با پسره اونا مهربونی میکردم که اذیت نکنه بچمو اما انگار نه انگار خواهرم میگه پسره هوومم بچس نباید بچه ی تو اذیت کنه شوهرشم هی جلو همه به بچه ی من میگه پا کوتاه هی میگن بچت ترسویه ترسوندینش هی میگه حرفاش مفهوم نداره منم به خواهرم گفتم من میرم دیگه ام نمیام خونت تو هم نیا چون بچم اذیت میکنه بچه ی تو خوبه بچه ی سه ساله ی من بده با اشک تو چشم اومدم بقران مجید پسرم دست خالشو گرفت گفت خاله ما میریم پارک 😭😢😭 به خواهرم گفتم ببین اون بچه ی سه ساله حتی دعوای منو تورو هم نمی‌فهمه با خوشحالی بهت میگه میریم پارک