متن قشنگ بود گفتم براتون بزارم🙂
بچه‌ام اصرار داشت پیشش بخوابم، گفتم باید برم حموم، گفت برو بعد بیا پیشم. پرسید: کی میای؟(اونایی که این بچه رو می‌شناسند می‌دونند همش سرش تو عدد و حسابه.) گفتم ۳۰ دقیقه دیگه. نگاه به ساعت کرد و حساب کرد کی میشه.
حموم بهونه‌ای بود که خودش بدون من بخوابه، ولی رفتم حموم و ۲۰ دقیقه بعد برگشتم.
رفتم تو اتاقش، دیدم خوابه. در هر صورت قول داده بودم چند دقیقه پیشش بخوابم. کنارش دراز کشیدم، دیدم وسط خواب پاشد، یه لبخند بزرگ رضایت زد، ساعت رو چک کرد و گفت دوست دارم و با همون لبخند خوابید.
برام خیلی شیرین بود.
ما والدین باید حواسمون باشه، ریشه‌های بی‌اعتمادی از همین بچگیه. خیلی مهمه به قول‌هامون پایبند بمونیم.

چه قشنگ😍
من هرموقع به مامانم میگفتم فلان جا بریم یا فلان کار رو بکنیم میگفت ان شاالله
هیچ وقت هم اون کار رو نمیکرد
الان هرکی بهم میگه ان شاالله میدونم که میخواد منو از سر باز بکنه
اگه الانم بگه ان شاالله میگم باز داری دروغ میگی میخنده میگه ان شاالله یعنی خدا بخواهد😂‌ خدا نخواد نمیشه 🤦‍♀️ کلاه شرعی میذاره روی دروغش

چقد حس خوب ازش گرفتم😍❤

خیلی قشنگ و لذت بخش🤍
بچه ها مسئولیت پذیری رو از ما یاد میگیرن

چ قشنگ

خیلیم قشنگگ