۱۰ پاسخ

عزیزم به خاطر هورمون هاته منم همین جوری بودم الکی گریه میکردم دل نازک شدم و حس افسردگی شدید ، چون هم شاغل بودم هم ددری هم ازینا که یه سره به خودم برسم و از ادمای نامرتب بدم میومد امااا خودم جوری شده بودم که حتی مسواک نمیزدم از حال بد حتی شونه نمیزدم موهامو ، بعد چهار ماهگیت بهتر میشی اما خب به آینده فکر کن به اینکه به نام زیبای مادر خطاب میشی

فیلم نگاه کن حواست و یکم پرت میکنه

همینه دیگه اوایل بارداری متاسفانه همینه فقط باید تحمل کنید تا بگذره

من هر شب زیر سروم بودم و زرداب بالا میاوردم اصلا دوس نداشتم شوهرم بیاد خونه مامانم‌و من و اونجوری ببینه ، حوصله نداشتم مرتب باشم چون، میدیدم خواهر کوچیکم ارایش میکنه میره باشگاه و بیرون اصن تو دلم میگفتم چه جونی داره چه حوصله ای داره 🥺🥺من حتی نا نداشتم برم دسشویی

عزیزم کاملا این حس طبیعیه . ی روز شادی یروز از ته دل زااار زار گریه میکنی و بخاطر هورمونه . سعی کن موزیک شاد گوش بدی و خودتو با چیزی مشغول کنی . خوبه که خونه ای و استراحت میکنی 🫠من همش سرکارم و ۸ ساعت سرپا . دیگ کمر نمونده برام 😢دم عیدی هم نمیتونم استعفا بدم و باید تحمل کنم 😁قدر این استراحت تو خونه رو بدون ♥️🌹

منکه همش چشام پور آبه

وایی دقیقااا...
همش استراحت استراحت
خسته شدم😭😭😭😭
هیچکسممم درک‌نمکنه آدمو
ب قول خودتون دمه عیدی☹️☹️
ای کاش حداقل زود بگذره تکون های بچه رو حس کنیم دلمون خوش باشه

افسردگی قبل زایمان گرفتی عزیزم

بخاطر خونه موندن افسرده شدی گلم

منو توصیف کردی دقیقا🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان دخترام مامان دخترام هفته بیست‌وچهارم بارداری