یادتونه می‌گفتم همسرم توی بچه داری بهم کمک می‌ده؟؟
خب روز ب روز کم‌تر شد. باشگاه رفتنم رو کنسل کردم، ی روز درمیون باید ی ساعت بچه رو می‌گرفت…
دیشب شیرم تموم شده بود، سلین غرغرو شده بود. ساعت ۹ رسیدیم خونه از بیرون. آقا قهر کرد، چون گرسنش بود، و بهش گفته بودم پوشک بخره و پوشک گرون بوده و گفتم سلین رو بگیر من غذا درست کنم…
دیشب ی مامان تنهای بدون شیر بودم، ک دخترم گریه می‌کرد، باید غذا هم درست می‌کردم بخورم ک شیر داشته باشم، و دختر رو هم می‌‌خوابوندم… . بچه ب بغل درست همه این کارارو کردم… .
خانواده خودم نیستن پیشم، جایی نیست درد و دل کنم، خانواده همسر هم بهشون چیزی بگم ب عنوان درد و دل می‌گن روش فشار زیاده سر کار می‌ره خستس درکش کن…

مامانا، پس کی مارو درک می‌کنه؟؟ کسی رو ندارم ب شوهرم بگم خب مادره، خسته می‌شه، درکش کن… من ‌ک می‌گم زایمان روی روند پیری اونقدر اثر نداره ک این خستگی‌ها و بی‌کسی‌ها داره :)

۴ پاسخ

والا ک الکی نیست میگن بهشت زیر پای مادراست 🥲

همسر منم طاها یک ماه و نیمش بود ک کلا دیسکش مشکل ایجاد کرد، از میادین رفت کنار 🤣
الان حتی میگم چند دیقه بشین کنارش، میخواد جا ب جاش کنه میگه بیا تو انجام بده
پیر شدممم خواهر 🤣
غصه‌ت نباشه، هممون ب نحوی خودمونیم و خودمون

منم والا غر بزنم ب جون خانواده همسر، میگن واه واه چ عروسی
ب خانواده خودم غر بزنم، میگن واه واه چ دومادی
پس هیچی ک هیچی، میشینم با هر سختی‌ای شده بچم رو بزرگ میکنم
چاره چیه 😏

منم همینطور منم همینطور🫂

من که سه تا بچه آوردم اصلا کار به کارم نداره‌ خودمم و خودم 😔😔

عزیزم خداقوت خسته نباشی
همه مامانا همین مشکل رو دارن ی موقع فکرنکنی‌ تنها شمایی
اقایون روز به روز کمک کردنشون کم رنگتر میشه
حالا اوضاع اقتصادی هم بی اثر نیست

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ ماهگی
قلب درد گرفتم....بس این بچه نمیخابه،من چن روزه ب خونه دست نزدم،مگه میشه بچه اینجوری باشه اخه من ک باورنمیکنم شرایط کسی مثه من باشه ک اصن نذاره ی کاری کنی،من فقط بزور ی بار غذا درس میکنم،بزورهم ی صبونه میارم برابچه ها،ظرفارو شوهرمیشوره خونه هم نتونستیم ی جارو بزنیم اونم سرش شلوغه درگیر اینوراونوره
فک نکنم کسی اینجا مثه من پیداشه بس ناراحتم قلبم دردمیکنه،زندگیم ب گند کشیده شده،مهدبار امروز میگف مامان کیک درس کن گفتم ابجی رو ببین نمیذاره ی ظرف بشورم خونه جموجور کنم بعد میذاره کیک درست کنم،یکم گذشت و بعد اومد گف مامان جون هیچکاری نکن گناه داری فقط ابجیو نگه دار تمام🥲 هی بوسم میکنه میگم پیرشدم پسر،میگه ن موهات سیاهه ببین (نمیخادقبول کنه موهای سفیدمو)گفتم شوخی کردم من هنوز جوونم پیرنیستم ممکنه خب توجوونی هم موهات سفیدشه بعد رنگ میزنیم،قبلا هم گفته بود موهاتورنگ بزن چون میدید سفیده،اینجوری گفتم غصه نخوره چون دوس نداره پیربشم🥲
مامان ماهلین🍓 مامان ماهلین🍓 ۸ ماهگی
سلام مامانا میخاستم ی تجربه بهتون بگم ک شاید واقعا ب درد بخور باشه من وقتی بچم ب دنیا اومد خیلی خودمو میکشتم ک بهش فقط شیر خودمو بدم و شیر خشک ندم همین لجبازی باعث شد بچم زردیش بیست و یک بشه چون شیرم کافی نبود باعث شد دخترم دورپز ادرار نکنه بعدش ک ادرار کرد خون بود چون ابی نداشت بدنش بچم اینا رو ک میگم بخدا اشکم‌میاد ک چقدر لجباز بودم بعدش ابنا همه گذشت و تموم شد دیدم هر چقدر شیر میخوره سیر نمیشه چقدر خودمو اذیت کردم ک فقط دو بار در روز بهش شیر خشک بدم بچم فقط گریه میکرد یهو دیدم بدن خودم از کم ابی داره تلف میشه معذرت مبخام شقاق مقعد گرفتم ک چطوری الان ازم خون میره رفتم ازمایش چکاپ بدم میبینم سوزن تو دستم ولی داذه طول میکشه یهو میبینم مسؤل ازمایشکاه میگه چرا خانم رگات خون نداره دو هفته ای ی بار زیر سرم میرفتم ک فقط بدنم جون داشته باشه راه برم ناگفته نمونه از بعد سزارینم اشتهام خیلی کم شده دوس ندارم هیچی بخورم اینم ک کلا درگیر ماهالینم بی تأثیر نیست الان فقط تو روز دو س بار شیر خودمو میدم بقیش شیر خشکه ولی خاستم بگم لجباز نباشبم سر این شیر دادن ب خرف هیچکدوم از اطرافیانتونم گوش ندین اون موقع ب من میگفتن ن وای شیر خودت و فلان الان ک ضعیف شدم میگن مگه چیه دیگه ی بچس چرا انقدر خودتو ضعیف کردی افتادی خواستم بگم در دهن اطرافیان همیشه بازه تو رو خدا ب فکر خودتون باشین شیر مادر عاااالیه عالی هر کسی ک میتونه واقعا بده خیلی خوبه ولی کسی ک نمیتونه تو رو خدا خودشو اذیت نکنه همین❤️🙂